کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۶۷۷۳
تاریخ خبر:

قهرمان‌‌های از یاد رفته| جنگ با دشمن در غیاب ژنرال‌ها

قهرمان‌‌های از یاد رفته| جنگ با دشمن در غیاب ژنرال‌ها

ایران با استفاده از اف-14 برتری هوایی خود را به رخ حریف کشید

هفت صبح| ‌آنهایی که معتقدند ارتش ایران در شهریور 59 غافلگیر شد، چیزی از سامانه‌های هشدار سریع ارتش نمی‌دانند.ارتش ایران در سال 56 و به‌دنبال همکاری با آمریکا در پروژه موسوم به «ایبکس» که به نوعی شنود و عکسبرداری از تجهیزات روس‌ها در کنار ثبت سیگنال‌های ‌ رادیویی بود، به درجه‌ای از توانمندی رسیده بود که از سال 58 پی برد که عراق آماده جنگ است. آنها با استفاده از هواپیماهای پهن‌پیکر 707 و سی 130 مجهز به سامانه‌های کشف و شناسایی که به اصطلاح خفاش نامیده می‌شدند، به دقت حرکت دشمن غربی را تحت نظر داشتند. این به‌جز مشاهدات هواپیماهای نیروی هوایی و گروه‌های گشتی زمینی بود.

 

به هر شکل نبرد در آسمان ادامه یافت؛ در 24 (یا 25) شهریور سرپل زهاب شاهد یک درگیری هوایی شد. یک میگ-21 شناسایی و جنگنده همراهش اسیر یک فانتوم از پایگاه همدان شد و در دهلران یک سوخوی-20 و یک بالگرد عراقی توسط  اف ـ 5های دزفول ساقط شدند و پدافند نیروی هوایی نیز دو میگ-21 را سرنگون کرد، البته ایران نیز مجبور به تحمل خسارت سقوط یک اف ـ 5 و یک هلی‌کوپتر بل ـ 214 شد. عصر همان روز یک میگ-21 دیگر نیز شکار یک فانتوم شد. 

 

آن سال‌ها فانتوم یکی از شاخص‌ترین هواپیماهای ناتو و بلوک غرب بود؛ اگرچه ارتشبد طوفانیان مسئول خرید ارتش و برخی فرماندهان نیروی هوایی معتقد بودند ‌ برای دهه 80 میلادی این هواپیما باید جای خود را به جنگنده چند منظوره دیگری نظیر اف-18 بدهد و همگام با آمریکا ایران نیز نیروی خود را بروز کند.

 

سال 1355 وی در نامه‌ای به دولت جرالد فورد رئیس جمهور جمهوری‌خواه آمریکا درخواست خرید حدود 150 اف-18 به قیمت حدود 4 میلیارد دلار را می‌دهد که اگر‌چه فورد با آن موافقت می‌کند اما سال بعد با روی کار آمدن کارتر این قرار‌داد لغو می‌شود و نیروی هوایی تصمیم می‌گیرد فعلا به سفارش 160 فروند اف-16 اکتفا کند اما به هر تقدیر در شهریور 59 فانتوم‌ها هنوز پیشتاز بودند اگرچه سال 62 با ورود میراژها به جنگ ثابت شد که آینده‌نگری فرماندهان بی‌بنیاد نبوده است.

 

البته ایران با استفاده از اف-14 برتری هوایی خود را به رخ حریف کشید؛ از جمله  فریدون مازندرانی خلبان اف-14 می‌گوید:در اولین درگیری، من در 26 شهریور با 2 هواپیما روبرو شدم . رادار همدان اعلام کرد که 2 هواپیمای عراق در حال حمله به مهران هستند . زمانی که به 11 مایلی آنها رسیدم دیدم با خیال راحت انگار که در حال تمرین هستند‌، شهر را به راکت بسته‌اند .ارتفاع آنها 3500 پا بود‌. بلافاصله فونیکس را (کابین عقب خلبان قاسم سلطانی )شلیک کردیم . دسک (واحد هماهنگ‌کننده عملیات) کرمانشاه نیز گزارش سقوط را تایید کرد .

 

مازندرانی  بعدها به دلیل جرات بیش از اندازه بارها و بارها به دردسر افتاد و البته هواگردهای زیادی از دشمن را نیز از کار انداخت. در همان روزها خلبان‌های پایگاه همدان بارها در مرز حرکت نیروهای عراقی را در مرز گزارش می‌دادند و حتی یک خلبان در رادیوی خود به‌طوری که خیلی از کارکنان نیروی هوایی بشنوند رعایت اصول حفاظت را نکرد و به مسئولان هشدار داد که «دشمن آن پایین است و ما می‌بینیمش چرا کاری نمی‌کنید؟»

 

خلبان با سابقه‌ای مانند فرج‌الله براتپور معاون عملیات وقت پایگاه همدان می‌گوید: ما بارها به نیروهای عراقی که مرز را رد می‌کردند حمله می‌کردیم.اسناد این اتفاقات همگی در مرکز مطالعات راهبردی نهاجا موجود است و با استناد به آن می‌توان یک بار برای همیشه به «افسانه غافلگیری ارتش در ابتدای جنگ » خاتمه داد.در حقیقت حتی نیروی زمینی نیز برای انتقال نیرو به غرب درخواست خود را داده بود اما به دلیل هراس از کودتا اجازه جابه‌جایی دریافت نمی‌کرد.

 

حمله سراسری هوایی عراق

‌روز 31 شهریور 1359 هرگز از خاطر‌ه جمعی ایرانیان محو نخواهد شد.به ویژه نظامیان قدیمی همه آن روز را به‌یاد دارند.روز حمله سراسری عراق به ایران و آغاز جنگی که 8 سال به‌طول انجامید. تجربه آن روز نشان داد که «اگر صلح می‌خواهید باید آماده جنگ باشید» مطابق همین راهبرد است که ارتش‌های غربی همواره بالاترین درجه آمادگی رزمی را دارند اما ایران در آن روز آماده جنگ نبود.

 

تنها نیروی هوایی ارتش با 50 درصد توان سال 56 و بخش بسیار کوچکی از نیروهای زمینی و دریایی نظیر تکاوران و نیروهای مخصوص‌، چند گردان از لشکر اهواز و بخشی از بالگردهای هوانیروز آماده نبرد بودند و این دربرابر 12 لشکر عراقی و 320 هواپیمای آماده آنها قابل توجه نبود.به ویژه آنکه عراق حمله هوایی خود در‌ظهر روز 31 شهریور را درنهایت غافلگیری انجام داد و اگر خلبانان آن کشور اندکی مهارت بیشتر می‌داشتند و فرماندهان پایگاه‌های ایران جنگنده‌ها را در آشیانه‌های بتنی (شیلتر) نگذاشته بودند چه بسا ایران حتی قادر به استفاده مناسب از همان ظرفیت باقیمانده هوایی خود نبود.

 

حمله غافلگیرانه دشمن به پایگاه‌های هوایی در بدترین زمان ممکن انجام شد چرا که چند هفته آماده‌باش کامل سبب شد تا فرماندهان  و پایگاه‌ها از حساسیت‌شان کاسته شود به ویژه که روزهای 27 تا 30 شهریور هم حملات دشمن کاهش یافت.از طرفی ضعف سامانه‌های راداری ایران و احتمالا ارائه مختصات کور راداری از سوی آمریکا به نیروی هوایی عراق موجب شد بیش از 160 هواپیمای جنگی عراق در یک غافلگیری گسترده به 16 فرودگاه اصلی، فرعی و باند اضطراری حمله کنند و تقریبا با مانعی هم برخورد نکنند!

 

آن روز حتی یک یا دو اف-14 در حال پرواز ، بسیار دور از مناطق مورد هجوم ، به محض اطلاع از حمله دشمن به سمت غرب گردش کردند اما هرگز به هواپیماهای دشمن نرسیدند. سرتیپ خلبان محمد مسبوق از کابین عقب‌های باسابقه و مشهور اف-14 می‌گوید: آن روز به ما هدفی در 200کیلومتری اعلام شد اما به دلیل آنکه «خاصیت دور شوندگی» داشت قادر به قفل موشک ‌ روی آن نشدیم. لازم به ذکر است که اگر هواپیمایی با سرعت از هواپیمای شکاری دیگر فاصله بگیرد هواپیمای شکاری قادر به قفل موشکی ‌ روی هواپیمای دشمن نخواهد بود.

 

 دو مشکل اساسی 

سرهنگ جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی هنگام حمله عراق بلافاصله دستور داد تا طرح‌های مقابله با دشمن از آرشیوها بیرون آید و استفاده شود. خوشبختانه او و چند فرمانده دیگر چند ماه قبل این طرح‌ها را به روز کرده بودند.فرماندهان اصلی نیروی هوایی با طرحی با نام البرز ( که قبل از انقلاب با عنوان زاگرس تهیه شده بود) قصد داشتند تا ضربه دشمن را به سختی تلافی کنند.در نبود ژنرال‌های عالیرتبه ارتش، سرهنگ‌ها باید تصمیم سختی می‌گرفتند.

 

سرهنگ فکوری، سرهنگ ایزد ستا، سرهنگ بهرام هوشیار، سرهنگ محمود قیدیان و چند افسر ارشد دیگر عصر روز 31 شهریور تصمیم گرفتند تا مطابق طرح البرز‌، ضربه عراق را بسیار سهمگین تلافی کنند. مطابق مطالعاتی که آنها از تجربیات سایر جنگ‌ها داشتند،هفته اول نبرد بسیار تعیین‌کننده بود.این در حالی بود که هنوز برخی مقامات گمان می‌کردند حمله عراق به ایران با هدف گرفتن امتیاز است و این حملات، نه آغاز یک نبرد گسترده (total war) بلکه یک تک محدود به حساب می‌آید اما فرماندهان می‌دانستند که باید این حمله را به حساب یک اتفاق نگذارند و با تمام قوا تلافی کنند.

 

آنها می‌دانستند که ارتش عراق به دلیل برخورداری از هزاران دستگاه تانک، نفربر و خودروهای مکانیزه به شدت نیازمند سوخت، روغن و پل‌ها برای اقدامات لجستیک و پادگان‌ها برای گسیل نیروهای ذخیره است.همچنین مطابق بررسی‌های انجام شده توسط ستاد  ارتش ایران در زمان شاه، اقتصاد عراق در بخش انرژی به شدت وابسته به چند نیروگاه محدود و پالایشگاه و خطوط انتقال نفت بود که نیروی هوایی باید در همان چند روز اول جنگ چنان این بخش‌ها را از کار می‌انداخت که ضعف اقتصادی، موجب توقف ارتش بزرگ زمینی دشمن می‌شد.

 

روند وقایع نشان داد که طراحان نظامی قبل از انقلاب به درستی البرز را تدوین و خلبانان جوان و میانسال ایرانی به خوبی آن را اجرا کردند.متاسفانه کند شدن حرکت 12 لشکر ارتش عراق هنوز هم به پای اتفاقات (نظیر ترس دشمن، نیروهای مردمی، بی‌عرضگی دشمن و مواردی از این قبیل‌) گذاشته می‌شود حال آنکه هر پژوهشگر نظامی می‌داند حدود 2هزار تانک و 200هزار سرباز را نمی‌شود با سلاح سبک متوقف کرد.این خلبانان کبرا (هوانیروز) و فانتوم‌ها و تایگرها بودند که با نابودسازی خطوط مواصلاتی و ستون‌های پر تعداد دشمن ، آنها را در خط مقدم تضعیف کردند.

 

اما فکوری دو مشکل اساسی داشت.یک‌ اینکه بسیاری از خلبانان خوب از گردونه پروازی حذف شده و بازنشست، بازخرید ‌ یا اخراج شده و حتی تعدادی اعدام شده و تعدادی در زندان بودند و دوم آنکه از فرمادهان ارشد دیگر خبری نبود و به اندازه انگشتان یک دست حتی سرتیپ در ارتش باقی نمانده بود.فکوری خود سرهنگ تمام بود و می‌دانست بیش از 100 ژنرال نیروی هوایی با درجات سرتیپی تا سپهبدی از کار کنار گذاشته شده ‌ یا اعدام شده بوند و دانش یک نبرد فراگیر یا همان جنگ سراسری (totalwar) از توان بیشتر افسران فعلی خارج است.متاسفانه همین اتفاق هم رخداد و خلبانان زیادی به دلیل اشتباهات در ماموریت یا اشتباه پدافند خودی از دست رفتند.با این وجود همان بدنه محکم نیروی هوایی و شجاعت شخص فکوری و حدود 15 فرمانده پایگاه و افسر ارشد ستاد سبب شد تا نیروی هوایی ایران را نجات دهد.

 

سرتیپ بازنشسته خلبان علیرضا نمکی می‌گوید: آنهایی که در ماه‌های اول جنگ طرح‌ها را به اجرا درآوردند کار خود را خوب انجام دادند اما حتی نمی‌دانستند که این طرح‌ها با چه هدفی تهیه شده است.وی از افسران دوره دیده ستاد قبل و بعد از انقلاب است می‌گوید:نوشتن یک طرح عملیاتی بزرگ کار ساده‌ای نیست و نتیجه ماه‌ها تلاش فرماندهانی حتی از بخش‌های زمینی و دریایی است و افراد باید مسلط به دانش اقتصاد، ژئوپلتیک و سیاسی باشند.در حقیقت نیروی هوایی ایران در حالت آمادگی کامل قرار بود نقطه اتصال چند ارتش متحد آمریکا در منطقه باشد و ماموریت‌های مهمی از جمله کند کردن حرکت ارتش شوروی ‌ یا نابود‌سازی کشورهای متحد آن کشور را دنبال کند.

 

کدخبر: ۵۶۶۷۷۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر