شطرنج خونین ولادیمیر | نقشه پنهان کرملین برای فتح تدریجی اوکراین

در حالی که روسیه با حملات گسترده پهپادی و موشکی پایتخت اوکراین را زیر آتش گرفته، بسیاری از ناظران هشدار میدهند که تصاحب کامل اوکراین دیگر یک احتمال دور از ذهن نیست
هفت صبح| در روزهای اخیر، کییف شاهد شدیدترین بمبارانها از آغاز تهاجم تمامعیار روسیه بوده است. فقط در یک شب، ارتش روسیه با بیش از ۵۰۰ پهپاد و موشکهای کینژال و اسکندر، پایتخت اوکراین را زیر آتش گرفت. در این حملات، بیمارستانها، ایستگاههای آمبولانس و خانههای مسکونی، بدون تفکیک هدف قرار گرفتند.
در اودسا، مرکز نظامی و مناطق مسکونی هدف حمله پهپادهای انتحاری قرار گرفت. موج حملات هوایی همچنان ادامه دارد و ولادیمیر پوتین نشان داده قصد عقبنشینی ندارد. این حجم از حملات حاصل تغییراتی بنیادی در ماشین جنگی روسیه است. برخلاف سال ۲۰۲۲ و بنا بر گزارشها، اکنون روسیه هزاران پهپاد را ماهانه در خاک خود تولید میکند.
چین نیز قطعات این پهپادها را تأمین میکند و کره شمالی موشکهای بالستیک را به خط مقدم میفرستد. به عبارت دیگر، روسیه یک «محور حمایت نظامی» برای ادامه جنگ تشکیل داده است.
نقشه پنهان کرملین برای فتح تدریجی
هدف اصلی حملات اخیر تنها تخریب زیرساختها نیست؛ پوتین میکوشد مردم اوکراین را به فرار وادارد، روحیه ملی آنها را خرد کند و دولت زلنسکی را در انزوای داخلی و بینالمللی قرار دهد. ارتش روسیه همزمان با حملات هوایی به پیشروی تدریجی در مناطق شرقی ادامه میدهد.
بر اساس برخی گزارشها، بیش از یک میلیون کشته و زخمی در نیروهای روسی ثبت شده اما روند حملات متوقف نشده است. کارشناسان از آغاز یک حمله بزرگ تابستانی سخن میگویند که هدف آن، تخریب کامل سیستم دفاع هوایی اوکراین پیش از هرگونه کمک مؤثر غرب به ویژه از سرگیری کمکهای آمریکاست. اگر این نقشه موفق شود، پوتین میتواند تا پایان سال جاری اوکراین را به پذیرش شرایط خود مجبور کند.
اگر اوکراین سقوط کند…
پرسش کلیدی اینجاست: اگر اوکراین سقوط کند، بعدش چه خواهد شد؟ این دیگر فقط یک فرضیه نیست؛ بلکه یک سناریوی واقعی و بسیار نزدیک است. نخست، باید دانست که فروپاشی اوکراین، شکستی عظیم برای غرب خواهد بود؛ شکستی در مقیاسی بزرگتر از افغانستان و عراق.
نه فقط اعتبار ناتو به خطر میافتد، بلکه نظم امنیتی اروپا، قوانین بینالمللی و مفهوم بازدارندگی هم فرو میریزد. کشورهای شرق اروپا از جمله لهستان، فنلاند، رومانی و کشورهای بالتیک، در خط مقدم تهدید پوتین قرار میگیرند. در چنین شرایطی، خطر گسترش جنگ به مرزهای ناتو بسیار واقعی خواهد شد.
دوم، روسیه با چشم طمعی به غرب اوکراین و حتی ماورای آن، جسورتر خواهد شد. پوتین پیشتر نشان داده که دیپلماسی برایش فقط یک ابزار در خدمت زور است. با سقوط کییف، پیام واضحی به سایر کشورهای منطقه ارسال میشود: هر که مقاومت کند، تنها خواهد ماند و در نهایت شکست خواهد خورد.
سوم، وضعیت حقوق بشر در سرزمینهای اشغالشده وخیمتر میشود. اکنون، دهها هزار کودک اوکراینی ربوده شدهاند، زمینهای کشاورزی به ویرانه بدل شده و صدها هزار خانواده از هم پاشیدهاند. با گسترش اشغال، این بحران انسانی هم تعمیق مییابد و غرب ناچار به مواجهه با موجی دیگر از مهاجران جنگزده خواهد شد.
غرب در خواب یا آماده واکنش؟
غرب همچنان بین دو قطب سردرگم است: وعدههای پرطمطراق سیاسی و اقدامات عملی محدود. حتی تلاشهایی چون خرید سامانه پدافندی پاتریوت از سوی آلمان هم بیشتر نشانه ترس از گسترش جنگ به داخل مرزهای اتحادیه است تا کمک مؤثر به اوکراین. در سوی دیگر، دونالد ترامپ که پیشتر وعده میانجیگری داده بود، اکنون مواضع متناقضی دارد.
از یکسو، بهدرستی پوتین را «نامطمئن و بیاعتبار» میداند و از سوی دیگر، بر اساس خُلق و احساسات شخصی، سیاستهای خود را نوسانی و بیثبات تنظیم میکند. برخی کارشناسان بر این باورند که راهحل واقعی، نه در ارسال قطرهچکانی تسلیحات، بلکه در اتخاذ اقدامات جسورانهتری همچون ایجاد منطقه پرواز ممنوع یا مصادره اموال بلوکهشده روسیه برای بازسازی اوکراین نهفته است. اما این اقدامات مستلزم اراده سیاسی واقعی است؛ چیزی که تاکنون در ناتو و اتحادیه اروپا به ندرت دیدهایم.