ویدئوهای پربازدید هفته
اذانگویی بنیامین، درگیری در درمانگاه قم و خواستگاری از امیر مقاره
روزنامه هفت صبح| این هفته یکی از پربازدیدترین و پرواکنشترین ویدئوها، مربوط به درگیری در درمانگاه قرآن و عترت قم بود. ویدئویی از رقص و نوازندگی دو دختر در تجریش تهران منتشر شد که با نزدیک شدن به نوروز خود را به شکل حاجی فیروز درآورده بودند. خبرگزاری تسنیم خبر داد این دو نفر به جرم هنجارشکنی بازداشت شدهاند. گرشا رضایی در کنسرت خود در تهران گفت از قطعه او به اسم «عکس تو» و کانسپت آن سرقت هنری شده است.
میگویند منظور او علیرضا طلیسچی و قطعه «پاقدم» بوده است. در کنسرت ماکانبند یکی از طرفداران مرد او روی صحنه دوید و او را بغل کرد و گفت: «امیر عاشقتم.» بعد هم زانو زد و ژست خواستگاری گرفت. در کنسرت روزبه بمانی، عادل فردوسیپور مهمان بود. بمانی در معرفی او گفت: میخوام همون اندازه که در این سالها ازش یاد گرفتیم و پا به پاش اومدیم جلو و صدای همه ما بوده تشویقش کنید. تماشاگران برای دقایقی ایستادند و او را تشویق کردند.
در آخر هم یکصدا گفتند: عادل دوستت داریم. بنیامین بهادری در ویژهبرنامه ماه رمضان روی آنتن زنده اذان گفت. او دو تا از بچههایش، شایمین و بنسان را هم با خود به برنامه آورده بود. بنیامین که چهار بچه دارد، در این برنامه گفت: «من میگم آدما الان یا نباید اصلا بچهدار بشن یا اگه بچهدار شدن چنتا بچه بیارن. برای بچه بهتره.» این هفته در تماشاخانه سنگلج جشن پایاندوره هنرمندانی بود که در مکتب سنگلج شرکت کرده بودند.
در حاشیه آن و نکوداشت علی نصیریان، او همراه با داوود فتحعلیبیگی و افشین هاشمی، در دورهمی هنرمندان، ترانههای قدیمی را همخوانی کردند. نصیریان که حالا 90 ساله است، در این جشن عصایش را بالای سرش گرفت و رقصید. جواد خیابانی در برنامه زنده تلویزیون گفت: سالهاست که دارم به این تصمیم فکر میکنم که خداحافظی کنم و نباشم. در چند ماه اخیر هم دنبال انجام کارهای بازنشستگی خودم رفتم.
مردم منرو ببخشن در این مدت اذیتشون کردم. نادر قاضیپور، نماینده شهر ارومیه در دورههای هشتم، نهم و دهم، در برنامه کامران نجفزاده خاطرات عجیبی از دعواهایش در آلمان و آفریقا تعریف کرد: «یه روز رفتیم آفریقای جنوبی. آدم بزرگی بود، این صندلی دو نفرهرو به تنهایی گرفته بود. گفتن این ورزشکاره. با زبان اشاره گفت همبرگرت میکنم. بلند شدم یک کله بهش زدم، افتاد و تخت شکست!
تو آلمان دیدم یک آدم بسیار بلندقد و هیکلی یکی از نمایندگان مارو گرفته دست انداخته. اینجاش (پشتش) رو گرفتم یک دادی کشید همهرو جمع کرد. رفتم بعد کولشرو گرفتم مثل مار میپیچید به خودش. فرار کردم بالای یک تراکتور نشستم تا بچهها اومدن، اومدم پایین.»