کودک در مقابل ترجمههای بیکیفیت؛ در گفتگو با سمیه سیدیان
به مناسبت ۱۸تیر و روز ادبیات کودک و نوجوان، امروز سراغ سمیه سیدیان، عضو شورای کتاب کودک و نویسنده رفتیم
هفت صبح، حانیه جهانیان| روزگار ادبیات کودک و نوجوان در ایران عمری ۱۲۰ساله دارد و به گواه آمار، وضعیتی خنثی و گاه نامطلوب را در دهههای اخیر از سرگذرانده است. ادبیات کودک و نوجوان از آن جهت مهم است که نخستین مرحله آشنایی افراد با کتاب است، به همینخاطر انتخاب اثر مناسب و ترویج کتابخوانی در سنین پایین حساسیت بالایی نیاز دارد. اما همچنان با آنچه کارشناسان و مخاطبان انتظار دارند، فاصله دارد.
به تازگی از سوی شورای کتاب کودک، گزارشی منتشر شده که نکات قابلتامل بسیاری در آن دیده میشود. از جمله ایرادات زبانی و نگارشی همچون استفاده از زبان شکسته در برخی آثار منتشرشده حوزه کودک و نوجوان، نبود گردش مالی شفاف از فعالیت ناشران و همچنین حذف ویراستاران در روند انتشار اثر. به مناسبت ۱۸تیر و روز ادبیات کودک و نوجوان، امروز سراغ سمیه سیدیان، عضو شورای کتاب کودک و نویسنده رفتیم و از آنها درباره آخرین وضعیت نشر این گروه سنی و جزئیات گزارش منتشر شده شورا، بیشتر پرسیدیم.
در گزارش شورای کتاب کودک، به نکات و معضلاتی اشاره شده؛ مثل، استفاده از زبان شکسته و نامتعارف در آثار کودک و نوجوان. با این همه، در کنار این موضوع، با انتشار ترجمههای تکراری نیز مواجه هستیم. موضع و راهکار شما چیست؟
به نظرم مخاطب و گروه سنی عامل مهمی است. در داستان نوجوان، مخاطب به دلیل گذر از کودکی و داشتن دایره لغات گسترده، درک درستی از زبان محاوره و شکسته دارد و تفاوت میان زبان معیار و محاوره را متوجه میشود. از طرفی کودک، به ویژه کودک در سالهای ورود به مدرسه، در سنین آموزش زبان فارسی، قرار دارد. او به نوشتار جملات داستان و خوانش آن بسیار دقت دارد و همانطور که میشنود و میخواند، میآموزد. پس بهتر این است که درستنویسی را بیاموزد. گفته میشود که بین دوستان نویسنده اختلاف است جهت استفاده از زبان محاوره و معیار.
برخی میگویند محاورهنویسی مشکلی ایجاد نمیکند. اما نویسنده و مترجم در برابر کودک و نوع زبان داستانی، مسئول است. متاسفانه، بعضی ناشران این مسئله را در نظر نمیگیرند و ما همچنان با ترجمههای محاوره و آسیبزننده به زبان فارسی روبهرو هستیم. یکی از علل خارج از فهرست شورای کتاب قرار گرفتن این آثار هم به دلیل استفاده از زبان محاوره و شکسته است. بهنظرم ناشران میتوانند در انتخاب مترجم دقت بیشتری داشته باشند و البته نقش مهم ویراستار در آثار کودک و نوجوان را هم نباید از نظر دور داشت.
با وجود استفاده از مفاهیم مستقیم و به اصطلاح گلدرشت فکر میکنید امروزه جهان مشترکی میان خواننده (کودک و نوجوان)، خریدار (سرپرست و والدین آنها) و ناشران وجود ندارد؟ با توجه به همین نکته است که احتمالا ناشران، بازاریابی و مخاطب هدف خود را والدین و خریداران آثار میدانند و بر همین اساس تولید محتوا میکنند. راهکار پیشنهادی شما در این باره چیست؟
کودک و نوجوان امروز هوشمند است. این مهمترین نکته در ادبیات کودک و نوجوان امروز است. کودک و نوجوان علاقهای به شنیدن مسائل مستقیم و نصیحتگونه ندارد. بیشتر دوست دارد نقش متفاوتی بیش از آنچه تاکنون در جامعه ایفا کرده، بهعهده بگیرد، فعال باشد و نیاز روزش را درک کند. کودک و نوجوان امروز، با هیچ ترفندی در داستان عقب نمینشیند. او جستجوگر است. پس با این اوصاف، مسائل ویژهتری از نگاه کودک و نوجوان مطرح میشود و مفاهیم عمیقتری برای او مهم میشود.
این جریانیست که باید اتفاق بیافتد. باید دید کودک و نوجوان امروز چه دغدغهای دارد. باید دید نوجوان امروز به مسائل چطور مینگرد... به نظرم تولید محتوا کردن عدهای از ناشران جای بحث دارد... ادبیات کودک و نوجوان، سایتهای تولید محتوا با تاریخ مصرف محدود نیست. اگر این اتفاق تکرار شود، به مرور داستان اهمیت خود را نزد بچهها از دست خواهد داد. باید نیاز کودک و نوجوان مطرح شود تا نویسنده با توجه به نیاز و دغدغه کودکی و نوجوانی وارد میدان شود که جز با ارتباط مستقیم کودک و نوجوان و خانواده و نویسنده و ناشر امکانپذیر نیست.
چالشها و راهکارهای گفتهشده، درباره حوزهای است که به گفته کارشناسان بالاترین گردش مالی صنعت نشر را به خود اختصاص داده است. اما همچنان ناشران کودک و نوجوان از ارائه آمار و گردش مالی شفاف اجتناب میکنند. نظر شما چیست؟
صنعت نشر پیچیده است. تولید و انتشار کتاب کودک و نوجوان پروسهای پیچیده و طولانی و پرهزینه است. تا جایی که در جریان هستم هر کتاب، از نوشتن تا تایید، کارشناسی و بررسی، تصویرگری، صفحهآرایی تا هفتخوان ممیزی و تا انتشار و رسیدن به دست مخاطب، راه درازی در پیش و هزینه زیادی دارد.
داستانی نوشته میشود، سالها در نوبت چاپ میماند و نویسنده و تصویرگر منتظر میمانند تا شاهد زحماتشان باشند اما افسوس که اتفاقی نمیافتد. در طی سالها من و بسیاری از همکارانم، قربانی بیسیاستی برخی از ناشران شدهایم و چندین سال است کتابها با تغییر مدیران همچنان بینتیجه مانده. پس شاید به عنوان فردی که برای انتشار داستانش و زحماتی که در این سالها کشیده انتظار میکشد، فرد مناسبی برای اظهارنظر در این زمینه نباشم. البته که مجموعهای از افراد در این کار دست دارند.