کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۲۵۱۰
تاریخ خبر:

‌مرد آب‌نباتی منهای جذابیت| وقتی آب‌نبات‌ تبدیل به امتیاز منفی برای مدیری شد

‌مرد آب‌نباتی منهای جذابیت|  وقتی آب‌نبات‌ تبدیل به امتیاز منفی برای مدیری شد

اغلب نقش‌های مهران مدیری دارای مشخصه‌هایی خاص هستند که عمدتا مورد‌پسند واقع شد‌ه‌اند اما ...

هفت صبح| انتظارها از مهران مدیری خیلی بالاست؛ بازیگر و کارگردانی که چند دهه مخاطبان را خندانده و جایگاهی مهم در حوزه کمدی دارد. تازه‌ترین سریال او یعنی «قهوه پدری» ولی جزو تجربیات ناموفق اوست که به تناوب درباره‌اش نوشته‌ایم. گزارش امروز یک وجه دیگر از این سریال را مد نظر دارد و به همین بهانه سراغ موارد مشابه پیشین هم رفته است: مشخصات ظاهری کاراکترهای مدیری در آثاری که کارگردانی کرده است، چیست؟

 

مورد اول| قهوه پدری

از قسمت دوم «قهوه پدری» پای شخصیت «اون» با بازی مهران مدیری به داستان باز شد. اون همان کسی است که با وعده پوچ، تجربه‌ای ناخوشایند در ذهن خانواده ادیب به‌جا گذاشته. این خانواده از روی تنفر و برای تحقیر، همچنان او را اون صدا می‌کنند. عجیب آنکه بار دیگر در دامش افتادند و در ماجرای خرید قهوه، متضرر شدند. این اعتماد و شکست متوالی همچنان ادامه دارد که قرار بوده، چنین تمهیدی بار کمدی «قهوه پدری» را بالا ببرد.

 

نتیجه اما به بار ننشسته است. خلاصه، شخصیت اون ابتدا لباسی شبیه قهرمانان آثار ژانر وسترن بر تن داشت و در جایی سر‌سبز مشغول زندگی بود. یک آب‌نبات هم در دهان داشت و هنوز دارد. همین مشخصه ظاهری کاراکتر مدیری است که از قضا تبدیل به امتیاز منفی برایش شده. چرا؟

 

چون آب‌نبات کارکرد دراماتیک ندارد و اسباب خنده را فراهم نکرده است؛ خاصه وقتی مدیری با دهان بسته و در شرایط سخت حرف می‌زند. اتفاقا، نتیجه‌ای عکس حاصل شده و همزمان با صحبت کردن اون و مشابهت‌سازیِ حالت تهوع، حال مخاطب نیز بر‌هم می‌خورد! درباره اون اضافه کنیم که مردی است کلاش و بی‌خیال و سوء‌استفاده‌گر ولی این دست مشخصات هم به کمک جذابیت کاراکتر نیامده. 

 

مورد دوم| در حاشیه

تکان دادن سر، مشخصه بارزی بود که مهران مدیری برای شخصیت سهراب کاشف انتخاب کرد و از قضا مورد توجه قرار گرفت. سهراب یکی از دکترهای تقلبی سریال «در حاشیه» بود که با اعتماد به‌نفس کامل، همه جور عمل‌ را انجام می‌‌داد. «در حاشیه» با تمام سانسورها و فشارها، اثری محبوب شد و مدیری در مقام بازیگر نیز، یک شخصیت نسبتا جذاب به یادگار گذاشت.

 

مورد سوم |ویلای من  

مدیری در سریال «ویلای من» دستکش مشکی استفاده می‌کرد. این اتفاق ناخواسته رخ داد چون هنگام بازی در سریال «قلب یخی» دچار حادثه شد و برای مشخص نشدن مشکل دست خود، سراغ دستکش رفت. جالب آنکه دستکش در برخی موارد، کارکرد دراماتیک به دست آورد... ارسلان شخصیتی باهوش بود که سابقه زندان و جعل مدرک را داشت و به‌طور اتفاقی پی به ثروت یک مرد ‌برد و با دوست خود نقشه‌‌ها ‌کشید. مدیری برای عبور از کلیشه‌‌هایِ آدمِ زرنگِ خلافکار، تفاوت‌هایی در نوع رفتار و شیوه بیان کاراکتر ایجاد کرد و نتیجه هم گرفت. مشکل اصلی جایی بود که «ویلای من» از حواشی و بدبینی‌هایِ حاصل از «قهوه تلخ» لطمه دید.

 

مورد چهارم| قهوه تلخ 

مشخصه اصلی ظاهری‌ مدیری در «قهوه تلخ» پوشیدن لباس شاهزاده یونانی به اقتضای نقش بود. کمدی زمانی حاصل می‌شد که او برخلاف ظاهر خود، رفتاری دون شان و ادبیاتی امروز داشت و همین نکات، خنده می‌آفرید. «قهوه تلخ» باوجود بی‌نظمی در توزیع و عدم اتمام، جزو سریال‌‌های موفق مدیری است و خودش نیز در قامت بلوتوس، کاراکتری محبوب خلق کرد.

 

کسی که این‌جا هم خلافکار، طماع و فرصت‌طلب بود؛ اما شخصیت از فیلتر مدیری گذشت و شبیه تجربیات قبل نشد. در این راه، شیوه بیان برای مشابهت‌‌سازی ادبیات کلاسیک یونانی، «آه» گفتن‌های خاص، صحبت ناگهانی به سبک امروزی و آن «اخوی» گفتن‌‌ها به کمک او آمدند.

 

مورد پنجم| مرد هزارچهره 

مدیری چند شخصیت مختلف در «مرد هزار چهره» و «مرد دو هزار چهره» بازی کرد که هر کدام ویژگی ظاهری مخصوص به خود را داشتند. عینک مشکی‌اش عنصر ثابت بود. موتیف ثابت مسعود شصت‌چی، نوع بیان شمرده و آرام، واکنش‌‌های خاص در مواقع استیصال، هیجانِ ناشی از جوگیری و... بود. تکیه‌کلام‌هایی بامزه هم داشت؛ مثل شیوه «آفرین» و «به به» گفتن و... . این دو سریال جزو شاخص‌ترین کارهای مدیری محسوب می‌شوند.  

 

مورد ششم| شب‎های برره

لباس و سبیل به همراه گویش ابداعی برره‌‌ای، عناصر ظاهری شیر فرهاد بودند. روستای برره، در سریال «پاورچین» خلق شد و شکل کامل آن در «شب‌های برره» به بار نشست. هر دو سریال ممتاز هستند و همچنان زبانزد. مدیری نیز از پس شخصیت فرهاد برآمد و گل کاشت. بخشی از این موفقیت مرهون تکیه‌کلام‌های اوست؛ از جمله «ای که گفتی یعنی چه». راستی رفتن در جلد پدر فرهاد با آن سبیل کلفت و صداهای داخل گلو و تف انداختن را از یاد نبریم!

 

مورد هفتم| باغ مظفر 

مدیری در این سریال عینک گرد و لباس مبدل قاجاری داشت. «باغ مظفر» و دنباله آن «گنج مظفر» روایت زندگی دو خانواده بازمانده از دوران قاجار بود و مدیری نقش خان را برعهده داشت. به همین خاطر شسته رفته و به شکل کتابی حرف می‌‌زد و همین دیگر ویژگی او محسوب می‌شد. تکیه‌کلام‌‌هایی مثل «مربا بده بابا» هنوز در یادها هست و البته سریال همچنان طراوت و جذابیت دارد. 

 

مورد هشتم| هیولا و دراکولا

مدیری در این دو سریال، ویژگی‌‌های گل‌‌درشت از نظر ظاهری نداشت. بلکه مردی پول‌دار، خوش‌‌پوش و زبان‌‌آور بود که «همه» را تحت تاثیر قرار ‌داد تا امورش پیش برود. کامران کامروا از معاشرت! با جنس مخالف خسته نمی‌‌شد و در این کار شگردی خاص داشت. مدیری با این شخصیت درخشید و توانست مختصات یک مرد کلاش که در عین حال از مخاطب خنده می‌‌گیرد را به خوبی ارائه دهد.

 

کدخبر: ۵۷۲۵۱۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر