کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۴۷۳۴
تاریخ خبر:

۱۰۰قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| دکتر داروساز اهل قزوین

100قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| دکتر داروساز اهل قزوین

داستان ابراهیم یزدی ...

روزنامه هفت صبح| اگر حافظه‌تان یاری کند و سنتان به دوره انقلاب برسد به یاد خواهید آورد که در ماه‌های اول ابراهیم یزدی مهم‌ترین چهره حاکمیت جدید البته بعد از آیت‌الله خمینی محسوب می‌شد. افکار عمومی پذیرفته بود که این دکتر داروساز تحصیلکرده درآمریکا که شهروندی این کشور را هم دارا بوده، ‌متنفذترین مرد دولت و حاکمیت است.

 

در همه تصمیم‌گیری‌ها حضور داشت و روزنامه نگاران اگر طالب ایده‌های واقعی دولت موقت و حاکمیت جمهوری اسلامی بودند به سراغ او می‌رفتند که حساب شده حرف می‌زد.  از  اعضا و دلباختگان نهضت آزادی با همان تلفیق ایده‌های سیاسی مدرن با قرائتی خاص از تشیع. شبیه همان نگاهی که در آثار علی شریعتی هم به چشم می‌خورد و در شکل مبالغه آمیزش مانیفست ابتدایی مجاهدین خلق بود. بی‌جهت نیست که اولین فعالیت سیاسی یزدی در گروه خداپرستان سوسیالیست محمد نخشب بود و بعد به سمت نهضت ملی شدن نفت رفت و بعد هم به عضویت نهضت مقاومت ملی درآمد. 

 

یزدی مسلمان معتقدی بود. متولد 1310  قزوین از خاندانی که در کار عطاری و صادرات حنا به قفقاز بودند و یکی دو قرن قبل از ترس هجوم افغان‌ها از یزد به قزوین آمده بودند. خانواده ابراهیم بعدها به تهران آمدند و پدر مغازه‌ای در خیابان عین‌الدوله تاسیس کرد و بسیاری از چهره‌های ملی و مذهبی مشتریان پدر بودند. ابراهیم در سال‌های قبل  از کودتا جذب گروه خداپرستان سوسیالیست شد. صبح روز پنجشنبه 28 مرداد 1332 دکتر یزدی به همراه سه نفر از دانشجویان شمال آفریقا (تونس، الجزایر و مراکش) به اداره مخابرات در میدان سپه رفته بود تا تلگرافی در حمایت از جنبش استقلال‌طلبانه مردم شمال آفریقا به دبیرکل سازمان ملل ‌متحد مخابره کند. 

 

یزدی از خاطره خود از روز کودتا می‌گوید: «بعد از مخابره تلگراف، وقتی بیرون آمدیم با منظره‌ای روبه‌رو شدیم که غیر قابل تصور و درک بود. گروه کوچکی از مردان و زنان با لباس‌ها و سر و وضعی که حاکی از جایگاه اجتماعی بود و بیشتر به اراذل و اوباش و فواحش جنوب شهر شباهت داشتند تا هر گروه اجتماعی دیگری، در ماشین‌های سرباز علیه دکتر مصدق و به نفع شاه شعار می‌دادند.

 

گروه‌های مسلح ارتش در جیپ و یا کامیون در اطراف تظاهرکنندگان حرکت می‌کردند و مراقب آن‌ها بودند. مردم متحیر و هاج و واج به این صحنه نگاه می‌کردند. از میان مردم افرادی تک و توک به طور خودجوش به نفع دکتر مصدق شعار می‌دادند اما گروه‌های تظاهرکننده به همراه نظامیان به این افراد حمله می‌کردند و آن‌ها را به شدت مضروب و مجروح می‌ساختند.» 

 

ابراهیم یزدی در دهه سی  و بخصوص بعد از کودتا منبرهای محمود طالقانی در مسجد هدایت را کشف کرد. طالقانی خطبه عقد ابراهیم 23 ساله را  با سرور طلیعه  رجوی، دختری از خانواده‌ای آذری در سال 1333  جاری کرد.  ابراهیم موقع وصلت تازه از دانشگاه تهران در رشته داروسازی فارغ‌التحصیل شده بود.  آنها در خانه‌ای نزدیک میدان ژاله مستقر شدند و فرزند اول آنها در همین خانه به دنیا آمد و  بعد رفتند جایی در حوالی جاده قدیم شمیران پشت اداره رادیو (بیسیم).

 

در این سال‌ها یزدی مدیر یک شرکت دارایی (لدرلی) است و وضع مالی خوبی دارند. در سال 1336 در سفری به مشهد  و در ادامه تکاپوهای مخفی سیاسی‌اش با تقی شریعتی و پسرش علی شریعتی هم آشنا شد. در این دوران یکی دو بازداشت کوتاه مدت را تجربه می‌کند اما قسر در می‌رود. عاقبت به سفارش و اصرار یکی از برادران بزرگ‌تر در سال 1339  عازم آمریکا می‌شود. در 29 سالگی.

 

در آمریکا او به هر زحمتی که بود دکترای داروسازی خود را از دانشگاه هوستون اخذ کرد. او دارای فرزندهای تازه‌ای شده بود. در میانه دهه چهل تعداد اولادش به عدد شش رسیده بود. آنجا بود که انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی  را تاسیس کرد. با دیگر تشکل‌های مذهبی در آمریکا هم  ارتباط می‌گیرد و در تجمعاتی شرکت می‌کند که درآنها چهره‌هایی مثل رجب طیب اردوغان و یا ماهاتیر محمد هم حضور داشتند.

 

در دهه چهل متوجه دیگ جوشان خاورمیانه شده بود. سفر به لبنان و مصر و گرفتن آموزش‌هایی از گروه‌های چریکی فلسطینی را تجربه کرد و از میانه دهه دلباخته امام موسی صدر شد که در جنوب لبنان پایگاهی برای خود آماده کرده بود. یزدی  در ایران نبود و نمی‌توانست از نفوذ شدید کلام آیت‌الله خمینی بر توده‌های مردم و عمق ماجرای 15 خرداد باخبر شود.

 

او از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۴۴ به عنوان دبیر شورای مرکزی جبهه ملی ایران، شاخه آمریکا و عضو هیات اجرایی و مسئول تشکیلات جبهه، عضو هیات تحریریه مجله «اندیشه جبهه» ارگان جبهه ملی فعالیت می‌کند. در این مسئولیت‌ها او با دکتر چمران، دکتر شایگان، دکتر نخشب همکاری می‌کرد. و بعد کم کم حسابشان را از جبهه ملی جدا می‌کنند.  او و چمران در شاخه آمریکا و دکتر شریعتی در شاخه فرانسه ایده‌های نهضت آزادی را در کانال‌ها و برداشت‌های شخصی خود پیش می‌بردند.  بقیه داستان را فردا می‌گویم.

 

کدخبر: ۵۵۴۷۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر