آبادانی که آباد نیست | هر آنچه باید از شکست حصر آبادان بدانید

امروز 5 مهر، چهل و چهارمین سالروز شکست حصر آبادان دوستداشتنی است
هفت صبح| همین اول اعتراف میکنم این صفحه بیشتر مواقع دربست متعلق به آبادان بوده؛ به هر بهانهای تقویم را زیر و رو کردم تا مناسبتی، چیزی پیدا کنم و به شهر محبوب و مظلوم و مهجورم آبادان بپردازم. فرقی نمیکند تولد یا درگذشت یکی از مشاهیر آبادان باشد یا رویدادی مثل همین شکست حصر آبادان یا جنگ یا مثلا روز ملی شدن نفت یا موضوع ورزشی مثل تیم صنعتنفت آبادان؛ (متاسفانه امروز فضا هم برای نوشتن از نتایج ضعیف صنعتنفت با مسعود شجاعی کم است...) هرطور باشد بهانهای پیدا میکنم و در مورد آبادان و مردم قدر ندیدهاش مینویسم.
پارتیبازی مرا ببخشید دیگر... به مردم آبادان از ثروت عظیم نفت و مصائب تحمل هشت سال جنگ و مضرات پالایشگاه عظیم نفت آبادان و پتروشیمی و بندر و منطقه آزاد اروند هیچ چیزی نرسیده جز همین نیمصفحه روزنامه هفتصبح؛ خیلی حرف زدم. برویم سر اصل مطلب؛ شکست حصر آبادان و یک خاطرهبازی کنیم با گذشته این شهر...
از کار افتادن بزرگترین پالایشگاه جهان
با آغاز جنگ در روز ۳۱شهریور ۱۳۵۹ پالایشگاه آبادان در چندین نوبت و در مجموع باحدود ۳۵ فروند فانتوم بمباران شد و از کار افتاد. از آبادان مینویسم؛ یکی از معروفترین و فعالترین شهرهای استان خوزستان با جمعیت۴۶۲ هزار نفری... آن زمان، جمعیت آبادان از اهواز مرکز استان خوزستان هم بیشتر بود و با داشتن فرودگاه بینالمللی و بزرگترین پالایشگاه نفت جهان، شهر زنده و فعالی بود.
پالایشگاه آبادان با ۱۸هزار کارمند و ظرفیت تولید روزانه ۶۰۰ هزار بشکه از یکصد نوع فرآورده نفتی، سهم زیادی در تامین سوخت کشور داشت. شهری که بهخاطر حضور انگلیسیها و امکاناتی که برای کارگران و مخصوصا کارمندان رده بالای شرکتنفت ایجاد کرده بودند، زبانزد خاص و عام بود؛ یادتان باشد آبادان شهر سینماها بود. ۱۵سینمای فعال داشت و هر تابستان ۱۵۰هزار بلیت در این شهر کوچک فروخته میشد.
عملیات ثامنالائمه(ع)
این عملیات با هدف انهدام نیروهای دشمن در شرق کارون و تصرف این منطقه، در ساعت یک بامداد پنجم مهرماه سال۱۳۶۰ با رمز «نصرمنالله و فتح قریب» شروع شد و پس از ۴۲ساعت با موفقیت کامل به پایان رسید. منطقه عملیات ثامنالائمه در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان و جنوب منطقه دارخوین قرار داشت که ۱۵۰ تا ۱۸۰ کیلومتر مربع آن در اشغال نیروهای بعث بود. هشتم آبان ماه ۱۳۵۹ بود؛
رژیم بعث برای تصرف آبادان در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر پل شناور نصب کرد و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شد و بخشی از جاده آبادان ـ ماهشهر را به تصرف خود درآورد. در این مدت مقاومتهای مردمی بسیاری شکل گرفت که همین جا یادی میکنیم از آیتالله جمی امام جمعه وقت آبادان که نقش مهمی در هدایت گروههای مردمی و مقاومت این شهر داشت و همینطور شهید دریاقلی از اوراقفروشهای مستقر در انتهای آبادان که ورود عراقیها را اطلاع داد... اما دهم آبانماه 59 آبادان به محاصره نسبتا کامل ارتش عراق درآمد.
درهم کوبیده شدن لشکر زرهی عراق
نیروهـــــــای عملکننده در این عملیات هم از ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری تشکیل شد؛ شامل لشکر ۷۷ با سه تیپ شامل ۹ گردان نیروی پیاده، سپاه پاسداران با ۱۶ گردان نیروی پیاده که در سازمان سه قرارگاه تیپی عمل میکرد، تیپ ۳۷زرهی شیراز، گردان ۲۵۱ تانک از لشکر ۱۶ زرهی، گردان ۱۰۷ ژاندارمری، گروه رزمی ۲۹۱ تانک، جهاد سازندگی. در این عملیات که آغازگر پیروزیهای بعدی رزمندگان در عملیاتهای بعدی بود، لشکر زرهی عراق درهم کوبیده شد. درنهایت این عملیات با گرفتن سه هزار کشته و زخمی از نیروهای دشمن و ۱۷۶۱ نفر اسیر با موفقیت به پایان رسید.
جزیرهالخزر؛ عبادان یا اَبّادان یا اوپادان یا آبادان؟
داستان آبادان حدود سال 1290 شمسی آغاز شد. انگلیسیها که در کوههای مسجدسلیمان نفت کشف کرده بودند، به دنبال جایی برای تصفیه آن میگشتند. جایی که هم آب فراوان داشته باشد و هم بتوان نفت را به آسانی به آنجا انتقال داد. آنها سرانجام به جزیرهای در ساحل اروند رسیدند که هم آب زیادی داشت و هم بلندیاش از سطح دریا صفر بود.
میتوانستند در مسجدسلیمان نفت را در لوله بریزند و بدون پمپاژ در آبادان تحویل بگیرند. این ساحل گرم و شرجی جمعیت زیادی هم نداشت. روستایی کهن بود به نام عبادان که محلیها آن را جزیرهالخزر میگفتند. آنجا بنایی بود از سده دهم هجری که قدمگاه خزرنبی بود. البته عبادان یا اَبّادان خود نامی قدیمی بود.
اعراب سدهها پیش گفته بودند «لیس قریه ورای عبادان». به معنی «آن سوتر از شهر آبادان، هیچ آبادی دیگری نیست (آب و دریاست) و همین را منوچهری شاعر ایرانی عصر غزنوی سروده است که «نیست آن سوتر ز عبادان دهی». بعدها روشن شد که نام جزیره از این هم کهنتر و از دورههای پیش از اسلام بوده. گفتهاند که نام اصلی آن «اوپادان» بوده است؛ مرکب از سه جزء اصلی اَو یعنی آب، پاد یعنی پاییدن و الف و نون به معنای جا و مکان است. روی هم یعنی محل پاییدن یا نگهبانی از آب. القصه سرانجام سال 1314 نام آبادان را برای جزیره انتخاب کردند.