جنگ اول به از صلح آخر(۱)
قبلا در مقالهای تحت عنوان تنظیم هیجانی مختصری به موضوع هیجانات و بروز آنها پرداختم در این مقاله هم پیرامون این موضوع که بروز هیجانات و احساسات مخصوصا در تحکیم روابط بین فردی آیا مفید و سازنده است یا خیر میپردازم.
حوریه پورعلی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی| خیلی این ضربالمثل را شنیدیم که جنگ اول به از صلح آخر. افراد زیادی هستند که در روابطشان با دیگران ناتوان از بروز احساسات و یا حتی خواستههای خودشان هستند. ممکن است حرفی شنیدند یا رفتاری با آنها شده که خوشایندشان نبوده، ناراحت شدند ولی از خود شادی نشان دادند، غمگین هستند ولی میخندند.
این حالات به طور ویژه در روابط صمیمی مثل رابطه زناشویی و یا رابطه با افراد نزدیک خانواده بسیار مشکلساز است و پایههای رابطه را سست میکند.
فردی که سعی می کند هیجانات و احساسات خود را سرکوب کند و نادیده بگیرد و به اصطلاح عامیانه در خودش بریزد انسان خطرناکی است هم برای خود و هم دیگران!
این افراد با سرکوب و نادیده گرفتن هیجانات، چون این سرکوب برای روان و ذهن آدمی بسیار انرژی بر و خسته کننده است، هنگام افزایش مسائل و مشکلاتی که با آنها روبروست ناگهان این احساسات با شدتی مضاعف برمیگردند و به اصطلاح فرد ترمز بریده و مانند انبار باروتی با کوچکترین اشارهای از کوره در میرود و از کاه کوه میسازد و طرف مقابل او متوجه نمیشود که یکدفعه چه شد است.
این تیشه بر ریشه رابطه زدن است. او همیشه احساس یک آدم قربانی را دارد که برای خود کاری نکرده و فکر میکند با نخواستنها و نگفتنهایش توانسته جو و محیط را با ثبات و آرامش نگه دارد؛ غافل از همه مشکلاتی که برای خود و دیگران به همراه میآورد، او در روابطش فردی پرتوقع، زودرنج و عصبی است که کمکم باعث میشود دیگران از او فاصله بگیرند.
گاهی هم این افراد احساسات خود را بروز نمیدهند. از آنجایی که توقع دارند اطرافیان خودشان متوجه باشند که با رفتار و حرفهایشان آنها را ناراحت کردهاند و باید بدانند که مطلوب آنها چیست و چگونه باید با آنها رفتار کنند.
با این باور و ذهنیت به این نتیجه میرسند که دیگران از روی عمد و قصد چنین گفتار و رفتاری با آنها دارند و یا اینکه دیگران آنها را دوست ندارند. پس اگر از همان اول ضمن یاد گرفتن مهارت صحیح گفتگو با بازگو کردن هیجانات و خواستههایشان صلح و آرامش را در روابط خود برقرار کنند خیلی مؤثرتر و سازندهتر از دلخوریها و دعواهایی است که بعدا به راه میافتد و بعضا حتی اطرافیان آنها متوجه این همه ناراحتیشان نخواهند شد که ناشی از چه چیزی است.
تا اینجا تأثیر سرکوب هیجانات را در روابط بین فردی متوجه شدیم اما این نادیده گرفتن و سرکوب بر سلامت جسم و روان افراد نیز تاثیر دارد. بیماریهای جسمی از جمله بیماریهای قلبی-عروقی، سرطان، سردردهای مزمن و همچنین مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی، مشکلات سازگاری و کم شدن حافظه را به همراه دارد ک بهزیستی فرد را مختل میکند و فرد با انواع بیماریها و مشکلاتی روبروست که منشأ آنها را نمیداند و احساس شادکامی و نیکزیستی و رضایت او از زندگی کم میشود.