کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۳۶۳۵۴
تاریخ خبر:
مرگ فاجعه‌بار؛ نقطه‌‌ پایانی بر کارنامه‌ پربار داریوش مهرجویی

‌روزی که مهرجویی و همسرش به شکل‌ دردناکی به قتل رسیدند

‌روزی که مهرجویی و همسرش به شکل‌ دردناکی به قتل رسیدند

امروز دومین سالروز درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر است

هفت صبح| برگی از تاریخ امروزمان متعلق است به داریوش مهرجویی ‌‌یکی از ستون‌های اصلی سینمای ایران‌ که ۲۲مهرماه ۱۴۰۲ در ویلای شخصی‌اش در زیبادشت کرج  به همراه همسرش  وحیده محمدی‌فر به شکل فجیع و دردناکی به قتل رسیدند. ‌

   

مرگ فاجعه‌بار

دو سال پیش در چنین روزی، پیکر بی‌جان این دو که با ضربات چاقو به قتل رسیده‌ بودند در خانه‌شان در کرج، توسط دخترشان مونا پیدا شد. مهرجویی در زمان مرگ ۸۳ساله و محمدی‌فر در اوایل دهه 50 زندگی‌اش بود. مرگ فاجعه‌بار مهرجویی، نقطه‌‌ پایانی بر کارنامه‌ پربار و البته همواره درگیر چالش‌ بود.

 

او که مانند بسیاری از کارگردانان مؤلف ایرانی، تمام دوران حرفه‌ای خود را با سانسور جنگید، یک سال قبل از مرگش، ویدیویی عصبانی منتشر کرد که در آن نسبت به توقیف آخرین فیلمش، «لامینور» به‌شدت معترض بود. این اعتراض تلخ، نمایی از نبرد بی‌پایان یک هنرمند با محدودیت‌ها بود.

 

   بنیانگذار موج نو و فیلمساز متفکر

کارشناسان سینمایی، ریشه‌های موج نوی ایران را در دو فیلم سال ۱۹۶۹ جست‌وجو می‌کنند: «گاو» به کارگردانی مهرجویی و «قیصر» اثر مسعود کیمیایی. مهرجویی در ۲۷ سالگی با «گاو» که اقتباسی از داستان کوتاهی از غلامحسین ساعدی بود، الگویی برای سینمای متفکر و تأثیرگذار ایران ارائه داد که توانست توجه منتقدان و علاقه‌مندان خارجی را جلب کند. سینمای او که بیشتر مخاطبان تحصیلکرده و شهری را جذب می‌کرد، برخلاف کیمیایی، بر مفاهیم عمیق‌تر اجتماعی و فلسفی تمرکز داشت.

   

جایزه فیپرشی برای گاو

فیلم «گاو» با وجود اینکه یکی از اولین فیلم‌هایی بود که از وزارت فرهنگ و هنر وقت بودجه دریافت کرد، به دلیل تصویری که از یک ملت فقیرنشین با دهقانان عقب‌مانده و خرافاتی ارائه می‌داد، با اعتراض شاه مواجه ‌‌و سرانجام ‌‌سال ۱۹۷۱ به صورت قاچاقی به جشنواره فیلم ونیز فرستاده شد و در آنجا جایزه فیپرشی را از آن خود کرد.

 

   میراثی از شاهکارهای فلسفی و اجتماعی

مهرجویی در طول دوران حرفه‌ای خود، از آثار بزرگی چون ژان رنوار در دوران تحصیل در یوسی‌ال‌ای الهام گرفت و توانست ترکیب موفقی از ترحم، شوخ‌طبعی و دغدغه فقر را در آثارش به نمایش بگذارد. ‌«پستچی» (۱۹۷۲)، اقتباسی از «ویتسک» گئورگ بوشنر، با تحسین منتقدان بزرگی چون آموس ووگل مواجه شد که مهرجویی را به دلیل ترکیب موفقیت‌آمیز ترحم و شوخ‌طبعی و دغدغه فقر، هم‌ردیف چارلی چاپلین یا دِ سیکا اولیه دانست. 

 

 فیلمسازی با روح و گرمای انسانی

همانطور که خسرو شکیبایی، یکی از بازیگران برجسته آثار مهرجویی، گفته است: «در فیلم‌هایش پیچیده‌ترین مسائل فلسفی به‌گونه‌ای مطرح می‌شود که هم آدم معمولی می‌فهمد و هم یک روشنفکر. هر نقش کوچکی اهمیت دارد... این نقش‌ها روح فیلم هستند.» مهرجویی معتقد بود که «باید از کار لذت برد» و فیلم «در عین حال که بزرگ و جدی است، باید لطافت هم داشته باشد.»

 

 دغدغه‌ زوال فرهنگ

اما در کنار موفقیت‌ها، مهرجویی دغدغه عمیقی نسبت به وضعیت فرهنگ داشت. در مصاحبه‌ای در سال ۱۳۹۵، او با صراحتی تلخ اعلام کرد: «فرهنگ ما و فرهنگ به طور کل در دنیا رو به زوال است... امروز بشریت از نظر فرهنگی و فکری و ایدئولوژی رو به زوال است... ما بعد از هایدگر دیگر هیچ فیلسوف مهمی نداشته‌ایم.» این دغدغه عمیق، در کنار مبارزه همیشگی او با سانسور، چهره‌ای از هنرمندی متعهد و تلخ‌اندیش را نشان می‌دهد که همواره فراتر از زمان خود می‌دید و در مقابل ویرانگری‌های فرهنگی و ایدئولوژیک موضع می‌گرفت.

 

 

تازه‌ترین تحولاتگوناگونرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۳۶۳۵۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر