گیشهها در تسخیر ملت عشق!
فیلم سینمایی «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی عنوان «پدیده اکران» را از آن خود کرد؛ از متن و حاشیه فرآیند تولید این محصول مشترک سینمای ایران و ترکیه چه میدانیم؟
هفت صبح| حالا باید با احتیاط بیشتری درباره مفهوم پیچیده و مبهمی همچون «ذائقه مخاطب» اظهارنظر کنیم! برای صورتبندی هر قاعدهای، بدترین اتفاق یک مثال نقض است و این همان بلایی است که «مست عشق» بر سر قاعده بهظاهر اثباتشده «سلطنت کمدیها بر گیشه» آورده است! البته هنوز مجموع فروش این فیلم، فاصلهای معنادار با رقبای کمدی خود دارد و اگر بخواهیم واقعبینانه اظهارنظر کنیم، بعید است حتی بتواند فروش خود را به نزدیکی آنها هم برساند اما بالاخره اینکه یک فیلم غیرکمدی در همان چند روز ابتدایی ورود به چرخه اکران توانست در جدول رکورد فروش روزانه، فیلمهای کمدی را پشت سر بگذارد و صدرنشین شود، اصلا اتفاق کمی نبود.
فیلم تازه حسن فتحی با نقشآفرینی کنجکاویبرانگیز پارسا پیروزفر و شهاب حسینی در نقش «مولانا» و «شمس» از همان ابتدا و روی کاغذ هم ظرفیت بالایی برای عرض اندام در گیشه داشت اما حتی خوشبینترین ناظران هم تصور نمیکردند این فیلم، برای کمدیها هم بتواند خط و نشان بکشد! اما «مست عشق» که در کمتر از دو هفته بیش از نیممیلیون مخاطب را به سالنهای سینما کشانده است، از چه میگوید و چرا اینچنین مورد استقبال قرار گرفته است.
«ملت عشق» عنوان رمانی است که طی یک دهه گذشته، پای ثابت بسیاری از فهرستهای مرتبط با کتابهای پرفروش در بازار نشر ایران بوده است. روایت داستانی و عاشقانه از سرگذشت شمس و مولانا که گویی در هدفگذاری خود برای جلب توجه مخاطبان عام به این چهرههای فاخر دنیای عرفان و ادبیات، موفق بوده است. «مست عشق» هیچ رابطه مستقیمی با «ملت عشق» ندارد اما میتواند نمایندگی همان نگاه را در سینما، برعهده بگیرد.
حسن فتحی، کارگردان
آنقدر در قاب تلویزیون برایمان خاطرهسازی کرده است که برای معرفیاش نیاز به هیچ توضیح اضافهای نیست. در بخشی از همین پرونده، به خاطرهبازی با سریالهای ماندگار حسن فتحی پرداختهایم. کارگردانی که خود را مدیون سینمای علی حاتمی میداند و تلاش دارد سبک و سیاق آن هنرمند فقید در روایت انسانی و عاشقانه از تاریخ را در آثار خود، دنبال کند. در همین مسیر هم تجربههای درخشانی را به ثبت رسانده است.
حسن فتحی به همان اندازه که در عرصه سریالسازی همواره خوش درخشیده است، در سینما معمولا تجربههای موفقی را بهویژه از منظر جذب مخاطب، در کارنامهاش ثبت نکرده است. او البته تجربههای اندکی هم در سینما داشته است که آخرین نمونه اکران شده از آنها «کیفر» بود که در سال 88 به سرانجام رسید. فتحی بعداز آن «یک روز دیگر» را در فرانسه کارگردانی کرد.
از منظر تجربههای سینمایی، بیراه نیست اگر «مست عشق» را مهمترین اثر حسن فتحی معرفی کنیم. او کارگردانی این فیلم سینمایی را بهعنوان محصول مشترک سینمای ایران و ترکیه برعهده داشت و اتفاقا مسیر پرچالشی را هم برای به سرانجام رسیدن این پروژه پشت سر گذاشت.
«مست عشق» از منظر کارگردانی، فیلم دشواری محسوب میشود. فیلمی که فضاسازی در آن حرف اول را میزند و رسیدن به یک ترکیب یکدست از بازیها در آن با توجه به زبان و فرهنگ متفاوت بازیگران اصلی، کار چندان سادهای نبوده است. در مجموع اما میتوان این فیلم را جزو تجربههای موفق فتحی در سینما به حساب آورد.
هرچند شاید گزاره چندان قطعیای به نظر نرسد اما حسن فتحی از آن دست کارگردانانی است که امضایش پای هر فیلم و سریال، تا حدودی میتواند استقبال مخاطبان از آن اثر را تضمین کند. فتحی که به تازگی پخش سریال «جیران» را پشت سر گذاشته و اتفاقا مخاطبان بسیاری را هم با خود همراه کرده بود، اینبار با یک تجربه بینالمللی توانسته است مخاطبان همیشگیاش را به سالنهای سینما هم فرابخواند.
شهاب حسینی، بازیگر نقش «شمس»
در سالهای اخیر، یکی از ستارههای شبکه نمایش خانگی بوده است. تجربه حضور در سه سریال «شهرزاد»، «پوست شیر» و «گناه فرشته» شهاب حسینی را به دوران اوج درخشش در سینما بازگردانده و حالا در مدیوم تازه هم او ثابت کرده که حرفهایی برای گفتن دارد. همزمان اما حسینی فعالیتهای خود را در زمینههای دیگری همچون کارگردانی توسعه داده است.
در همین یک سال گذشته، دو فیلم به کارگردانی او روانه پرده سینماها شد. البته که با توجه به نگاه خاص او در عرصه فیلمسازی، هر دو فیلم هم سهم بیشتری از گروه هنروتجربه، نتوانستند در اکران داشته باشند. «مقیمان ناکجا» و «نویسنده مرده است» دو فیلم به کارگردانی حسینی هستند که تا به اینجا آخرین تجربههای او در سینما محسوب میشدند.
حسن فتحی هنر ویژهای در انتخاب بازیگر دارد و این واقعیتی ثابتشده در کارنامهاش محسوب میشود. شهاب حسینی هم یکی از بهترین گزینههایی بود که او میتوانست برای ایفای نقش شمس در فیلم خود دست روی او بگذارد. حسینی به استناد فیلمهایی که تا به امروز کارگردانی کرده است، علاقه ویژهای به جهان معنا دارد و همین علاقه شخصی، قطعا پشتوانهای قوی برای ارتباط او با نقش دشوار «شمس» بوده است.
شهاب حسینی انرژی بسیاری برای جان بخشیدن به کاراکتر پیچیده «شمس» صرف کرده و انصافا هم موفق ظاهر شده است. عصیانگری شمس در برابر تعصبات کور و در عین حال، اعتقاد راسخش به قدرت عشق، شمایلی خاص از این کاراکتر در فیلم بهوجود آورده که شهاب حسینی، با درکی درست، نقش آن را ایفا کرده است.
«مست عشق» بخش عمدهای از فروش خود را مرهون ترکیب بازیگران اصلی است. فارغ از ستارههای ترکزبان فیلم، حضور شهاب حسینی و پارسا پیروزفر در نقشهای اصلی فیلم، قطعا ویترینی جذاب برای این فیلم فراهم آورده که مخاطبان را به سالنهای سینما میکشاند. شهاب حسینی هرچند در سالهای اخیر تجربههای شکستخوردهای هم در گیشه داشت اما اینبار تأثیر مستقیمی بر گیشه «مست عشق» گذاشته است.
پارسا پیروزفر، بازیگر نقش «مولانا»
در تمام این سالها آنقدر بیحاشیه بوده است که جریانات بهوجود آمده در فضای مجازی در ماههای اخیر هم نتوانست او را از ساحل امنش دور کند و همچنان یکی از چهرههای دوستداشتنی در میان بازیگران محسوب میشود. بازیگری که بسیاری او را هنوز با سریال محبوب «در پناه تو» به یاد میآورند و خودش هم در تمام این سالها تلاش داشته با دوری از فضای پرهیاهوی رسانهها، شمایل ثبتشده از خود در ذهن مخاطبان را خدشهدار نکند.
به راحتی میتوان درباره پارسا پیروزفر و کیفیت حضورش در پروژههای سینمایی از توصیف «گزیدهکار» استفاده کرد. او بهویژه در یک دهه اخیر، وسواس ویژهای در پذیرش نقشهای سینمایی داشته و حاصل آن هم ثبت تجربههایی خاص در کارنامهاش شده است. فیلم عاشقانه «تیتی» یکی از همین تجربهها محسوب میشود که تا پیش از «مست عشق» آخرین فیلم اکرانشده از این بازیگر بود.
پذیرش ایفای نقش مولانا از سوی پارسا پیروزفر را میتوان یکی از پرریسکترین انتخابهایش در سینما به حساب آورد. نقشی پیچیده و چند لایه که اکثر مخاطبان ایرانی هم تصوری ذهنی از او دارند و پیروزفر میبایست اجرایی از آن ارائه میکرد که در تضاد با این تصویر ذهنی نباشد.
نقشآفرینی پارسا پیروزفر در «مست عشق» را میتوان در دو بخش متفاوت مورد ارزیابی قرار داد. او در سکانسهای مشترک مولانا و شمس، حضوری قابلقبول در برابر شهاب حسینی دارد اما جنس حضورش در سکانسهای مرتبط با رابطه مولانا و شاگردانش، چندان دلنشین نیست. در مجموع اما بازی او را میتوان از برگبرندههای فیلم دانست.
اساسا مگر میشود نام پارسا پیروزفر در ترکیب بازیگران یک فیلم یا سریال باشد و سهمی در توفیق آن محصول برای او قائل نبود؟ پیروزفر یکی از معدود بازیگرانی است که همچنان میتواند در فرآیند عرضه یک محصول تعیینکننده باشد. حضور او در نقش مولانا در «مست عشق» هم تجربهای متفاوت در کارنامهاش به ثبت رسانده که حالا میتوان بخش عمدهای از توفیقش در گیشه را به نام پیروزفر فاکتور کرد.
حسام منظور، بازیگر نقش «حسامالدین»
هر چند بسیاری از مخاطبان عام او را بهواسطه نقشآفرینی در سریال «بانوی عمارت» در نیمه دوم دهه 90 شناختند اما او یک دهه پیشتر فعالیت حرفهای در تئاتر را آغاز کرده و اتفاقا افتخاراتی را هم در این عرصه به دست آورده بود. حسام منظور تا پیش از رسیدن به شهرت تلویزیونی، از بازیگران معتبر در حوزه تئاتر بود که حتی سابقه دریافت جایزه سال بازیگران تئاتر را هم در کارنامه خود داشت. او با نقش «ارسلان» پایش به دنیای تصویر باز شد.
فیلم سینمایی «شماره 10» از فیلمهای شاخص و خبرساز جشنواره چهلم فیلم فجر بود که میتوانست شانس بالایی در فتح گیشه داشته باشد اما با تصمیم فارابی بهعنوان سرمایهگذار، پیش از اکران عمومی روانه آنتن تلویزیون شد و بعدها اکران مهجوری را تجربه کرد. «شماره 10» آخرین فیلم اکرانشده این بازیگر است که حالا فیلمهای «مجنون» و «بهشت تبهکاران» را آماده اکران دارد.
در بازنمایی رابطه شمس و مولانا در «مست عشق» کاراکترهای فرعی مختلفی وارد داستان میشوند که هر یک وجهی از این رابطه را عیان میکنند. حسامالدین یکی از همین کاراکترهای فرعی است که بهعنوان شاگرد و همنشین نزدیک مولانا حسی متعصبانه نسبت به او تا پیش از مواجهه با شمس دارد.
مشخص نیست چرا حجم حضور کاراکتر حسامالدین در نسخه اکرانشده از «مست عشق» تا این اندازه ناچیز است. این کاراکتر بهطور کامل در حاشیه روایت قرار دارد و انتخاب بازیگری شناختهشده برای این نقش کمی عجیب است. فارغ از این نکته اما حسام منظور همچون دیگر تجربههای خود، بازی قابل قبول و به قاعدهای در نقش حسامالدین داشته است.
حسام منظور تاکنون تجربههای سینمایی چندان متعددی در کارنامه خود نداشته و برخلاف تجربههای تلویزیونیاش که معمولا در ترکیب آثار پرمخاطب قرار داشتهاند، در سینما چندان خوش توفیق نبوده است. «مست عشق» تا به اینجا موفقترین فیلم کارنامه سینمایی حسام منظور محسوب میشود که البته به سختی میتوان سهمی از توفیق آن را به نام منظور فاکتور کرد.
فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس
از شناختهشدهترین چهرههای فعال در عرصه فیلمنامهنویسی در سینمای ایران محسوب میشود که البته با توجه به سابقه طولانی فعالیت و تعداد آثارش، نمیتوان او را جزو فیلمنامهنویسان پرکار به حساب آورد. فرهاد توحیدی سال گذشته به عنوان دبیر جشن سالانه سینمای ایران معرفی شده بود و استعفای او از این دبیری، حاشیههایی را هم برای خانه سینما رقم زد.
«بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی آخرین فیلم اکرانشده با فیلمنامهای از فرهاد توحیدی بوده است. فیلمی که فیلمنامهای اقتباس شده از داستانی به قلم مصطفی مستور داشت و یکی از ویژگیهای قابلتوجه آن، فیلمنامه متمایز و چارچوب متفاوت روایت آن بود.
پیشتر گفته شده بود که نگارش «مست عشق» را احسان جوانمرد، فیلمنامهنویس سریال «جیران» با همکاری فرهاد توحیدی برعهده داشته است اما در پوستر نهایی فیلم، در کنار نام فرهاد توحیدی، نام حسن فتحی بهعنوان فیلمنامهنویس دوم درج شده است.
داستان شمس و مولانا از آن داستانهایی است که بسیاری از مخاطبان فیلم «مست عشق» احتمالا آشنایی قبلی با ابتدا و انتهای آن دارند و به همین دلیل کنجکاوی برای اطلاع از سرانجام آن نمیتوانست موتور محرکه مطمئنی برای ترغیب مخاطبان به تماشا باشد. به همین دلیل نیاز به تمهیدات روایی متفاوتی در متن فیلمنامه بود تا روایت فیلم، جذابیتهای دیگری برای مخاطب داشته باشد. فرهاد توحیدی مأمور تأمین این تمهیدات بود و میتوان گفت تاحدودی هم در سامان دادن به روایتی همراهیبرانگیز برای این فیلم موفق عمل کرده است.
فرهاد توحیدی از آن فیلمنامهنویسانی است که هم فیلمهای خوشتوفیق در گیشه در کارنامهاش کم نداشته و هم فیلمهای شکست خورده! او هم برای فیلمهای پرفروشی همچون «مرد عوضی» و «دنیا» فیلمنامه نوشته و هم برای فیلمهایی از جنس «خماری» و «امکان مینا» که شکست در گیشه را تجربه کردند. «مست عشق» را اما باید در زمره تجربههایی در کارنامه او گذاشت که هرچند پرفروش بوده اما پارامترهای دیگری غیر از داستان و فیلمنامه در توفیق آن نقش داشته است.
علیرضا قربانی، خواننده
در فهرست ستارههای موسیقی امروز ایران، قطعا نام علیرضا قربانی جایی در بالای فهرست دارد. از معدود چهرههای برخاسته از موسیقی سنتی که بهخوبی در عرصه موسیقی تلفیقی و پاپ هم خوش درخشیده و حالا مدتهاست که عادت کردهایم با خبر سولداوت کنسرتهایش مواجه شویم. قربانی علاوهبر قطعات مستقلش، همکاری تأثیرگذاری در زمینه خوانندگی تیتراژ با فیلمها و سریالها داشته است که اتفاقا برخی از شاخصترینهای آنها در قالب همکاری با حسن فتحی به ثبت رسیده است؛ از «شب دهم» تا «مدار صفر درجه».
قربانی در تیتراژخوانی برای فیلمهای سینمایی به نسبت سریالها، گزیدهکارتر بوده است. از شاخصترین تجربههای او در سینما میتوان به فیلم «چهارراه استانبول» و سکانس مربوط به فروریختن ساختمان پلاسکو اشاره کرد. قربانی قطعهای تلخ و تأثیرگذار هم برای تیتراژ «درخت گردو» خوانده بود که آخرین تیتراژ سینمایی او تا قبل از «مست عشق» محسوب میشد.
در همان هفتههای منتهی به آغاز اکران عمومی فیلم، موزیکویدئوی آن، فضای مجازی را به تسخیر خود درآورد. قطعهای شنیدنی با صدای علیرضا قربانی که با تصاویر تدوینشده «مست عشق» بهترین فراخوان برای تماشای این فیلم بر پرده سینما بود. او تیتراژ این فیلم سینمایی را خوانده است.
اگر بخواهیم قطعات خاطرهساز خوانندهها را براساس مضامین دستهبندی کنیم، با تعداد قابلتوجهی از قطعات عاشقانه در کارنامه علیرضا قربانی مواجه میشویم. قطعهای که او برای «مست عشق» و بر مبنای شعری از مولانا خوانده است را هم میتوان یکی از تجربههای ماندگار در این دسته از آثار به حساب آورد.
فارغ از تأثیری که موزیک ویدئوی منتشر شده با صدای قربانی در تبلیغ فیلم داشت، در حال حاضر هم یکی از لحظات لذتبخش تماشای فیلم در سینما، پخش همین قطعه در تیتراژ پایانی است. این اثر موسیقایی هم در خدمت محتوای فیلم است و هم مخاطبان را با حال خوب به بیرون از سالن سینما بدرقه میکند. همه اینها یعنی حتما میتوان بخشی از سهم توفیق فیلم در گیشه را به نام علیرضا قربانی ثبت کرد.
مرتضی پورصمدی، تصویربردار
در همین چند ماهی که از درگذشت این هنرمند میگذرد، بارها به اهمیت جایگاه و اعتبار او در عرصه تصویربرداری سینما پرداخته شده است. مرتضی پورصمدی یکی از پیشکسوتان تأثیرگذار در مقام مدیر تصویربرداری در سینمای ایران بود که قابهای خاطرهسازی را از او در حافظهمان ثبت کردهایم. پورصمدی سال گذشته و در فرآیند تصویربرداری سریال «گناه فرشته» در شبکه خانگی بود که دچار عارضه قلبی شد و سینمای ایران او را از دست داد.
در کارنامه سینمایی مرتضی پورصمدی تجربههای خاص و متفاوت کم نیست. اتفاقا یکی از آخرین تجربههای او در سینمای ایران هم فیلم خاص و متفاوت «2888» بود که اثر متکی بر «صوت» محسوب میشد اما از نظر فضاسازی بصری، تجربهای متفاوت برای سینمای ایران بود. «مست عشق» حالا آخرین یادگار زندهیاد پورصمدی برای سینمای ایران محسوب میشود.
مرتضی پورصمدی که پیش از این و در سریال خاطرهانگیز «مدار صفر درجه» تجربه موفقی در همکاری با حسن فتحی به ثبت رسانده بود، در پروژه «مست عشق» هم مدیریت تصویربرداری را برعهده داشت. تجربهای که طبیعتا بهعنوان یکی از بزرگترین پروژههای تولید مشترک در سینمای ایران، در کارنامه این فیلمبردار پیشکسوت هم تجربهای خاص بهحساب میآمد.
از همان پلانهای ابتدایی فیلم «مست عشق» اولین ویژگی بارزی که بهچشم میآید و حتی تا حدودی مخاطب را میخکوب میکند، تصاویر باکیفیت و قاببندی تماشایی فیلم است. ویژگیای که طبیعتا جز با هنر و تخصص هنرمندی در قامت زندهیاد پورصمدی، محقق نمیشد.
وقتی صحبت از عوامل فنی و ویژگیهای تکنیکی میشود، بهراحتی نمیتوان درباره میزان تأثیرگذاری آن بر گیشه حکم صادر کرد. قطعا تکتک اجزای فنی یک فیلم، در برآیند کیفی آن موثر هستند و هرچه مجموع جوانب یک فیلم، کیفیت بالاتری داشته باشد، مخاطب با «فیلم» بهتری مواجه میشود و از آن لذت میبرد، حتی اگر نسبت به آن اجزا آگاهی و شناخت نداشته باشد. هنر مرتضی پورصمدی هم قطعا در کیفیت فعلی «مست عشق» موثر بوده است.