۵ نکته که از جشنواره فیلم فجر امسال دستگیرم شد
![۵ نکته که از جشنواره فیلم فجر امسال دستگیرم شد](https://cdn.7sobh.com/thumbnail/NcO3ECYSt6fJ/mplrKFaRlbMrw__LR0BO23SAIhAOCfR1Ma8tLslqfPL9cnocHUs4DyyFd47s988b/+%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1+%D8%AF%D8%B4%D8%AA.jpg)
شوخی جنسی، دو تا بازیگر کمدی که لورل و هاردیوار جفت یکدیگر باشند، زنی که ...
هفت صبح| یک: جشنواره فیلم فجر امسال مستقیمترین ارتباط را با وضعیت سینمای ایران داشت. وضعیت بحرانی سینمای ایران خودش را به جشنواره فجر هم تحمیل کرد و طبیعی هم بود. یک زمانی غر میزدیم که چرا فیلمهای کمدی جایی در جشنواره فجر ندارند. امسال از شدت دیدن کمدی مبتذل خفه شدیم! اینها کپی برابر اصل همان کمدیهایی هستند که در سالهای اخیر روی پرده سینما رفتند و پرفروش هم شدند.
همهشان را با یک شابلون میسازند. شوخی جنسی، دو تا بازیگر کمدی که لورل و هاردیوار جفت یکدیگر باشند، زنی که به لحاظ فرهنگی یا مالی با آنها متفاوت است اما فیلمفارسیوار به هم گره میخورند، حال و هوای دهه شصت و موسیقی و کمیته و... همهشان هم تقریبا به یک اندازه بیمزه و به لحاظ سینمایی بد هستند. خب کارگردانها هم نیاز دارند که به لحاظ مالی تامین شوند. وقتی سانس سالنهای سینما در اختیار این فیلمها قرار میگیرد طبیعی است که به سمت ساخت چنین آثاری بروند. درنتیجه سال آینده هم شاهد انبوه کمدیهای زننده روی پرده خواهیم بود.
دو: سینمای ایران در دهه ۹۰ به لحاظ فنی لااقل آنقدر پیشرفته شده بود که فقط غر فیلمنامه را بزنیم. اگر در جشنوارهای فیلمنامهها خوب نبودند اما بازیگران و تدوین و فیلمبرداری استاندارد بود. حالا ولی در نکات فنی هم پسرفت کردهایم. دیدن بازی برخی از بازیگران خوب در فیلمهای امسال حیرتزدهام کرد. فیلمبرداران نامآشنایی که پلانهایشان در حد تلهفیلمهای شبکههای استانی بود.
«ایستاده در غبار» یا «چ» را با فیلمهای جنگی امسال مقایسه کنید یا «محمد رسولالله» مجیدی را با «موسی کلیمالله» حاتمیکیا متوجه این عقبگرد خواهید شد. به دلیل مشکلات مالی است؟ نبود تجهیزات فنی؟ یا اینکه دیگر کسی برای جزئیات اهمیت قائل نیست؟ درنهایت نتیجه فاجعه است.
سه: نیم بیشتر فیلمهای امسال براساس داستانها و شخصیتهای واقعی بودند. من یکی عاشق اقتباس از واقعیت هستم. از یک کاراکتر یا واقعه تاریخی. فقط نکته اینجاست که فیلمساز باید جوری آن روایت را تعریف کند که اگر من ماجرا را ندانم، کنجکاو بشوم یا نسبت به آن حسی پیدا کنم. هر حسی. همدلی، نفرت، هیجان یا خشم. به جز «بازی را بکش» و «ناتور دشت» که اتفاقا در جریان واقعه اصلی نبودم بقیه فیلمهای پرتره یا مبتنی بر واقعیت را اگر قصهشان را نمیدانستم، اصلا دوست و دشمنش را نمیتوانستم تشخیص بدهم.
چهار: توقیف و ممیزی در سینمای ایران واقعا امری سلیقهای است. حالا که جشنواره به سیاق گذشتهاش این شانس را در اختیارمان قرار داد فیلمهایی را که پروانه نمایش عمومی نگرفتهاند ببینیم متوجه شدم که تقریبا همهشان از فیلمهایی که مجوز میگیرند و روی پرده میروند سالمترند و اتفاقا به سلامت و سلیقه و شعور جامعه بیشتر کمک میکنند.
پنج: ما اصرار زیادی داریم به چیزهایی که گاهی واقعا در تواناییمان نیست. مثل اینکه جشنواره فیلم بینالمللی داشته باشیم. در مورد سینمای مستند لااقل در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ اتفاق افتاد اما در مورد فیلم فجر هیچوقت نتوانستیم موفق شویم. اینکه تعداد فیلمهای بخش مسابقه هم از یک عددی زیادتر باشد از آن اصرارهایی است که واقعا معنایش را نمیفهمم. امسال واقعا نصف این فیلمها نباید در هیچ جشنواره درجه الف و ب و جیمی حضور میداشتند. کسی بابت زیاد بودن تعداد فیلمهای یک جشنواره برایش ارزش و اعتبار قائل نمیشود.
اینها را نوشتم اما در بخش خارج از مسابقه امسال فیلم «پیر پسر» را جمعهشب دیدم. اگر فیلم اکتای براهنی بعد از این جشنواره اکران شود، میشود گفت که مدیریت فرهنگی سینمای ایران میخواهد آن را نجات بدهد. دستاورد فجر امسال میتواند همین باشد.