کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۴۲۲۲۱۸
تاریخ خبر:

صد سال صد قصه| سرگذشت عجیب‌ خانواده‌ لاجوردی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | لاجوردی‌ها به لحاظ تاثیر در اقتصاد ایران بلافاصله پشت‌سر هژبر یزدانی و حبیب ثابت و حبیب القانیان می‌ایستند.یعنی پشت‌سر سه چهره بهایی و یهودی مشهور اقتصاد ایران در دوران پهلوی. لاجوردی‌ها اما در کنار چهره‌هایی مثل حاج برخوردار و یا برادران اخوان و خسروشاهی فراکسیون مسلمان سرمایه‌دارها و کارآفرین‌های رده‌بالا را به خود اختصاص می‌دادند. برای همین در سال‌های اول پس از انقلاب برای محافظت از سرمایه‌های خود در ایران مانده بودند اما خب روزگار به وفق میلشان نچرخید.

لاجوردی‌ها بیزینس را در سه نسل پیگیری کرده بودند. شغل پدری‌شان فروش نیل و لاجورد برای لباس‌دوزها در کاشان بود‌. اعضای این خانواده از دهه بیست به چهره‌های مهم اتاق بازرگانی بدل شده بودند. به‌خصوص دو برادر یعنی محمود و اکبر و پسران محمود، یعنی احمد و قاسم‌. این چهار نفر کسب و کار خانواده لاجوردی‌ها را به اوج رساندند. (‌اکبر برای تمایز خود با برادر و پسرهایش خود را لاجوردیان می‌شناساند): در صنایع کامپیوتر، الکتریکی‌،‌ نساجی‌،‌ صنایع غذایی‌، ‌شوینده‌ها و از اواخر دهه سی در بانکداری‌. بزرگ‌ترین برندشان گروه صنعتی بهشهر بود.

شرکت‌های پاکسان‌، ‌روغن گلنار‌، روغن پارس‌، ‌کشتیرانی پرس تانکر‌، فرش راوند کاشان‌، ‌پلی‌اکریل‌، ‌‌آکام شیمی‌، ‌آلبا شیمی و… از دیگر مراکز صنعتی اقماری این خانواده بود. آنها در عرصه بانکداری بسیار موفق بودند و در آستانه انقلاب همه‌کاره و در واقع مالک اصلی بانک ایران و ژاپن بودند و سهامدارهای عمده بانک توسعه صنعت و معدن و بانک داریوش‌. روابط خوبی با هویدا داشتند و در مناسبت‌های سلطنتی یادشان نمی‌رفت که در کارخانه‌های متعددشان کیک ببرند و سخنرانی کنند در وصف توفیقات اقتصادی دوران پهلوی.

در میان این دسته چهارنفره‌، ‌قاسم فعالیت سیاسی هم می‌کرد و دورنمایی برای خود در نظر گرفته بود. وقتی انقلاب شروع شد اکبر و برادرزاده‌اش احمد (سید‌محمود زنده بود اما بسیار کهنسال بود. او ۲۷ سال از اکبر بزرگ‌تر بود و پسرش احمد سه سال از عموی ناتنی‌اش مسن‌تر بود) با نگاه سنتی‌شان به اسلام ته‌دلشان قرص بود. می‌گفتند انقلاب اسلامی است و کمونیست‌ها نیستند و سرمایه‌های خصوصی در امان هستند. آنها در آبان ۵۷ با اعتصاب کارگران کارخانه نساجی رو‌به‌رو شدند که خواهان ۵۰‌درصد افزایش دستمزد بودند.

مذاکرات طولانی می‌شود و دست آخر با تضمین شریف امامی نخست وزیر وقت که به لاجوردی‌ها برای جبران ضرر، اجازه افزایش قیمت محصولات را خواهد داد‌،‌ آنها با ۴۰‌درصد افزایش دستمزد موافقت می‌کنند اما شریف امامی برکنار می‌شود و ازهاری در کوران حوادث پس از عاشورا و تاسوعای سال ۵۷ با شگفتی به برادران لاجوردی نگاه می‌کرد که پاشنه در اتاقش را برای دادن مجوز افزایش قیمت محصولات نساجی از جا‌ی درآورده بودند‌! انقلاب که شد اکبر و سید‌محمود و پسرش احمد در ایران ماندند تا از سرمایه‌های عظیم‌شان حفاظت کنند و خب مشخص شد که پیش‌بینی‌هایشان اشتباه ازآب درآمده است‌.

اکبر لاجوردیان به ملاقات بازرگان می‌رود تا به هر شکلی که شده از ثروت و کارخانه‌هایشان حفاظت کند اما نتیجه خاصی نمی‌گیرد. اکبر لاجوردیان‌،‌ دکتر بهشتی را به وساطت معتمدینی مثل عسگر اولادی و علینقی خاموشی به اتاق بازرگانی می‌کشاند تا مشکلات را بشنود. دکتر بهشتی سخنرانی مشهوری در آنجا انجام می‌دهد:«اگر شما شخصا می‌روید ماهی می‌گیرید و می‌فروشید و آن را مال خودتان می‌دانید، درست است، ولی اگر شما کارتان توسعه پیدا کرد و کشتی بزرگی گرفتید و افراد بیشتری استخدام کردید، دیگر منفعتی که از زحمت دیگران حاصل می‌شود، مال خودتان نیست بلکه مال بیت‌المال است.»

لاجوردی‌ها اما ناامید نمی‌شوند‌. اکبر با کمک چند واسطه‌، ‌خودش را هرطور شده به ملاقات با بنی‌صدر می‌رساند. در خانه شخصی بنی‌صدر:«ما را به یک اتاق سه در چهار راهنمایی کردند. بعد از چند دقیقه خود آقای دکتر بنی‌صدر تشریف آوردند، اما سر و وضعی که ایشان داشتند موجب حیرت همه‌ ما شد: اولا ایشان با پیژامه وارد مجلس شدند. دوم این که با صورتی که احتمالا چند روز بود که موهای آن را نتراشیده‌اند، ظاهر گردید.» علاوه بر این وضعیت آشفته ظاهری، عجیب‌تر رفتار بنی‌صدر بود. او بعد از سلام بلافاصله به آنها گفت که تمام صنایع ایران مونتاژی است و به حال مملکت مفید نیست.

دو روز بعد از این دیدار در تیرماه ۱۳۵۸ اموال ۵۲ سرمایه‌دار از دم ملی اعلام شد که سرمایه‌های لاجوردی‌ها را هم شامل می‌شد. مصوبه شورای انقلاب در مورد مصادره‌ها تنها کارخانه‌ها را دربر می‌گرفت، اما به‌تدریج مصادره‌ها شامل زمین، حساب بانکی، خانه، اموال منزل و همه دارایی‌های منقول و غیرمنقول نیز شد.

ارزش سهام ۱۶ نفر از خاندان لاجوردی چیزی در حدود ۸۰۰ میلیون تومان بود که همه مصادره شد. همچنین ارزیابی املاک و سایر دارایی‌هایی که حجم وسیعی از حوزه‌های متنوع را دربر می‌گرفت، امکان‌پذیر نبود و همه‌ آن در اختیار حکومت قرار گرفت. لاجوردیان به دادستانی انقلاب احضار می‌شود. البته با تمارض به کمر درد سعی می‌کند نرود و نماینده دادستان که حسابرس شرکت مخملبافی کاشان بود، موافقت می‌کند خودش به حسابرسی برود.

در همین روزها احمد لاجوردی در نزدیکی خانه‌اش در نیاوران توسط گروه فرقان ترور می‌شود، هرچند جان سالم به‌در می‌برد‌. اکبر لاجوردی تا خرداد ۵۹ در ایران ماند و سپس در یک مسافرت عجیب و غریب و پرکش‌و‌قوس و در سن ۵۷ سالگی در حالی‌که همسفر داریوش همایون بود‌(!) به شکل قاچاق و سوار بر اسب از مرز ترکیه عبور می‌کند و بعد به پاریس می‌رود و چند سال بعد می‌میرد.

کدخبر: ۴۲۲۲۱۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر
 
  • Amirkhan56

    حیف از این سرمایه داران کارآفرین که از ک شور رفتند.