روزنامهخوانی در شصت سال پیش- ۲۷ | قاتل رانندههای تاکسی
زهرا ماسهخور و هفتمین کدخدای زن، دو خبر دیگر در سال ۴۳
هفت صبح| پنج خرداد 1343. تیتر یک صفحه حمله مردم کشور پرو به کاخ ریاست جمهوری این کشور است. خبر مهم صفحه اول مخالفت دولت با افزایش قیمت بلیت سینماهاست. صفحه 4 گزارشی کار شده از تلاش خانمهای تهرانی برای مبارزه با گرانی. این کلمه گرانی لامصب در فرهنگ ایرانی حک شده است و معلوم نیست دقیقا به چه چیزی اشاره دارد.
تبلیغ اتومبیل تریومف انگلیسی و داف هلندی و اوپل کادت آمریکایی در صفحات مختلف نقش بسته است. در صفحه هشت گزارشی کار شده از یک متکدی در خرمشهر که اسمش زهرا ماسه خور است. یک پیرزن هشتاد ساله که سیسال است گدایی میکند و غذای مورد علاقهاش خوردن ماسه است.
میگوید در این سی سال گدایی شصت هزار تومن پول درآوردهام و روزی بیست ریال خرجم هست. صبح یک مشت ماسه میخورم و تا ظهر گرسنه ام نمیشود. او تا به حال ازدواج نکرده است. نخست وزیر هم اعلام کرده که کارخانه ذوبآهن یک سال دیگر افتتاح خواهد شد.
جلسه محاکمه مردی به نام محمدعلی فرزام هم انجام شده که متهم است در دی ماه 1340 یک راننده تاکسی را در جاده تهران نو نزدیک فرودگاه دوشان تپه با گلوله کشته بود و در حالیکه چند شب بعد قصد کشتن دومین راننده تاکسی در این منطقه را داشت با مقاومت راننده مذکور که نامش شیخ حسین کاوه بوده و در خطیهای میدان شهناز (فوزیه و بعدها امام حسین) به سمت جاده تهران نو با یک تاکسی ولوو کار میکرده؛ روبهرو شده و پس از یک درگیری فیزیکی تنها میتواند گلولهای به شکم شیخ حسین کاوه شلیک کند و بعد فرار کند. اعترافات فرزام حاکی ازآن است که از روی نداری و بیکاری و با اسلحه شوهرخواهرش که یک سرهنگ ارتش بوده دست به این جنایتها زده و بین دو عمل تبهکارانهاش شش روز وقفه بوده است.
ششم خرداد 1343. تیتر اول درگذشت جواهر لعل نهرو سیاستمدار بزرگ هندی است. در قریه گندمان در حوالی بروجن زنی به نام گل عنبر کدخدای ده شده و این هفتمین کدخدای زن در سال جدید محسوب میشود. فصل امتحانات است و در دبیرستان شاپور در شهر میانه و در حین برگزاری امتحانات نهایی، ممتحن متوجه حضور گروهی گنجشک در گوشه کلاس میشود که وقتی به سراغ آنها میرود متوجه یک مار بزرگ یک متر و نیمی میشود و از ترس خودش را از پنجره به بیرون پرت میکند و به دنبالش شاگردان هم امتحان را رها میکنند. در نهایت مار توسط چند تا از دانشآموزها با کمک سنگ و چوب کشته میشود و امتحان از سر گرفته میشود. در یک دبستان دخترانه در اشتهارد هم حضور ناگهانی ده بچه موش موجب فرار دختران دانشآموز از کلاس میشود.
خبرنگار کیهان گزارش جالبی کار کرده از یک نوجوان دزد به نام محسن خرندی که به محسن دزده مشهور است و مهارتش ورود از بالکنها و پنجرهها به خانههای مردم و دزدیهای کوچک بوده است. منطقه کارش در وحیدیه و شهناز و کلا شرق تهران است. از خاطراتش این که روزی برای سرقت وارد خانهای در وحیدیه میشود و وقتی زن خانه سر میرسد او خودش را درون کمد لباس پنهان میکند و زن هم کمد را قفل میکند و پسرک 20 ساعت داخل کمد گیر میافتد و وقتی که زن به خانه برمیگردد و سراغ کمد میرود این بار در کمد را نمیبندد و شب هنگام پسر ترسان و لرزان ازراه پشت بام میخواهد فرار کند که پایش را روی دست شوهر خانواده که در آن بالا خوابیده بود میگذارد و بعدش یک تعقیب و گریز وحشتناک بالای پشت بامها شکل میگیرد که عاقبت به پرش پسرک از روی پشت بام سینما شهناز به روی سقف یک اتوبوس بزرگ و فرار از مهلکه ختم میشود. تهران چنین سلحشورانی داشته است!
اشرف پهلوی هم از سفر به مراکش و تونس برگشته و در یک کنفرانس مطبوعاتی در تهران حاضر شده و گفته که در این دو کشور آفریقایی زنان و مردان دارای حقوق اجتماعی مساوی هستند.