سوژه هفته؛ رقابت تا لحظه آخر | رختکنیهایی که مربیان را میکُشند!
وقتی پاس تاج قهرمانی را از پرسپولیس ربود
هفت صبح| ۱- جذابترین قهرمانی «روز آخری» در لیگهای فوتبال ایرانی، در روزهای پایانی فصل چهارم تختجمشید در سال 1355 کلید خورد که زیرآبزنی سلطانعلی در تیم قرمزها، بیچاره کونوف روسی را از تاج و تخت انداخت و از آن طرف نیز پاس حسنآقا حبیبی از این باگ استفاده کرد و تاج قهرمانی را از سر پرسپولیس ربود و بر سر جنگجویان جوان خود گذاشت. بیچاره کونوف اگر میدانست سلطان سرخها چه بلایی سرش خواهد آورد شاید هرگز به فکر دیسیپلین تیمی هم نمیافتاد که صفرخان را بگذارد روی نیمکت و رختکنیاش تبدیل به جبهه مقدم جنگ شود.
۲-جام تختجمشید به عنوان نقطه استارت توسعه فوتبال در ایران، در حالی فصل اولش را با سلطنت بیچون و چرای پرسپولیسیهای راجرز و فصل دوم را با قهرمانی تاج رایکوف به پایان رساند که فصل سوم (1354) نیز تیم به شدت دفاعی پرسپولیس با رکورد جاودانه «کلینشیت به مدت 847 دقیقه از هفته 9 تا 18» قهرمان شد اما از فصل چهارم بود که پاس به سلطنت سرخابیها پایان داد و قطب سوم فوتبال ایران ظهور کرد. تیمی بدون طرفدار و البته با رویکرد مالی به شدت قناعتوار که روی کاکل حسنآقا میچرخید که در فوتبال ایران به سرش قسم میخوردند. او در راه ساختن یک تیم جنگجو و منظم حتی از تنبیه ستارههای بزرگی چون کازرانی و صادقی نیز ابایی نداشت و میدانست چگونه و با موتور محرکه جوانهای گمنامی چون حسین فرکی و محمود حقیقیان به همه چیز برسد. رقابت شانهبهشانه پرسپولیس و پاس در فصل چهارم جام تختجمشید تا هفته آخر ادامه یافت. دو تیم صدرنشینی که قرار بود در هفته پایانی (سیام) به مصاف هم رفته و تکلیف قهرمانی را یکسره کنند. هفته 29 اما اوج سبقت و درگیری بود. هفتهای که پاس تنها یک امتیاز از حریفش سر بود و باید به مصاف ذوبآهن میرفت و گوشش به اهواز بود تا نتیجه دیدار پرسپولیس با نیروی اهواز را بشنود. مصیبت قرمزها از همین جا آغاز شد که پاس با یک مساوی از اصفهان برگشت و قرمزها که میتوانستند با یک برد در جنوب، میخ خود را بر زمین بکوبند موفق به پیروزی نشدند و نتیجه قهرمانی فصل به دیدار رودرروی دو تیم مدعی پاس و پرسپولیس در هفته آخر موکول شود. قرمزها در هفته ماقبل پایانی در جنوب سوختند و گُر گرفتند. شکست از تیم نیروی اهواز، پرسپولیس پرادعا را از چرخه قهرمانی دور کرد. حالا دیگر عملا کار پرسپولیس برای کسب قهرمانی سختتر شده و جام در حالی به هفته آخر رسیده بود که اکنون پاس با دو امتیاز از حریف خود پیش بود و پرسپولیس تنها در شرایطی قهرمان میشد که پاس را در هفته پایانی با 7 گل شکست دهد. پاس حبیبی که بهترین خط دفاعی لیگ را داشت و یک خط هافبک شیردل، تیمی نبود که هفت گل از قرمزها بخورد. پاسی که هیچکس در ابتدای فصل امید به قهرمانیاش نداشت و تا هفته دوازدهم فقط 3 برد به دست آورده بود آرامآرام بیدار شده و به مرور از تاج و پرسپولیس سبقت گرفته بود.
۳-بازی فینالگونه دو تیم پاس و پرسپولیس در هفته آخر لیگ در روز 26 آذر 1355 صفر-صفر به پایان رسید. حالا ایران به تسخیر همان پاسی درآمده بود که چهارتا طرفدار در امجدیه نداشت و سگرمههای طرفداران سرخابی درهم رفته بود. پاسی که بالاترین مبلغ پرداختی برای قرارداد دوساله ستارهاش 15 هزارتومان بود و حقوق بهترین بازیکنش ماهانه هزار تومان، هماهنگترین و جنگجوترین خط دفاعی لیگ را داشت؛ مرکب از مهدی دینورزاده، حسن نوربخش، حسین کازرانی و مجید حلوایی که شوتهایش شبیه پرتاب آجر بود و همه را ناکار میکرد. همچنین یک مدافع یارکوب داشت که مجالی به خودنمایی حریف نمیداد؛ یک فقره محسن هوشنگی خشن که نترسترین مدافع دهه 50 بود. پاس بیتماشاگر وقتی طعم اولین قهرمانی را چشید چنان به مذاقش خوش آمد که در فصل بعدی (1356) نیز با قاطعیت به مقام قهرمانی رسید و سرخابیها را ناکام گذاشت. حالا را نبین که حتی اسمی خشک و خالی هم از این تیم پرافتخار به جا نمانده است. روزگاری همه برای اعتبار تیم پاس و حسنآقای غولکُشش پا جفت میکردند.
۴-حسنآقا تیمی را قهرمان لیگ ایران کرد که در دوره پیشتر (جام سوم) شرایط ناگواری را تجربه کرده و گربههای خیابان هم میدانستند که از ویروس کشندهای به نام اختلافات اساسی میان بازیکنان و بینظمیهای نابودکننده رنج میبرد. به همین خاطر هم بود که در هفتههای آغازین جام چهارم، هیچ کدام از کارشناسان فوتبال ایران پاس را در حد مدعی قهرمانی تلقی نمیکردند. نتایج ابتدایی پاس در هفتههای اول، باز این نگرش را تقویت کرد که امسال هم جام بین دو تیم سرخابی، دوشقه خواهد شد اما حبیبی که میدانست گاماسگاماس و چراغ خاموش رفتن چه مزیتهایی دارد تیمش را در مسیری انداخت که دستیابیاش به جام، دیگر روی شاخش بود.
۵-داستان درخشش و ترکتازی پاس و کسب قهرمانی دوسالانه جام تختجمشید در سالهای 1355 و 1356 از آنجا کلید خورد که حبیبی در پایان ناگوار تیمش در جام سوم (54) دل را به دریا زد و خطاب به مقامات کلوپ پاس شرایطی را پیش پای آنها گذاشت که تنها راه نجات یک تیم پر از یاغی و طاغی بود. او تنها به این شرط رهبری تیمش را به عهده گرفت که حرف اول و آخر را خودش بزند. خود به تنهایی و با مانیفستی سختگیرانه در مصافی سخت با ویروس بیانضباطی و یاغیگری. این در حالی بود که افکارعمومی و رسانههای دهه پنجاه لیلی به لالای توپچیهای نخبه جام میگذاشتند اما حبیبی پای اصولش ایستاد و همین ایستاییاش بود که نظم تیمی را به اردوگاه تیمش بازگرداند.
۶-حسنآقا فصل چهارم را با بلوف عجیب و غریبی آغاز کرد. او برخلاف مسترهای خارجکی که پیشاپیش قهرمانی تیمشان را در بوق و کرنا میکردند از همان اول خطاب به بازیکنانش شگردی زد و خطاب به مخبرین جراید گفت «ما امسال بهترین مقامی را که ممکن است به دست آوریم مقام دهم جدول ردهبندی است!» و همین حرفها را خطاب به ستارههای تیمش نیز تکرار کرد. در گردهمایی بازیکنانش با ادبیاتی شمردهشمرده گفت«امسال خواهشا تکلیف خودتان را روشن کنید. ما نه دنبال قهرمانی هستیم و نه نایبقهرمانی. اگر دهم هم شوید باز خوب است. تنها انتظار ما از شما نظم و انضباط تیمی است. اکنون اگر نمیخواهید و یا نمیتوانید با این شرایط کنار بیایید شما را بخیر و ما را سلامت!»
هیچکس نمیدانست که تاثیر مهآلود چنین حرفهایی بر بازیکنانی که زیادی ناز و نوز داشتند آنهمه سازندگی در پی خواهد داشت. وقتی پاسیها ذوبآهن چغر اصفهان را در هفته چهاردهم با 5گل گلباران کردند تماشاگران پرسپولیسی حواسشان نبود که پاس بیادعا دارد اسبش را زیرجلکی برای قهرمانی زین میکند. قرمزها چنان در رویای سادهانگارانه قهرمانی خود میتاختند که از اصل سودمندی رقابت درازمدت، چشم پوشیده و به اداهای نمایشی خود دلخوش کرده بودند.
۷-قهرمانی پاس البته فقط از این نظر جذاب نبود که در سایه انضباط سرهنگی به دست آمد بلکه بخشی از این درخشش هم به این خاطر دلچسب بود که این تیم ارزانترین بودجه را برای خود اختصاص داده بود. برای همین هم بود که حبیبی دائم به مربیان ایرانی نهیب میزد که «پول راز اصلی موفقیت نیست.» تیمی که حداکثر پیشپرداختیاش برای قرارداد دوساله یک ستاره 15 هزار تومان بود و رقم بالاترین حقوق ماهیانهاش هم یک هزار تومان، البته آپشنهایی دلخوشکنک هم داشت. او برای به دست آوردن دل بچههای شهرستانی تیم، به آنها رقمی را نیز به عنوان هزینه کرایه خانه و نیز کمکهزینه زندگی پرداخت میکرد. در شرایطی که همه تیمها پاداشها را محرمانه تقسیم میکردند پاس حبیبی اقتصاد تیمی شفافتری داشت. چنانچه با در نظر گرفتن حقوق خودش و دریافتی شوفر اتوبوس تیم و حقوق یکی دو تن از بچههای تدارکات و جمع زدن آن با حقوق ماهیانه بازیکنان، رقم هزینه ماهیانه پاس چیزی در حد 26 تا 28 هزار تومان بود که اگر بتوان با دلار 5 تومانی آن زمانها جمع زد چیزی حدود 15 هزار دلار قابل تخمین است. به لطف چنین مردانی بود که اقتصاد باشگاهداری در فوتبال ایران در اواسط دهه پنجاه آنهمه بهسامان بود.
۸-پاس مدل 55 در حالی به قهرمانی رسید که از مجموع سی بازی، نتوانست بیش از 13 پیروزی کسب کند! و این در حالی بود که به همین تعداد هم تساوی کسب کرده بود و تنها 4 باخت در طول فصل را یدک میکشید. پاس با مجموع 34 گل در طول فصل، معدل گل جالبی نیز نداشت. به خاطر همین آمارها بود که در پایان فصل، کارشناسان فوتبال تیم حبیبی را تیمی همیشهمدافع و البته دارای کیفیت دفاعی بسیار خوب ارزیابی میکردند. پاس که اسبش را گاماسگاماس برای کسب جام زینگذاری کرده بود از زمانی که بوی قهرمانی این تیم به مشام همگان رسید به یکباره با افت ناگهانی مواجه شد. داستان در هفتههای آخر جوری خاتمه یافت که اگر پرسپولیس در دو بازی آخرش در برابر سپاهان و نیروی اهواز، تن به تساوی و شکست نداده بود جام قهرمانی را به راحتی در آغوش میگرفت. حبیبی معتقد بود که این نقطه ضعف ناشی از نوعی کمبود روحی لاعلاج در نزد عموم بازیکنان ایرانی است:«به عقیده من بازیکن ایرانی هرگز نباید احساس امنیت کامل کند. ما درست همان روزهایی که به قهرمانی خود مطمئنتر شده بودیم بچهها مغرور شدند و آن حالت سیری در تیم به وجود آمد.»
در حالی که حبیبی به عنوان مربی تجربهگرا، جنتلمن، اخلاقمدار و ضدبازیکنسالاری، میخش را به زمین کوبیده بود ناگهان رسانهها به عبوسیاش! حمله برده و مختصات خلق و خوی او را به عنوان یک آدم یکدنده و زود پرخاشگر و به دور از حس انعطافپذیری معرفی کردند. استنادشان هم به برخورد تنبیهگرانه حبیبی در قبال مدافع ملیپوشاش حسین کازرانی بود که جای او را به حلوایی داد و دودش به چشم تیم رفت. آنها همچنین به روز بازی پاس با پرسپولیس در هفته آخر استناد میکردند که حسنآقا در میان دو نیمه پرخاش تندی به کاپیتان تیم خود داشته و ممکن بود این مسائل مانع از نتایج عالی پاس شود. حسنآقا اما این حرفها تو کتش نمیرفت.«شاید در گذشته این ایراد در کار من وجود داشت ولی یکی از دلایل قهرمانی مدیریت صحیحی بود که در طول فصل من هر انتقاد بجا و صحیحی را پذیرفتم و به کار بستم. بنابراین نمیتوانم دیگر آدمی یکدنده و خودرای باشم. راجع به حادثه میان دو نیمه بازی با پرسپولیس هم انکار نمیکنم که تا حدودی اشتباه کردم به ویژه آنکه در این فصل بیش از هر چیز همین رابطه و صمیمیت حاکم بین من و کاپیتان تیم و بازیکنان تیم بزرگترین عامل موفقیت و پیروزی ما بود. من به دلیل شناخت قدرت تیم خود حتی از همان موقع که دو امتیاز کمتر از پرسپولیس داشتیم به قهرمانی تیمم اعتقاد داشتم چون به وضوح میدیدم که مشکلات داخلی چطور زودتر و برتر از پیروزیهای تیم ما پرسپولیس را از درون رنج میدهد.»
یادداشتهای خواندنی دیگری در مورد سوژه هفته را در روزنامه امروز، پنجشنبه هفت صبح بخوانید. با خرید اشتراک میتوانید نسخه آنلاین را در اختیار داشته باشید.