کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۸۵۸۲۱
تاریخ خبر:

سفر به دنیای باب اسفنجی، مرگ باب اسفنجی و اتفاقات پس از آن در بیکینی باتم

سفر به دنیای باب اسفنجی، مرگ باب اسفنجی و اتفاقات پس از آن در بیکینی باتم

یک کاربر اینستاگرام دنیایی موازی را تصور کرده که در آن باب اسفنجی دیگر نیست؛ تصاویری که او خلق کرده، قلب هر بیننده‌ای را می‌لرزاند.

بسیاری از ما عاشق باب هستیم و از زمان طفولیت با داستان‌ها و ماجراجویی‌های آن بزرگ شدیم. اما تا به حال به مرگ باب اسفنجی فکر کرده‌اید؟ به اینکه شهر بیکینی باتم پس از مرگ او به چه شکلی در می‌آید؟ نتیجه این رویداد بدون شک تلخ خواهد بود.

شخصیت‌های انیمیشنی که به چهره محبوب کودکان تبدیل می‌شوند معمولا سرنوشت تلخی ندارند. سازندگان و صاحبان این دسته از فرنچایزها دوست دارند شخصیت‌های کارتونی خود را در اوج نگه دارند و تای جای ممکن درآمدزایی کنند. یکی از مصداق‌های بارز این طریقه فکری باب اسفنجی شلوار مکعبی است؛ شخصیتی شاد و بامزه که چندین نسل متفاوت از کودکان با او بزرگ شده‌اند و به او وابستگی احساسی پیدا کرده‌اند.

 

اما تا به حال در مورد مرگ باب اسفنجی و شرایط دوستان او پس از این اتفاق فکر کرده‌اید؟ بیایید تصور کنیم در یک دنیای موازی خط داستانی SpongeBob SquarePants به نحوی پیش برود که در نهایت آن شخصیت اصلی قصه بمیرد و دوستانش به سوگواری برای او بپردازند. یکی از کاربران اینستاگرام این ایده تلخ را اجرایی کرده که در طی آن باب جان خود را از دست داده و دوستانش در غم عمیقی هستند. در این خط داستانی اختاپوس یک نامه تاثیرگذار خطاب به باب می‌نویسد و از وضعیت دنیا پس از مرگ او می‌گوید.

در این نامه آمده است:«باب اسفنجی عزیز، از زمانی که تو دنیا را ترک کردی رستوران خرچنگی بسته شده. آقای خرچنگ مجبور شد فرمول همبرگرش را به پلانکتون بفروشد. بسیاری از آشپزها برای شغل تو تست داده‌اند، اما هیچ یک از آن‌ها نمی‌توانند جای تو را بگیرند. من همیشه می‌گفتم روزی که تو دست از سر من برداری بالاخره خوشحال خواهم شد، اما از زمانی که رفته‌ای دیگر کلارینت (ساز) نمی‌زنم. دیگر نیازی نیست به خاطر سر و صداهایی که از خانه تو می‌آید عصبانی شوم.»

اختاپوس در ادامه مرگ باب اسفنجی می‌گوید:«اما این سکوت کَر کننده اشک مرا سرازیر می‌کند. گری به ندرت چیزی می‌خورد و پاتریک هم نمی‌تواند دست از اشک ریختن بردارد. او در خانه تو مانده تا از گری مراقبت کند. سال‌ها از مرگ تو گذشته و همه چیز عوض شده. در تمام این مدت که پاتریک را می‌بینم او به مرور حافظه خود را از دست می‌دهد. او هرگاه که به دنبال شکار عروس‌های دریایی می‌رود دو تا تور همراهش می‌برد. من از او پرسیدم چرا چنین کاری می‌کند و او در جواب گفت یکی از تورها برای بهترین دوستش است.»

 

«من نمی‌توانم اشک‌های خود را نگه دارم. یک روز من و سندی به خانه تو رفتیم تا پاتریک را ببینیم. ما او را در حالی پیدا کردیم که روی مبل نشسته بود و فیلم مرمید من و بارنکل بوی را می‌دید. او هنگامی که ما را دید گفت: بنشینید، باب اسفنجی به زودی می‌رسد.» این جملات محتویات نامه‌ای بود که اختاپوس برای گرامیداشت مرگ باب اسفنجی نوشت که کلیت به شدت غمگین کننده‌ای دارد. شما می‌توانید در ادامه تصاویر مربوطه را هم ببینید:

spongebob-death10

 

spongebob-death8

 

spongebob-death11

 

spongebob-death2

spongebob-death4

هرچند که هیچ وقت این اتفاق رخ نداده و احتمالا هیچ وقت هم به واقعیت نمی‌پیوندد، اما حتی فرض مرگ باب اسفنجی هم فوق‌العاده دردناک به نظر می‌رسد؛ به گونه‌ای که می‌تواند اشک یک مرد بالغ را سرازیر کند.

 

کدخبر: ۵۸۵۸۲۱
تاریخ خبر:
ارسال نظر