سرنوشت عجیب دنیس موریس

داستان پسری که میخواست عکاس جنگ شود ولی عکاس موسیقی شد
هفت صبح| در صبحی سرد در سال ۱۹۷۳، دنیس موریس ۱۴ساله تصمیم گرفت مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر دهد. او میگوید: «باب مارلی قرار بود نخستین تورش در انگلستان را برگزار کند و من تصمیم گرفتم از او عکس بگیرم. پس از مدرسه فرار کردم و به کلوبی رفتم که اولین اجرای او در لندن آنجا بود.
وقتی به سمتم آمد، گفتم «میتوانم ازت عکس بگیرم؟» و او گفت: «آره مرد، بیا تو.» در فاصلههای استراحت تمرین صدا، مارلی با این نوجوان درباره بزرگ شدن در انگلستان گپ میزند و موریس هم درباره زندگی او در جامائیکا میپرسد. مارلی سپس از تور برایش گفت و پرسید آیا موریس دوست دارد همراهشان شود. روز بعد موریس کیفش را مثل یک کیف ورزشی بست، به هتل رفت و همراه گروه راهی شد.
از او چه میدانیم؟
موریس سال ۱۹۶۰ در جامائیکا به دنیا آمد و در پنج سالگی به شرق لندن مهاجرت کرد. علاقهاش به عکاسی از ۹ سالگی آغاز شد؛ آن زمان خواننده گروه کُر کلیسایی بود که کشیشی عجیب داشت و در خانه کشیش یک تاریکخانه وجود داشت. او میگوید: «وقتی دیدم یکی از پسرها در حال چاپ عکس است، فهمیدم این مسیر زندگی من خواهد بود.»
آغاز یک مسیر
تور کوتاهمدت بود، چون اعضای گروه با دیدن نخستین برف خواستند به خانه برگردند اما همین چند هفته، شروع حرفهای شد که موریس را به عکاس بزرگترین ستارههای موسیقی جهان بدل کرد. تصاویر صمیمی او از مارلی – از جمله عکسی معروف در ون گروه – اکنون بخشی از نمایشگاه بزرگی در «گالری عکاسان» در سوهو است.
همکاری با باب مارلی
پس از نخستین عکسهایش در سال۱۹۷۳، موریس دوباره سال ۱۹۷۵ در اجرای افسانهای مارلی در تئاتر لایسئوم لندن حضور داشت. او میگوید: «عکسهای فوقالعادهای گرفتم چون از اجرای اول میدانستم چطور روی صحنه رفتار میکند. در نهایت عکسهایم روی جلد مجلاتی مثل اناِمئی، ملودی میکر و تایم اوت چاپ شد.» موریس تا زمان مرگ مارلی در سال ۱۹۸۱ به همکاری با او ادامه داد. «آرزوی من این نبود که عکاس موسیقی شوم، میخواستم عکاس جنگ باشم – اما به شکلی عالی از مسیرم منحرف شدم.»
جنگ با پانک
با این حال، موریس جنگ خودش را یافت؛ زمانی که سال ۱۹۷۷ بهعنوان عکاس تور پیستولز دعوت شد.او میگوید: «همهچیز پر از هرجومرج بود، دائماً تهدید میشدیم، در خیابانها به ما حمله میکردند و کنسرتها غوغا بود. برای من این همان جنگ بود؛ کاملاً ایدهآل.» پس از آن، ستارگان دیگری همچون پتی اسمیت، اویسیس، گلدی، ریدیوهد و دیگران مقابل دوربین او قرار گرفتند.
مستندسازی جامعه
با این حال، موریس همیشه کار موسیقی را راهی برای تأمین مالی علاقه واقعیاش یعنی گزارشگری و عکاسی مستند میدیدید. او پروژههایی چون بزرگ شدن سیاهپوست (زندگی جامعه سیاه در لندن دهه ۷۰)، ساوتهال: خانهای دور از خانه (تمرکز بر جامعه سیکها) و این نژاد خوشبخت (زندگی در لندن) را دنبال کرد. موریس میگوید توانسته بود اعتماد مردم را جلب کند: «نمیدانم چرا اما وقتی من را میدیدند اعتماد میکردند. درها را به رویم باز میکردند.»