از امیدواری در آلاسکا تا ناامیدی در واشنگتن

کمکهای ناتو گرچه ادامه مقاومت را تضمین میکنند اما قادر به تغییر بنیادین صحنه نبرد نیستند
هفت صبح| در آگوست ۲۰۲۵، هشت ماه پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، وعدههای او برای پایان دادن سریع به جنگ اوکراین همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. دیدار پر سر و صدای ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا که برخی آن را «لحظه تعیینکننده» میدانستند، به توافقی منجر نشد.
نشست بعدی او با رهبران اروپایی در واشنگتن نیز نشان داد که اروپا بیش از هر زمان دیگری در مورد نحوه مدیریت جنگ اوکراین دچار چندصدایی است. همزمان ناتو از رساندن کمکهای نظامی به کییف تا سقف ۵۰ میلیارد دلار در سال جاری خبر داده؛ رقمی که گرچه بقای اوکراین را تضمین میکند اما بعید است تغییری بنیادین در موازنه جنگ ایجاد کند.
در این فضای پرتنش، ابتکار امانوئل مکرون برای اعزام نیروهای اروپایی به اوکراین هم مطرح شد؛ طرحی که بیشتر نشانه تلاش فرانسه برای رهبری قاره است تا راهکاری واقعی برای پایان جنگ. همه این تحولات نشان میدهد که جنگ اوکراین به مرحلهای رسیده که نهتنها پایان آن دشوار به نظر میرسد، بلکه بیش از گذشته به یک بحران فرسایشی بدل شده است.
کمکهای ناتو؛ تثبیت میدان نبرد نه پایان جنگ
اظهارات «جوزپه کاوو دراگون» رئیس کمیته نظامی ناتو مبنی بر اینکه ارزش کمکهای اعضا به اوکراین تا پایان ۲۰۲۵ به ۵۰ میلیارد دلار میرسد، بار دیگر گویای راهبردی است که بر «تداوم جنگ» استوار شده است. از ابتدای سال تاکنون، ۳۳ میلیارد دلار در قالب حمایتهای تسلیحاتی و مالی به کییف اختصاص یافته و قرار است تا پایان سال این رقم به سطح سال گذشته برسد. بستههای ۵۰۰ میلیون دلاری آلمان، هلند، دانمارک، نروژ و سوئد نمونههایی از این رویکردند که عمدتاً بر سامانههای دفاع موشکی و ضدپهپادی متمرکزند.
این کمکها گرچه توانستهاند مانع از فروپاشی ارتش اوکراین شوند و ظرفیت دفاعی این کشور را در برابر حملات روسیه افزایش دهند اما واقعیت آن است که تغییری بنیادین در معادله جنگ ایجاد نکردهاند. روسیه همچنان از برتری لجستیکی و منابع انسانی برخوردار است و کییف بیشتر در حال «مدیریت بقا»ست تا دستیابی به پیروزی راهبردی. به عبارت دیگر، کمکهای میلیاردی ناتو بهمثابه تزریق اکسیژن برای ادامه مقاومت است؛ اقدامی که جنگ را طولانیتر میکند اما بهتنهایی قادر به پایان آن نیست.
کاوو دراگون در سخنان خود حتی به احتمال مشارکت ناتو در مأموریتهای حفظ صلح هم اشاره کرد اما صراحتاً گفت چنین موضوعی در ائتلاف مطرح نشده است. این نشان میدهد که ناتو تمایلی به عبور از خط قرمز «عدم ورود مستقیم نظامی» ندارد و ترجیح میدهد صرفاً از مسیر تأمین مالی و تسلیحاتی به اوکراین کمک کند. در واقع، غرب در حال مدیریت جنگی فرسایشی است تا مانع از شکست اوکراین شود، بدون آنکه حاضر باشد خود را درگیر رویارویی مستقیم با مسکو کند.
دیپلماسی ترامپ؛ از آلاسکا تا واشنگتن
بازگشت ترامپ به قدرت با شعار پایان سریع جنگ همراه بود. او در واپسین تلاشهای خود، دیداری پرسر و صدا با پوتین در آلاسکا ترتیب داد. بسیاری امیدوار بودند که این دیدار نقطه شروع یک توافق جدید باشد اما واقعیت برخلاف انتظار پیش رفت. پوتین حاضر به هیچگونه عقبنشینی اساسی نشد و شروط کرملین همچنان فاصله زیادی با خواستههای کییف و غرب داشت. همین مسئله نشان داد که ابزارهای ترامپ برای تحقق وعده صلح چندان کارآمد نیستند.
مرحله دوم تلاشهای دیپلماتیک ترامپ در نشست با رهبران اروپایی در واشنگتن دنبال شد. او انتظار داشت اروپا را پشت یک استراتژی واحد جمع کند اما در عمل بر شکافهای موجود میان کشورهای اروپایی مهر تأیید زد. در حالیکه بخشی از اروپا به ادامه کمکهای مالی و نظامی رضایت میدهد، برخی دیگر به دنبال راههای دیپلماتیک یا حتی کاهش تعهداتاند. در این میان، مکرون کوشید با طرح ابتکار اعزام نیروهای اروپایی به اوکراین، فرانسه را در جایگاه پیشتاز قرار دهد. هرچند این ایده در فضای سیاسی غرب بازتاب زیادی یافت اما بهدلیل نبود اجماع و حمایت عملی، بیشتر نمادین باقی مانده است.
به این ترتیب، تلاشهای دیپلماتیک ترامپ تا اینجا نتیجه ملموسی نداشته است. او نه توانسته پوتین را به تغییر محاسباتش وادار کند و نه موفق به ایجاد انسجام واقعی میان اروپاییها شده است.
بنبست فرسایشی یا روزنه صلح؟
مجموعه تحولات اخیر نشان میدهد که جنگ اوکراین بیش از هر زمان دیگری در مسیر فرسایشی قرار گرفته است. کمکهای ناتو گرچه ادامه مقاومت را تضمین میکنند اما قادر به تغییر بنیادین صحنه نبرد نیستند. دیپلماسی ترامپ نیز بهرغم هیاهوی فراوان، فعلاً دستاوردی در جهت صلح نداشته است. ابتکار مکرون هم به دلیل نبود اجماع اروپایی، به طرحی بیشتر نمادین تبدیل شده است.
با این حال، نمیتوان احتمال گشوده شدن روزنهای برای صلح را کاملاً منتفی دانست. فشار اقتصادی ناشی از جنگ بر اروپا و هزینههای سنگین تحریمها بر روسیه، در کنار خستگی افکار عمومی، ممکن است طرفها را در آینده به سمت مذاکره سوق دهد اما در شرایط کنونی، چشمانداز نزدیک همچنان تداوم جنگی فرسایشی است که نه پایان سریع دارد و نه پیروزی قاطع برای هیچیک از طرفها.
در واقع، ناتو در حال مدیریت «تداوم جنگ» است، اروپا دچار چندصدایی و ابتکارهای پراکنده است و ترامپ نیز هنوز نتوانسته استراتژی منسجمی ارائه کند. بنابراین آینده جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۵ بیش از هر چیز به ادامه این بنبست شبیه است؛ بنبستی که میتواند سالها دیگر نیز ادامه یابد مگر آنکه ارادهای جدی برای مصالحه در سطحی بالاتر شکل گیرد.