قصه های گمشده - ۱۴ | زندگی شگفتانگیز بدری
قصه اولین زن دندانپزشک ایرانی
هفت صبح| وقتی سراغ فهرست اولین زنان ایرانی در بسیاری از حرفهها میروی چند نکته تقریبا در آنها مشترک است. اول این که همه آنها از خانوادههای ثروتمند بودهاند. یا از خانوادههای شاهزادههای منورالفکر قاجاری یا بازرگانان ثروتمند که مدام در سفر به بلاد فرنگ، خطوط قرمز سنتهای دیرین ایرانی برایشان کمرنگ شده بود و یا دختران زمینداران و فئودالهای متنفذ. از طرفی سال تولد تقریبا همه آنها به دو دهه آخر قرن گذشته محدود میشود. دوران مشروطیت و اولین اصطکاکهای تجدد و سنت و هرج و مرجی که جامعه یکنواخت ایرانی را ناگهان در بر گرفته بود و دست آخر به کودتای سوم اسفند و بعد ظهور سلطنت پهلوی میانجامد. در واقع همه آنها مدیون فضای متفاوت سالهای 1300 به بعد هستند. نمیدانم در بررسی این نفوذ سنگین مدرنیته به جامعه ایرانی چه واکنشی باید نشان داد.
آیا آن پوسته سخت لایف استایل مقاوم ایرانی در مقابل نفوذ غربی، این گونه ترک خورده است؟ ایا از یک نفوذ حرف میزنیم؟از طرفی چگونه باید در مقابل سرخوشی شگفتانگیز امواج نخستین مدرنیته در هر جامعهای مقاومت کرد و آن را انکار کرد؟ آن حس خاص پوستاندازی و رشد؟ تاریخ جامعه ایرانی بخصوص در روایت سنت گرایان، واکنشی خشمگینانه به این پوست اندازی دارد. هرچند گاه مفهوم اصلی را در توجیهات مردم پسندتر مخفی میکنند. درباره معایب توسعه بیضابطه میگویند، درباره توطئه غربیها برای نفوذ و غارت ثروتها، درباره دسیسهای که با ورود مظاهر تمدن غرب شکل گرفت و سنتها و آیینها را به انزوا برد و....و به نظر میرسد به ندرت به این نکته اشاره میکنند که مسئله اصلی مورد مناقشه گاه خود مفهوم مدرنیته است...
بگذریم. خستهتان نکنم. بیایید چند نمونه را مرور کنیم. اولین زن دندانپزشک ایرانی بدرالزمان تیمورتاش است. خواهر تیمورتاش مشهور و عمه ایران تیمورتاش دختر سرسخت و کینه جو که دکتر احمدی را به پای طناب دار کشاند.
بدری از خانواده یکی از زمینداران بزرگ منطقه خراسان بود. دختر کریمداد خان تیمورتاش والی سبزوار و جوین در دوره مظفرالدین شاه اما در جایی متولد شد که امروز در استان سمنان قرار دارد. متولد سال 1287. نوجوانی بیش نبود که شاهد ترقی برادرش در سیستم رضاخانی و رضاشاهی بود.
عبدالحسین 27 سال از بدری بزرگتر بود و بین خواهر و برادر هیچ ارتباط عاطفی خاصی برقرار نبود. به هرحال در این رانت خانوادگی و به پشتوانه ثروت پدر بدری در همان نوجوانی عازم فرانسه شد و بعد در سوربن و سپس در دانشگاه پزشکی بروکسل مدرک دکترای دندانپزشکی خود را اخذ کرد. او بعد از گرفتن مدرک میخواست به کنگو برود اما با اصرار پدر به کشور بازگشت. مادرش هم نامهای به دخترش میفرستد و از تنهایی و دلتنگی اش مینویسد. در روزگاری که سرنوشت روی بد خود را به آنها نشان داده بود.
عبدالحسین تیمورتاش با سوءظنهای بیانتهای رضاخان به جرم جاسوسی برای شوروی و زدوبند مالی در زندان کشته شده بود. عبدالحسین مردی خوش قیافه و باهوش و عیاش بود که دست آخر در زندان قصر و به دستان دکتر احمدی و ژنرال آیرم به فرمان رضا شاه به قتل رسید. بدری که در سال1314 به ایران باز میگردد با شرایط کاملا متفاوتی روبهرو میشود. خانوادهشان به کاشمر تبعید شده بودند. او پنج سال را در کنار مادر و برادرزادههایش در تبعید گذراند و روایت مشهوری وجود دارد که او نذر کرد اگر دوران سختی به پایان برسد مجاور امام رضا بماند. با سقوط رضاخان تبعید تمام میشود و بدری در همان مشهد ماندگار میشود و در بیمارستان امام رضا طبابت میکند.
میگویند در آن سالها مشهد فقط سه دندانپزشک داشته. یک لهستانی، یک سوئیسی و یک ارمنی تبار. رونق اصلی تجارت دندان در نهر نادری مشهد بود. یکی از مکانهای دندان کشهای قدیمی که پس از هر بار دندان کشیدن، ظرف بزرگ حاوی خون و بزاق را در نهر خالی میکردند، در حالی که این آب به مصرف روزانه مردم در فرو دست شهر میرسیده. بدری تا سال 1329 در بیمارستان امام رضا تمام تلاش خود را برای خدمت به مردمان فقیر عرضه کرد و یک کلینیک مدرن دندانپزشکی تاسیس کرد. او در دهه سی فکر ایجاد یک دانشکده دندانپزشکی در مشهد به مخیلهاش خطور کرد. در سال 1339 دانشکده دندانپزشکی مشهد را با کمک پزشکی که از تهران به مشهد اعزام شده بود افتتاح میکند. و در میانه دهه چهل به ریاست دانشکده دندانپزشکی مشهد میرسد.
دکتر تیمورتاش هرگز ازدواج نکرد و صاحب فرزندی نشد، شاگردانش همه او را مادر صدا میزدند.
سال ۱۳۵۱ دکتر تیمورتاش مادرش را از دست داد. همین مسئله باعث شد با افسردگی و ناراحتی قلبی دست به گریبان شود. با این حال هرطور بود سر کلاسهایش حاضر میشد. سال ۱۳۶۸ بالاخره بازنشسته شد. در سن 81 سالگی. او مرداد ماه ۱۳۷۴ دچار سکته مغزی شد و بعد از دو ماه زندگی در کما، ۱۷ مهر ۱۳۷۴ از دنیا رفت. و در بلوک ۱۳۹ صحن آزادی واقع در حرم امام رضا در مشهد به خاک سپرده شد.در سال ۱۳۷۲، کتابخانه دانشکده دندانپزشکی دانشگاه مشهد به افتخار او و با حضور او به نام «کتابخانه دکتر بدری تیمورتاش» نامگذاری شده بود، اما تابلوی نام ایشان در دوره ریاست دکتر شهابی در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد از سر در کتابخانه برداشته شد و با اعتراض دانشجویان همراه شد لیکن هیچکس از مسئولان توجهی به آن نشان ندادند و نام ایشان برای همیشه پاک شد.
دختر عزیز دردانه زمیندار بزرگ سبزوار و شاهرود و خواهر مرد بدنام دوره رضاشاه، سرنوشت کاملا متفاوتی را برای خود برگزید. در رحمت خدا.