شادی به اندازه حساب بانکی؟

برخلاف باور رایج که ثروت را مترادف شادی میداند، یافتههای تازه علمی و روایات میدانی از زندگی میلیاردرها نشان میدهد رابطه پول و خوشبختی پیچیدهتر از آن است که بهسادگی با عدد حساب بانکی سنجیده شود
هفت صبح| پژوهشهای تازه از دانشگاه پنسیلوانیا نشان میدهند که با افزایش درآمد و ثروت، سطح رضایت از زندگی نیز رشد میکند و حتی در سطوح بالای درآمدی همچنان صعودی باقی میماند. در واقع برخلاف مطالعاتی که پیشتر سقف شادی را در حدود درآمد سالانه ۷۵ هزار دلاری میدانستند، متیو کیلینگزورث، پژوهشگر این مطالعه، ثابت کرده که رضایت از زندگی برای کسانی با داراییهای بین ۳ تا ۸ میلیون دلار بهمراتب بیشتر از کسانی است که درآمدی چند صد هزار دلاری دارند.
از نظر او، دلیل اصلی این مسئله نه خرید وسایل لوکس، بلکه تسلط و اختیار بیشتر در تصمیمگیریهای زندگی است؛ موضوعی که به انسان حس کنترل، امنیت و ثبات میدهد. او تأکید میکند: «پول به صورت محتوم، خوشبختی نمیآورد اما در شرایط برابر، افراد ثروتمندتر رضایتمندی بیشتری را تجربه میکنند.» با این حال، حتی در سطوح بالای درآمدی، احساس فشار مالی رایج است؛ چنانکه یکسوم افراد با درآمد سالانه بالای ۱۵۰ هزار دلار گفتهاند نگران تأمین مخارج خود هستند. بنابراین اگرچه ثروت ابزار قدرتمندی است اما تنها متغیر تعیینکننده در معادله شادی نیست.
میلیاردرها: خوشبختتر از بقیه اما نه بهخاطر پول
در سوی دیگر این بحث، کارآفرین و نویسندهای که شش سال از زندگی خود را صرف گفتوگو با ۲۱ میلیاردر خودساخته کرده، به نتایج متفاوت اما مکملی رسیده است. یافتههای او در کتاب «راز میلیارد دلاری» نشان میدهد که پول در ذات خود موجب شادی نمیشود، بلکه شخصیت افراد را تقویت یا تضعیف میکند: انسانهای شاد با ثروت شادتر میشوند و افراد ناشاد، ممکن است در دل ثروت هم احساس بدبختی کنند.
به گفته او، آنچه میلیاردرها را از دیگران متمایز میکند، نه فقط حسابهای بانکیشان، بلکه مهارتهای روانشناختی، روابط پایدار، عشق به کار، کنترل شخصی و احساس معنا در زندگی است. آنان اغلب از زندگی خصوصی ساده و روابط خانوادگی باثبات برخوردارند و از کارشان لذت میبرند، نه بهخاطر سود مالی، بلکه بهخاطر تأثیرگذاری. احساس مفید بودن و توانایی خلق و تغییر، یکی از کلیدهای رضایت در زندگی این افراد است.
چنانکه یکی از میلیاردرها در مصاحبه میگوید: «وقتی میبینم اطرافیانم بهخاطر من خوشحالتر شدهاند، غرق در شادی میشوم.» او همچنین تأکید میکند که عادتهای شخصی نظیر صداقت، هدفمندی، ورزش، تغذیه سالم، وقتگذرانی با خانواده و فعالیتهای خیریه، نقشی اساسی در شادی این افراد دارند. به بیان دیگر، میلیاردرها با آگاهی از نقش ثروت، آن را در مسیر خلق ارزش و معنا به کار میگیرند، نه فقط مصرف و البته مصرفزدگی.
چالش انتخاب: آزادی بیشتر یا بار سنگینتر؟
ثروت نهتنها قدرت انتخاب را افزایش میدهد، بلکه بار مسئولیت تصمیمگیری را نیز سنگینتر میکند. پژوهشها و روایتهای تجربی نشان میدهند هرچه سطح دارایی بالاتر رود، پیچیدگیهای روانی و فشارهای تصمیمگیری نیز بیشتر میشود. میلیاردرها از آزادی بیحدی برای طراحی سبک زندگی خود برخوردارند اما این آزادی همیشه با آرامش همراه نیست.
انتخابهای متعدد میتوانند احساس اضطراب و نارضایتی ایجاد کنند، بهویژه زمانی که فرد نتواند بین خواستههای متعدد تعادل برقرار کند. در چنین شرایطی، موفقیت مالی نهتنها موجب شادی نمیشود، بلکه ممکن است به احساس پوچی یا فرسودگی منجر شود. از همین روست که بسیاری از ثروتمندان بهدنبال سادهزیستی و کاهش انتخابهای روزمره روی میآورند تا از بار روانی آن بکاهند.
پول: شرط لازم، نه شرط کافی
در نهایت، آنچه از ترکیب این دو دیدگاه میتوان دریافت، آن است که پول نه دشمن شادی است و نه تضمین آن. ثروت در حکم ابزاری است که میتواند بستر شکوفایی را فراهم آورد اما شادی و رضایت واقعی نیازمند عوامل روانشناختی، روابط اجتماعی سالم، معنا، امنیت، آزادی و آگاهی درونی است.
از نظر پژوهشگران، سرمایهگذاری بر بهبود شرایط مالی افراد کمدرآمد میتواند بازدهی بالایی در افزایش شادی اجتماعی داشته باشد اما در سطح فردی، تمرکز صرف بر ثروت، بدون توجه به کیفیت زندگی، ممکن است نتیجهای معکوس داشته باشد. در دنیایی که فقر همچنان رنجآفرین است و پول میتواند درهای بسیاری را بگشاید، بیتردید بیپولی شادی نمیآورد؛ اما پول هم بهتنهایی، زندگی را گلستان نمیکند.