کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۴۵۰۶
تاریخ خبر:

آیا جوایز جشنواره فجر حاصل یک سیاست‌گذاری در عرصه هنر است؟

 آیا جوایز جشنواره فجر حاصل یک سیاست‌گذاری در عرصه هنر است؟

بررسی جشنواره فیلم فجر‌در پنج‌ دوره مختلف دولت جنگ و دولت‌های هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی ‌

هفت صبح|  جشنواره فیلم فجر بزرگ‌ترین رویداد هنری هر سال ایران است. در کشوری که سینما بیش از هر هنر دیگری مورد توجه عموم مردم است؛ دادن این لقب به جشنواره فجر بیراه نیست.  اما آیا می‌شود با بررسی کسانی که در این جشنواره برگزیده شدند درکی از سیاست‌گذاری هنر و سینما در کشور پیدا کرد؟ ما تلاش کردیم برای پاسخ به این سوال از شیوه خاصی استفاده کنیم. جشنواره فیلم فجر را در پنج  دوره مختلف دولت جنگ و دولت‌های هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی مورد بررسی قرار دادیم تا ببینیم آیا می‌توانیم از فهرست برندگان به درکی در این زمینه برسیم یا نه. 

 

فهرست برندگان سیمرغ البته بلندبالاست ولی ما فقط چهار سیمرغ را بررسی کردیم. بهترین فیلم که به تهیه‌کننده کار داده می‌شود، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش اول مرد. توضیح اینکه دوره اول جشنواره فیلم فجر در بهمن سال ۱۳۶۱ برگزار شده است ولی جشنواره در آن سال جایزه‌ای تحت عنوان سیمرغ بلورین نداشته است. ضمن اینکه در آن سال اساسا فیلم‌های حرفه‌ای در بخش غیررقابتی حاضر بودند. پس بررسی خود برای دولت جنگ را محدود کردیم به سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱‍۳۶۷. 

 

دولت جنگ؛ غلبه معنا

شش دوره از جشنواره (که در آن جایزه سیمرغ بلورین داده شده است) در دولت جنگ بوده است. دولتی به ریاست جمهوری آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای و نخست وزیری میرحسین موسوی. دوره‌ای که تقریبا در سرتاسر آن (به جز جشنواره بهمن ۶۷) جنگ در کشور ادامه داشته است. ممکن است تصور کنید بنابراین در این دوره حجم بالایی از کارهای سینمایی تقدیر شده مربوط به سینمای جنگ است ولی این تصور درست نیست. این دوره بیشتر دوره غلبه سینمای «معناگرا» و «ماورایی» است. البته که در دل این معنا و نیز گاهی اوقات در کنار آن رگه‌هایی از سینمای انقلاب و جنگ وجود دارد. 
 

مثلا به کار اولی که جایزه بهترین کارگردانی را برده دقت کنید. «هیولای درون» خسرو سینایی در واقع داستان روان رنجوری مردی است که در سازمان امنیت (ساواک سابق) کار می‌کرده است یا مثلا «مردی که زیاد می‌دانست» داستان مردی است که توانسته از طریق فردی که با عالمی دیگر ارتباط دارد اخباری از آینده کسب کند و پولدار شود ولی کمی بعد از این کار خود متنبه می‌شود. 

 

فیلم‌های خالص جنگی یا انقلابی در این شش سال عبارتند از «نقطه ضعف» به کارگردانی محمدرضا اعلامی و «پرواز در شب» به کارگردانی رسول ملاقلی‌پور و «ترن» به کارگردانی «امیرقویدل». البته تاریخ در این دوره اهمیت دارد و مثلا فیلم‌هایی مثل «کمال‌الملک» یا «گراند سینما» در این ژانر ساخته شدند.  البته یک زمینه آشکارای دیگر در این عصر «روستا» است. سینمای این دوره به عبارتی سینمای شهر نیست بلکه سینمای روستا است. مثلا به فیلم «کیانوش عیاری» یعنی تنوره دیو نگاه کنید که موضوع آن قنات و کشاورزی است یا مثلا فیلمی که پروانه معصومی برای دومین بار به خاطر این فیلم سیمرغ می‌گیرد یعنی «جهیزیه برای رباب» و نیز فیلم «اتوبوس» که هادی اسلامی برای آن سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را می‌گیرد و نزاعی میان دو روستا را توصیف می‌کند. 

 

در کنار مسئله «روستا»، مسئله اقتصادی و فقر و غنا و درگیری‌های طبقاتی نیز مورد توجه قرار گرفته است. مثلا همان فیلم «جهیزیه برای رباب» یا فیلم دیگر کیانوش عیاری یعنی «آن سوی آتش» که در آن به تنش‌های اجتماعی بعد از اکتشاف نفت پرداخته می‌شود. خانواده هم یکی دیگر از موضوعات مورد توجه در این دوران است. فیلم «مترسک» قرار است رابطه با نامادری را بهبود ببخشد و فیلم «پدربزرگ» در نقد واسپاری افراد مسن به آسایشگاه‌هاست. 

 

در این میان فیلم‌هایی هم هستند که سینمایشان و تکنیک‌های هنری که در آن به کار بردند از محتوایشان مهم‌تر است. از «خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی گرفته تا «بایسیکل ران» محسن مخملباف و «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی. هر سه از افرادی که سینما را عاشقانه دوست داشتند البته با این وصف که مخملباف به هر حال در آن دوره هنوز یک فرد انقلابی به شمار می‌رفت. بنابراین می‌توانیم درباره این دوره به این کلیدواژه‌ها برسیم: معنا و ماورا، انقلاب، جنگ، روستا، تضاد طبقاتی، خانواده و بازگشت به تکنیک‌های سینمایی.

 

دولت هاشمی؛ جنگ فراموش نمی‌شود

دولت هاشمی سه وزیر فرهنگ و ارشاد داشته است: سید محمد خاتمی، علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم. این دوره از نظر اقتصادی به دوره سازندگی مشهور است و به اجرای سیاست‌های آزادسازی اقتصاد که با واکنش اصولگرایان روبه‌رو شد. با این حال در سیاست‌های فرهنگی ظاهرا تصویری که از جنگ قرار است ساخته شود اهمیت دارد و از این رو هفت فیلمی که در این جدول‌ها در چهار رشته سیمرغ بلورین دریافت کردند مربوط به جنگ بوده است. فیلم‌هایی مانند «مهاجر»، «از کرخه تا راین» و ... . با این حال هیچ یک از این فیلم‌ها به جز جنگ نفت‌کش‌های محمد بزرگ‌نیا نتوانسته بود سیمرغ بلورین را برای کارگردانش به ارمغان بیاورد. 

 

نکته جالب دیگر این است که در این دوره سینمایی اجتماعی خیلی قوی پیش می‌رود. نماد آن را شاید بتوان در فیلم‌هایی مثل «هامون» تماشا کرد که به قولی دغدغه‌های جوانان روشن‌اندیشِ پس از انقلاب میان دنیاخواهی و آرمان‌خواهی را بازتاب داده است. کثرت فیلم‌های خانوادگی هم در این دوره شاخص است و جالب اینکه هم فیلم «مادر» و هم فیلمی به نام «پدر» توانسته در میان فهرست فیلم‌هایی باشد که جایزه سیمرغ بلورین را دریافت کرده‌اند. 

 

یک نکته جالب توجه دیگر باز شدن پای سینمای کمدی به میان فیلم‌هایی است که سیستم تلاش دارد با جایزه از آن‌ها تقدیر کند. با یک گل البته بهار نمی‌شود ولی جایزه بهترین فیلم برای «آپارتمان شماره سیزده» در این بستر قابل تحلیل و ارزیابی است. باز هم در این دوره نیز یکی دو فیلم داریم که به تاریخ می‌پردازند مثل فیلم «غزال» و یکی دو فیلم که می‌توان آن‌ها را فیلم‌های خالص از بدنه سینمای روشنفکری دانست مثل فیلم «پری» از مرحوم مهرجویی که اقتباسی از رمان فرانی و زویی و داستان‌کوتاه یک روز خوش برای موزماهی نوشته جروم دیوید سالینجر بود. 

 

دوره خاتمی؛ عصر ساختارشکنی

حتی سینمای جنگ در دوره خاتمی یک سینمای ساختارشکن است. دیگر با ژانر دفاع مقدس روبه‌رو نیستیم بلکه بیشتر با فیلم‌هایی روبه‌رو هستیم که حتی به دنبال نقد جنگ هستند. از آژانس شیشه‌ای گرفته تا هیوا و دوئل و حتی دیوانه‌ای از قفس پرید را می‌توانیم در این چهارچوب ارزیابی کنیم. سینمای روشنفکری در این عصر، جان تازه گرفته است. از «درخت گلابی» مهرجویی گرفته تا هر دو فیلم بهمن فرمان‌آرا یعنی بوی کافور عطر یاس و یک بوس کوچولو و حتی هر دو فیلم میرکریمی یعنی اینجا چراغی روشن است و خیلی دور خیلی نزدیک. فیلم‌های میرکریمی را البته می‌توان در دسته معناگرایی یا حتی نوعی روشنفکری دینی هم ارزیابی کرد کما اینکه کارهای مجیدی مثل بید مجنون را هم می‌توان در همین دسته وارد کرد. 
 

یک ویژگی جالب توجه دیگر این عصر، تعدد فیلم‌هایی است با موضوع رابطه. از قرمز گرفته تا من ترانه ۱۵ سال دارم و شمعی در باد. من ترانه ۱۵ سال دارم البته می‌تواند در یک دسته‌بندی دیگر هم باشد که آن روزها خیلی رایج بود و آن هم آسیب‌‌های اجتماعی است. همین طور فیلمی مثل رسم عاشق‌کشی یا کافه ترانزیت هم می‌تواند در همین بستر ارزیابی شود. جالب است که اثری از تاریخ در این عصر نیست ولی هم‌چنان خانواده نقش مهمی ایفا می‌کند و مهمان مامان را می‌توان نمادی از این فیلم‌های خانواده محور در این دوره ارزیابی کرد. 


سینمای خاص در دوره آقای خاص

 احمدی‌نژاد و وزارت فرهنگ و ارشاد او در آن دوران تاکید زیادی داشتند که فیلم‌ها باید معناگرا باشند و این موضوع در برخی از فیلم‌های این دوره که سیمرغ بلورین گرفتند دیده می‌شود. مثلا طلا و مس و به همین سادگی و آواز گنجشک‌ها. با این حال سینما در آن دوره مسیر خود را رفت و نتایج جشنواره و فهرست برندگان سیمرغ نشان می‌دهد که بیشترین میزان فیلم در دو حوزه بوده است. یکی نقد جنگ و دیگری رابطه. 
 

فیلم‌هایی که در نقد جنگ (یا نهادهای انقلابی) بودند یا دست سوم زاویه دید متفاوتی نسبت به این موضوعات داشتند عبارت بودند از به رنگ ارغوان و روز سوم و روزهای زندگی و خرس و به نام پدر. برای مثال در فیلمی مثل روز سوم، شاید برای نخستین بار به موضوع تجاوز در جنگ ایران و عراق پرداخته شد. 
 

از آن طرف مسئله رابطه به یک مسئله جدی برای سینماگر این دوره تبدیل شده و از دربند شهبازی تا دهلیز بهروز شعیبی و هر سه فیلم فرهادی یعنی چهارشنبه سوری و درباره الی و جدایی نادر از سیمین و نیز فیلم‌هایی مانند سوپراستار یا زندگی خصوصی، مسئله رابطه پیگیری شده است. جالب اینکه برخی از فیلم‌های جنگی مثل خرس یا روزهای زندگی هم با وجود اینکه ماجرایی مربوط به جنگ ایران و عراق دارند ولی آن را با مسئله رابطه پیوند زده‌اند. 
 

یکی دیگر از ویژگی‌های این عصر سینمایی دو فیلم در خصوص اعتیاد است که در جشنواره مورد توجه قرار می‌گیرد: سنتوری و خون‌بازی. هم‌چنین فیلم‌هایی مثل جرم با تم انقلابی و البته امضای کیمیایی، فیلم تاریخی استرداد و نیز کمدی ورود آقایان ممنوع، فیلم‌های ویژه‌ای بودند در این دوره که نمی‌توانیم آن‌ها را در قالب‌های از پیش گفته دسته بندی کنیم. 

 

عصر سازمانی‌ها

شاید تکلیف در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره حسن روحانی روشن نباشد. از سال ۱۳۹۴ در این دوره یعنی دو سال بعد از استقرار دولت و البته بعد از ایجاد گشایش اقتصادی به‌تبع برجام و پرپول شدن نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی شاهد موجی از سوژه‌های تاریخی هستیم که با پروداکشن‌های بزرگ قرار است تاریخ انقلاب و جنگ را روایت کند. از «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» گرفته تا «شبی که ماه کامل شد». 
 

البته در ابتدای این عصر هم برای اولین‌بار یک اثر دینی با پروداکشن بزرگ مورد توجه قرار می‌گیرد. نام آن «رستاخیز» است ولی خب در سال‌های بعد با مخالفت بخش خارج از سینمای مذهبی، این اثر به محاق توقیف می‌رود.در این دوره البته سینمای اجتماعی هم زنده است. از یک کمدی مثل «طبقه‌ حساس» گرفته تا «رخ‌دیوانه» و فیلم‌های سعید روستایی و جلیلوند و البته فیلمی مثل «دارکوب». فیلم‌هایی که در مضمون تقریبا همه آن‌ها یا فقر یا رابطه مورد توجه قرار گرفته است. 

 

کدخبر: ۵۷۴۵۰۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر