عربدهکشهای ثروتمند زمین چمن
سه تا نکته درباره بازیگران و فوتبالیستها که اصلا ربطی به ما نداشتند
هفت صبح| ۱- دوستان و عزیزان بازیگر خدمتتان عرض کنیم که حالا نیازی نیست فرزندان گرامیشان حتما حتما وارد عرصه بازیگری بشوند. میدانم که آنها حتما حتما حتما روی پای خود ایستادهاند و بنا بر شایستگیهای خود وارد عرصه بازیگری شدهاند. حتی در 14 سالگی و 15 سالگی. مگر شکی هم دارید؟ ما که نداریم. اما خب بد هم نیست که تواناییهای این عزیزان را در عرصههای دیگر هم محک بزنید. مثلا شاید ذوق موسیقی دارند و یا به علم پزشکی علاقهمند بشوند و یا مهندس خوبی باشند و یا معلم خوبی. آن قدرها هم که فکر میکنید لنگ بازیگران جوان نیستیم. میدانم که خب بازیگری، کار جذابی است و هم شهرت دارد و هم پول خوب اما حالافکر کنید که شاید از فرزندتان یک پزشک فوقالعاده، یک معمار خوب و یا نقاش درجه یک هم بیرون بیاید. به هرحال بعدها همه ما این فرضیه (لابد نامربوط) را که موفقیت این نوگلان جسور و عزیز، به خاطر رانت پدران و مادرانشان بوده را پس ذهن داریم و...آهان. مهم نیست؟ یعنی میخواهید بگویید اگر پول و شهرت بیاید چه اهمیتی دارد که ما چه فکر میکنیم! خب پس. حرفی نداریم. موفق باشید. بچههای بقیه مردم هم سعی کنند که نیاز به دیگر حرفهها را پوشش بدهند.
۲- مواجهه با لمپنیسم در فوتبال و یکه بزنها و عربدهکشهای ثروتمند زمین سبز را باید در اولویت قرار داد. این که سالی 15 میلیارد تومان پول بگیری و رفتارت مثل آن پسر محروم و بزهکاری باشد که در فشار فقر و ناداری به سمت خشونت و رفتار زشت سوق داده شده است، اصلا پذیرفتنی نیست. نمیتوانید ژانر لات ثروتمند را در عرصه فوتبال ایجاد کنید! این نفرتانگیزترین رفتاری است که میتوان از یک فوتبالیست حرفهای انتظار داشت. فوتبالیستهایی که حالا در مقایسه با ستارههای خارجی مشخص شده که چقدر کم هنر هستند و چقدر پول زیادی میگیرند و شاید در جبران این کم هنری، حالا در فضای مجازی و در حین بازی و در پس از سوت پایان بازی، هم خلق و خوی زشتی از خود نشان میدهند و برخی از روی نیمکت هم این رفتار را تشدید میکنند. نه آقا این رسمش نیست. درست رفتار کنید. حداقل تلاش کنید.
۳- نزدیک خانه ما یک میدان دل انگیز بزرگ و سرسبز وجود دارد با یک پارک و یک فرهنگسرا در کنارش. دو ماه است که یک شهروند زحمتکش از صبح ساعت هفت تا شب ساعت ده، با یک تابلوی دستی، وظیفه سروسامان دادن به پارک ماشینها در حاشیه میدان و حتی ادامه میدان را برعهده گرفته است. یعنی امکان ندارد حتی اگر جا برای پارک ماشین در کنار میدان زیاد باشد، ایشان دخالت نکنند و یک تکه از محیط عمومی شهر را با منت فراوان در اختیار تو نگذارند تا اتومبیلت را پارک کنی. برای محکم کاری به زور میخواهد آینه ماشین تورا هم جمع کند و چندتا راهنمایی کلاسیک برای پارک ماشین هم ارائه میدهد تا معاشش حلال باشد: «بشکن بشکن ...اون طرف... اون طرف ...دوباره بشکن حالابرو جلو ...خوبه!» و بعد سی هزار تومان وجه نقد از تو بابت این خدمات ویژه طلب میکند.
جالبیاش اینجاست که معمولا اتومبیلهایی که در حاشیه میدان پارک میکنند گذری هستند و معمولا یکی دو ساعت بیشتر آنجا نیستند. یا بچهشان را آوردهاند فرهنگسرا و یا کارهای این مدلی. پس هر جای پارک تا انتهای شب چندین و چند سی هزار تومان برای این شهروند وظیفه شناس و درشت اندام(!) به دنبال دارد. به هرحال 13 یا 14 ساعت حضور در کنار خیابان در سرما و گرما کار آسانی نیست هرچند جدیدا یک صندلی تاشوی کوچک هم به وسایل کار ایشان اضافه شده است. خدا حفظش کند.