کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۸۴۵۲
تاریخ خبر:
همان شب پس از بازگشت از مهمانی، نخستین اتود ساخته شد

داستان تابلوی نفت ایران درودی

داستان تابلوی نفت ایران درودی

قتی درودی برای استقبال از همسرش به فرودگاه می‌رود متوجه رنگ پریدگی و بیماری او می‌شود تاجایی که ...

هفت صبح|  درباره هنرمندی که با سالوادور دالی دیدار کرده، با آندره مالرو و ژان کوکتو همنشین بوده و احمد شاملو شعری برای او سروده است.

   از او چه می‌دانیم؟

ایران خانم سال ۱۳۱۵ در مشهد به دنیا آمد. آن‌ هم در خانواده‌ای ثروتمند و اشرافی که آن دوران توانایی مالی سفر، تحصیل و زندگی در اروپا را داشتند. پدری خراسانی داشت و مادری قفقازی که بعد از انقلاب اکتبر در شوروی سابق به ایران مهاجرت کرده بودند. خانواده درودی در کودکی به آلمان رفتند و در آغاز جنگ جهانی دوم وقتی که ایران خانم ۵ ساله بود از هامبورگ به ایران برگشتند؛ اول در مشهد ساکن شدند و بعد به تهران آمدند.

عکسی از کودکی ایران‌ درود

او در جوانی تحصیلات دانشگاهی در رشته نقاشی را در پاریس شروع کرد و همانطور که خودش گفته تحصیل در اروپا بر شهرت او تاثیر زیادی داشته است. درودی در سال ۱۹۵۴ برای تحصیل در رشته نقاشی در دانشکده بوزار در پاریس به تحصیل مشغول شد و در سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۸ به یادگیری هنر در آموزشگاه‌ها و دانشکده‌های گوناگون پرداخت. او در آمریکا با پرویز مقدسی کارگردان تئاتر و سینما آشنا شد و با یکدیگر ازدواج کردند. این ازدواج با مرگ زودهنگام مقدسی پایان یافت.

 

کشیدن تابلوی نفت

 ایران خانم درودی ‌‌در ذکر خاطرات خود چگونگی کشیدن این تابلو را در کتابش بیان کرده است. او می‌گوید همان شب پس از بازگشت از مهمانی، نخستین اتود ساخته شد اما برای دریافت بهتر، چند روز به آبادان رفت و در بازگشت از سفر، به او اطلاع دادند که پرویز مقدسی‌ همسر‌ش که برای ماموریت کاری به بندرعباس رفته بود، به تهران بازمی‌گردد.

درودی

وقتی درودی برای استقبال از همسرش به فرودگاه می‌رود متوجه رنگ پریدگی و بیماری او می‌شود تاجایی که مقدسی با آمبولانس مستقیما از فرودگاه به بیمارستان منتقل می‌شود. درودی درباره خاطرات آن روزها که بخشی از آن در بیمارستان سپری شد، نوشته است:

 

«فقط دو شب به مهلت باقی مانده بود. به محض رسیدن به خانه به سراغ بوم تازه رفتم. صدای زنگ در برخاست. از جا تکان نخوردم. زنگ تکرار شد. ناگهان صدای فریاد صاحبخانه را شنیدم: «بیایید کمک. آقای مقدسی هستند.» دیگر نمی‌دانستم چگونه پله‌ها را دو تا یکی کنم و در این هنگام پرویز در آغوشم از درد بیهوش شد.»

 

 تو فرزند خلف ایران هستی؛ تو ایران منی

درودی روایت کرده است که نیمه‌های همان شب اثر خلق شده بود و وقتی برای خشک کردن سریع‌تر کار، آن را روی بخاری نفتی قرار داده، صدای همسرش را شنیده است: «تو فرزند خلف ایران هستی. تو ایران منی.» او در همان گفت‌وگو نیز درباره تاثیر همسرش در اتمام این کار گفته است:

 

«پرویز با آمدن غیرمترقبه‌اش، چنان آرامشى در وجودم ایجاد کرد که سرانجام توانستم در آخرین مهلت اثر قابل‌قبولم را خلق کنم. به وجد آمده بودم. رنگ‌ها را با شعف انتخاب می‌کردم؛ سرخ، سرخِ آتشین. اثر که تمام شد، وقتی برای اولین‌بار به آن نگاه کردم، فهمیدم این همانی شده است که باید. این اثر می‌تواند سرزمینم، اهمیت کشورم را در جهان صنعتى‌شده امروز و کار مرا به بهترین شکل، به نمایش بگذارد.»

 

دو روز بعد، نماینده شرکت برای تحویل تابلو آمد. همسر درودی نیز پس از تحویل کار به بیمارستان بازگشت و پس از چند ماه پزشکان تشخیص دادند که درد از جابه‌جا شدن سنگ‌های کلیه بوده است. در نهایت سال 1364 بود که مرگ نابهنگام پرویز همسر و همراه ایران، او را به مدت 3 سال عزادار کرد. 

   

دیدار با سالوادور

ایران درباره دیدار با نقاش معروف اسپانیایی گفته: «سالوادور دالی را از نزدیک می‌شناختم و روابط دوستانه داشتم. بدون شک او از نوابغ بزرگ عصر ما بود. از بخت خوب، سرنوشت، انسان‌های بزرگ زیادی را در مسیر زندگی‌ام قرار داد. از آن‌جمله آندره مالرو بزرگمرد فرهنگ و هنر قرن بیستم، ژان کوکتو شاعر و کارگردان فرانسوی و...»

 

تازه‌ترین تحولاتگوناگونرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۱۸۴۵۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر