تورم سوزان در آفتاب داغ تیرماه

خاموشیهای ممتد، رشد اقتصادی ناچیز؛ رشد نقدینگی مثل زخمهایی کهنه بر پیکره یک زندگی معمولی سایه افکنده است
هفت صبح، فرشته رضایی | تیر ماه امسال برای بسیاری از ما ایرانیها، نه فقط گرمای تابستان که سوز گرانی شدید را هم به همراه داشت. در بازارهای شلوغ شهرها، خانوادههایی که بیشتر تماشاچی شدهاند، با جیبهای خالی به دنبال خرید مایحتاج روزانهاند؛ هرچند نمیتوانند مثل سابق، سفرهای رنگین برای فرزندانشان پهن کنند. تورم ۳۴.۵درصدی، گرانی مواد غذایی و کاهش قدرت خرید، قصهای تلخ از زندگی روزمره مردم رقم زده و این، روایت هر روزه زندگی مردمی است که زیر فشارهای اقتصادی، همچنان برای فردایی بهتر میجنگند.
خورشید سوزان تیرماه بر ایران تابید اما گرمای آن با تلخی، گرانی دوچندان حس شد. در بازارهای تهران، مشهد، تبریز و دیگر شهرهای کوچک و بزرگ، صدای همهمه خریداران دیگر رنگ شادی ندارد و حالا هر کسی، با نگرانی به تابلوی قیمتها نگاه و سبد خریدش را سبکتر میکند.
مادری در بازار مولوی تهران با حسرت به میوههای رنگارنگ خیره میشود و میگوید: «این میوههای نوبرانه تابستانی برای بچههایم مثل رویاست. با این قیمتها، فقط میتوانم سیبزمینی بخرم». این قصه، قصه یک نفر نیست؛ قصه هزاران شهروند ایرانی است که هر روز با جیبهای خالی و امیدهای کمرنگ به دل زندگی میزنند.
تورم، دزد بیرحم سفرهها
مرکز آمار ایران گزارش داد که در خردادماه، نرخ تورم سالانه به ۳۴.۵درصد، یعنی ۰.۶درصد بالاتر از اردیبهشت رسید. این برای مردم یعنی گرانتر شدن نان، برنج، گوشت، حبوبات و حتی یک سطل ماست. تورم نقطهبهنقطه یعنی مقایسه قیمتها با سال قبل هم به ۳۹.۴درصد رسید، یعنی خانوادهها برای خرید همان سبد کالای پارسال، باید نزدیک به ۴۰درصد بیشتر هزینه کنند.
در این بین خوراکیهایی مثل گوجهفرنگی، مرغ، تخممرغ و روغن، با افزایش قیمتهای چشمگیر، فشار بیشتری به جیب مردم آوردند. همچنین گفته میشود هزینه سبد حداقل معیشت برای هر نفر در تیر ماه به ۳ میلیون و ۴۰۰هزار تومان رسید که ۵.۵درصد گرانتر از ماه قبل بود؛ یعنی برای یک خانوار چهار نفره؛ 13 میلیون و 600هزار تومان ناقابل باید هزینه کرد. «فاطمه» فروشندهای در بازار تهران میگوید: «حقوق من حتی نصف این سبد هم نیست. چطور میتوانم برای دو بچهام غذا تهیه کنم و همزمان باید اجاره مغازه و اجاره خانه هم بدهم؟».
ریشه این گرانیها عمیق است. کسری بودجه دولت امسال بالای هزار و 800هزار میلیارد تومان است و رشد ۳۰درصدی نقدینگی، مثل سوختی بر آتش تورم عمل میکند. وقتی ارزش پول ملی هر روز کمتر میشود و قیمت دلار نسبت به پارسال، 60درصد بیشتر شده، کالاهای وارداتی مثل برنج و روغن هم گرانتر میشوند و این قصه، سفرهها را هر روز کوچکتر و خالیتر میکند.
خاموشیها و بیکاری، زخمهایی بر پیکر اقتصاد
در گرمای تیرماه، قطعیهای مکرر برق چرخ کارگاههای کوچک را از حرکت بازداشت. ناترازی انرژی که از سال گذشته اقتصاد ایران را در تنگنای شدیدی قرار داده، در تابستان امسال همچنان ادامه دارد. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که رشد اقتصادی، به دلیل قطعی برق و کاهش صادرات نفت، به حدود ۲.۵درصد محدود شده؛ یعنی تولید کمتر، بیکاری بیشتر و قیمتهای بالاتر.
«علی» جوانی که در یک کارگاه تولید قطعات خودرو در تبریز کار میکرد، حالا بیکار است. او میگوید: «برق که میرود، دستگاهها خاموش میماند. چند بار شیفتهای کاری عوض شد اما در نهایت صاحب کارگاه گفت نمیتواند حقوق بدهد، چون سفارشها کم شده و قطع برق هم موجب صدمه به دستگاهها شده است». این معضل مختص علی نیست. گزارشها نشان میدهند که ۴۴درصد اشتغال صنعتی ایران به کارگاههای کوچک وابسته است اما این کارگاهها زیر فشار خاموشیها و گرانی مواد اولیه در حال تعطیلیاند. وقتی تولید متوقف میشود، شغلها از دست میروند و جیبهای مردم خالیتر میشود.
وعدههای دور، واقعیتهای تلخ
برنامه هفتم توسعه، رشد اقتصادی ۸درصدی را ترسیم کرده اما گزارشها نشان میدهند که مسیرها و روندهای اقتصادی به سمت این هدف نمیرود. مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی کرده که رشد اقتصادی در سال جاری به سختی به ۲.۸درصد برسد. دولت هم برای حمایت از اقشار کمدرآمد، شارژ کالابرگ را برای دهکهای پایین اجرایی کرده اما این مبلغ در برابر تورم ۳۴.۵درصدی، چسب زخمی برای زخمی عمیق است.
وقتی قیمت یک کیلو گوشت قرمز به بالای 800هزار تومان میرسد و اجاره مسکن با تورم ۳۹درصدی حرکت میکند، یارانهها نمیتوانند گرهای از مشکلات مردم باز کنند. ضریب جینی هم که نشاندهنده نابرابری اقتصادی است، همچنان بالاست و ثروت در دست عدهای محدود متمرکز شده، در حالیکه فقر برای میلیونها ایرانی روزبهروز عمیقتر میشود.«لیلا» معلم بازنشستهای در منطقه ۱۰ تهران با حسرت میگوید: «فکر میکردم بعد از ۳۰ سال تدریس، بازنشستگی یعنی آسایش اما حالا باید هر ماه نگران پرداخت قبض آب و برق و کرایه خانه باشم».
ماه تلخی که به پایان رسید
تیر ماه جاری، ترکشهای اقتصادی، به خصوص پس از جنگ ایران با اسرائیل پررنگتر میشود و بازتاب تصویری از استقامت مردمی است که زیر بار تورم، گرانی و ناترازیهای اقتصادی کمر خم کردهاند اما هنوز تسلیم نشدهاند.تورم ۳۴.۵درصدی، خاموشیهای ممتد و رشد اقتصادی ناچیز تیر ماه، مثل زخمهایی کهنه بر پیکره یک زندگی معمولی سایه افکنده است.
با این حال، قصه مردم ایران فقط قصه درد نیست؛ قصه امید هم هست. مادران و پدرانی که با دستهای خالی برای فرزندانشان تلاش میکنند، کارگرانی که با وجود بیکاری به دنبال روزنهای برای کار میگردند و جوانانی که هنوز به فردای بهتر ایمان دارند.برای پایان دادن به این دور باطل، به سیاستهایی نیاز است که به جای وعدههای دور، به دردهای نزدیک مردم پاسخ دهد.