عبور نوجوانان از خطوط قرمز
گزارش هفت صبح از نسل نوجوان ایران که درگیر مصرف الکل شده است
هفت صبح| ورود چند سال اخیر الکل به زیستجهان دانشآموزان و افزایش روایتهایی از کودکان و نوجوانانی که درباره مزهکردن یا مصرف اتفاقی و عمدی نوشیدنیهای الکلی داستانها تعریف میکنند یکی از صحنههای عادی این روزهای دانشآموزان است. از جمله روایتهایی که تا مدتها پشت درهای بسته کلاسها، زنگ تفریح، سرویس مدرسه و گروههای دوستی اینترنتی باقی میماند و تنها زمانی آشکار میشود که بیماری، حادثه یا اعتراف ناگهانی یک دانشآموز پردهها را از تجارب مصرف الکل توسط دانشآموزان کنار میزند.
اما اکنون این نشانهها به اندازهای گسترده شده که به نظر میرسد دیگر نمیتوان آنها را پنهان کرد. موضوعی که چندی قبل رئیس بیمارستان لقمان- به عنوان یکی از مراکز تخصصی درمان بیماران الکلی - را وادار به واکنش کرد تا اعلام کند که آمار مراجعان دانشآموزی که به خاطر مصرف الکل کارشان به بیمارستان کشیده به نحو چشمگیری افزایش پیدا کرده است.
موضوعی که چند روز بعد از آن، از سوی رئیس سازمان امور اجتماعی کشور نیز تایید شد و وی از افزایش مصرف الکل در بین ایرانیها و بهخصوص جوانان و دانشآموزان به عنوان یکی از شایعترین آسیبهای اجتماعی جدی کشور یاد کرد و نسبت به آن هشدار داد. این در حالی است که هنوز هیچ آمار رسمی در این زمینه منتشر نشده و این اطلاعات جزو گزارشهای محرمانه طبقهبندی شدهاند!
صحنه تجربه دانش آموزی!
در یکی از مدارس ابتدایی، مادر یک دانشآموز از روزی میگوید که دم در مدرسه، سه دانشآموز پسر درباره نوشیدنی الکلی که یکی از آنها دیشب در مهمانی خانوادگی خورده بود، پچپچ میکردهاند. او ابتدا تصور کرده بچهها شوخی میکنند اما هنگامی که از روی کنجکاوی پرسیده «چی خوردی؟» دانشآموز چهارده ساله با اعتمادبهنفسی که برای سن او عجیب بود، پاسخ داده: «از نوشیدنی بابام یک کم چشیدم. خیلی تند بود ولی بد نبود. به بچهها هم گفتم که سر گیجه میاره اما حسش جالبه.»
شنیدن این اتفاق قابل تامل است، نگرانی آنجایی بیشتر میشود که در بین دانشآموزان دختر نیز چنین روایتهایی از تجربههای مشابه شنیده میشود!
در یک دبیرستان دخترانه، دانشآموزان روایتهای مشابهی دارند. در بین جمعهای دانشآموزی برخی دختران درباره «چالش امتحان مزه» صحبت میکنند؛ چالشی که در گروههای کوچک دوستی هم شکل میگیرد. یک دانشآموز دختر برای دوستش تعریف کرده که در یک مهمانی تولد دو نفر از بچهها نوشیدنی الکلی را در بطری نوشابه ریخته بودند و به شکل یک شوخی جمعی، چند نفر از آن چشیدهاند و برای یکدیگر از حسن و حال این تجربه تعریف کردهاند .آنچه تعجب برانگیز است این است که بچهها این موضوع را کاملا معمولی بیان میکنند، انگار نه انگار درباره رفتاری پرخطر صحبت میکنند!
چندی پیش یکی از دانشآموزان کلاس هشتم هم هنگام صحبت گروهی بین همکلاسیها تعریف کرده که برادر بزرگترش از سفر خارجی یک نوشیدنی آورده بود و او و یکی از دوستانش نصف شیشه را امتحان کردهاند. نگاه سهلگیرانه والدین، بخشی از مشکل امروز است. مشاوران اجتماعی معتقدند که دسترسی ناخواسته، مصرف خانوادگی، نبود آموزش مناسب درباره خطرات الکل، تاثیر شبکههای اجتماعی و کنجکاوی طبیعی دوران رشد، عواملی هستند که مصرف الکل را میان دانشآموزان در سنین مختلف افزایش دادهاند. اما در مدرسهای دیگر روایت متفاوتی از یک دانشآموز پسر پانزده ساله شنیده شد. او تعریف کرده که در مهمانی خانوادگی پدرش او را تشویق به نوشیدن کرده، آنهم برای این که اولین بار بهجای جمعیت دوستانه در کنار پدرش تجربه کند.
وقتی خطر به شوخی گرفته شود
در بسیاری از این مثالها، دانشآموزان روایتهای خود از «نوشیدنی» هایی که خوردهاند را با لحن طنز، کنجکاوی یا هیجان بیان میکنند و این دقیقا همان جایی است که خطر شروع میشود؛ زیرا مصرف الکل در ذهن آنها از یک رفتار پرخطر به تجربه عادی یا هیجانانگیز تبدیل میشود. این روند نگرانکننده، از دو منظر اهمیت دارد، نخست آنکه دامنه سنی مصرفکنندگان یا تجربهکنندگان الکل به طور چشمگیر کاهش یافته است.
تا همین چند سال پیش، صحبت درباره مصرف الکل میان نوجوانان عمدتا مربوط به سالهای پایانی متوسطه بود، اما امروز روایتهایی ازمصرف این نوشیدنیهای الکلی در مدارس ابتدایی به گوش میرسد. دوم اینکه نحوه روایت این تجربهها تغییر کرده؛ نوجوانان آن را نه یک رفتار خطرناک، بلکه بخشی از «فرهنگ تجربهجویی خود میدانند و حتی برای دوستانشان از لحظه لحظه آن، مانند یک خاطره جالب و تجربهای نو، یاد میکنند. مسئولان آموزشی و کارشناسان اجتماعی معتقدند که برای مقابله با این روند، لازم است مجموعهای از اقدامات شامل آموزش خانوادهها، آگاهسازی دانشآموزان، کنترل دسترسی در خانه، گفتوگوهای شفاف و بدون قضاوت در مدرسه و ایجاد خطهای مشاورهای فعال شکل بگیرد.
عاملی به نام تغییرات «سبک زندگی»
اظهارات اخیر رئیس بیمارستان لقمان مبنی بر افزایش چشمگیر مصرف الکل در میان دانشآموزان، تنها یک هشدار پزشکی نیست؛ این یک نشانه جامعهشناختی مهم از تغییرات عمیق در سبک زندگی، الگوهای هویتی و نظام تنظیمگری اجتماعی در کشور است. مصطفی آب روشن، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این باره به «هفت صبح» میگوید: «وقتی یک رفتار پرخطر به سنین پایین منتقل میشود، به این معناست که لایههای محافظتی جامعه خانواده، مدرسه، رسانهها و نهادهای فرهنگی در انجام وظایف پیشگیرانه خود دچار اختلال شدهاند.
الکل برای نوجوانان نه فقط یک نوشیدنی سرگرم کننده، بلکه یک نشانه است، نشانه عبور پنهان از خط قرمزها، نشانه شکلگیری هویت در تقابل با ساختارهای رسمی و نشانه شکست بخشی از نظام آموزشوپرورش در ایجاد معنا، امید و احساس تعلق. بنابراین مسئله، یک بحران فردی نیست؛ این یک اختلال ساختاری در شبکه اجتماعی نوجوانان ایرانی است که باید با دقت و بدون انکار بررسی شود». ریشهیابی این پدیده بدون توجه به فشارهای روانی و اجتماعی که نوجوان ایرانی تجربه میکند ممکن نیست.
به اعتقاد آب روشن، نوجوانان در وضعیتی رشد میکنند که فشار سنگین کنکور، نااطمینانی نسبت به آینده، اختلال در شادیهای جمعی، محدودیتهای محیطی و بحران اعتماد به نهادهای رسمی، به شکل همزمان آنان را در تنگنا قرار داده است. از سوی دیگر، خانوادههای امروز با دو مسئله جدی مواجهاند، نخست کاهش اقتدار تربیتی به دلیل درگیری اقتصادی، اشتغال پدر و مادر و فرسودگی روانی بزرگسالان؛ دوم، ناتوانی در برقراری ارتباط امن و گفتوگو با فرزندان.
در چنین فضایی، نوجوانان برای رهایی از فشار، دنبال تجربههای ممنوعه میروند . او با ذکر اینکه شبکههای اجتماعی نیز این فرایند را تسریع میکنند ادامه میدهد: «الگوبرداری از اینفلوئنسرها، محتواها و کلیپهای تصویری از سرو نوشیدنی غیرمجاز و الکلی در مهمانیها و نمایش سبک زندگی لذتمحور در پلتفرمها، الکل را از یک تابوی فرهنگی به یک نماد استقلال و خودمختاری تبدیل کرده است. در واقع، مصرف الکل برای برخی نوجوانان بیش از آنکه انتخاب باشد، یک اعتراض نمادین علیه محدودیتهای محیطی است.
بخشی از این مسئله اجتماعی به سیاستگذاریهای عمومی و ساختار نظارتی باز میگردد. به گفته وی، برخوردهای سختگیرانه، غیرواقعبینانه و صرفا کیفری با مصرف الکل، عملا بازار زیرزمینی را تقویت کرده و دسترسی را آسانتر کرده است. هر زمان که یک پدیده اجتماعی به حوزه ممنوعیت مطلق رانده میشود، نظارت بر کیفیت و دسترسی از دست سیاستگذار خارج میشود و همین موضوع، نهتنها مصرف را کاهش نمیدهد بلکه آن را خطرناکتر نیز میسازد.
در این میان، فقر و نابرابری نیز نقش مهمی دارند. نوجوانانی که در مناطق کمبرخوردار زندگی میکنند، بیشتر در معرض دسترسی به الکل دستساز و ارزان قرار دارند، در حالی که طبقات میانی و بالاتر از طریق شبکههای مخفی و مهمانیهای خانگی، به انواع کیفیتر دسترسی دارند.» وی یادآوری میکند که مصرف الکل میان نوجوانانی که بخش اعظمی از آنها دانشآموز هستند، فقط چالش کشور ما نیست؛ در کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی و حتی شرق آسیا نیز پژوهشها نشان دادهاند که نوجوانان برای شکلدهی به هویت فردی و پیوستن به گروه همسالان، به تجربههای پرخطر روی میآورند.
اما تفاوت مهم اینجاست که در بسیاری از این کشورها، آموزش مصرف مسئولانه، پایش علمی و گفتوگوی آشکار درباره خطرات الکل وجود دارد. مدارس، مراکز مشاوره، کلینیکهای مخصوص نوجوانان و برنامههای ملی پیشگیری، نقش مهمی در کنترل آسیب دارند. بنابراین نوجوان ایرانی هم با الگوی جهانی تجربهجویی مواجه است و هم با محدودیتهای بومی که این تجربهجویی را خطرناکتر و پنهانتر میسازد.
نگاه امنیتی به یک آسیب اجتماعی
سعید صفاتیان، پژوهشگر حوزه اعتیاد اما معتقد است که بخشی از افزایش آمار مصرف الکل در بین دانشآموزان به نگاه «امنیتی» مسئولان نسبت به این آسیب اجتماعی برمیگردد. وی در گفتوگو با «هفتصبح» میگوید: در مورد مصرف الکل در بین دانشآموزان عوامل مختلفی دخیل هستند. از کنجکاوی آنها تا لذتطلبی دانشآموزان که میخواهند ببینند این ماده چیست و مصرف آن چطور مثل فیلمها باعث میشود تا فرد از خود بیخود شود.
ضمن اینکه دسترسی آسان به الکل هم میتواند عامل مهم دیگری در این زمینه باشد. یعنی دانشآموز در هر کوچه و خیابانی میتواند به راحتی الکل تهیه کند و از آنجاییکه قیمت آن نیزمعمولا پایین است، میتواند به جای اینکه دو – سه بار در کافه قهوه بخورد، پول آن را بدهد و یک شیشه عرق – یا همان عرق سگی – بخرد و با دوستانش خوش بگذراند.وی با ذکر اینکه بین مصرف الکل میان جوانان و نوجوانان و دانشآموزان ما با همتایان خارجی آنها تفاوت مهمی وجود دارد میگوید:
در آنجا فرهنگ به گونهای است که اولا مصرف الکل در میان دانشآموزان و نوجوانان تا یک سنی، توصیه نمیشود و ممدوح است و تازه اگر هم بخواهند الکل مصرف کنند، «آبجو» مصرف میکنند که الکل آن 5 درصد است. اما در ایران نوجوانان و دانشآموزان ما از همان اول با عرق سگی شروع میکنند که الکل آن 40 درصد است. این نکته بسیار مهم و خطرناک است. معمولا شاهد هستیم که جوانان دانشآموز ما چند لیوان عرق میخورند و بعد با دیگران درگیر میشوند یا با ماشین در خیابان چنان رانندگی میکنند که باعث بروز حوادث وحشتناکی میشوند و...
الکل تاوان ناکارآمدی سیاستهای اجتماعی
اما برای کند شدن شیب تند مصرف الکل توسط دانشآموزان چه باید کرد؟ در سطح کلانتر اما افزایش مصرف الکل میان نوجوانان و جوانان دانشآموز نشانهای از بحران مشروعیت فرهنگی، ضعف کارآمدی سیاستهای اجتماعی و کاهش حس تعلق نسل جدید به ساختار رسمی جامعه است. اینها را آب روشن میگوید و اضافه میکند که نوجوانانی که از طریق الکل به دنبال رهایی یا تجربهای متفاوت هستند، در واقع به زبان بیزبانی میگویند که جامعه، فرصتهای سالم برای تجربه هیجان، تفریح و هویتسازی به آنها را برایشان فراهم نکرده است.
وی به عنوان راه حل توقف این مسیر یا کند شدن آن میگوید: برای مواجهه با این پدیده، سیاستهای شعاری و انکارکننده کمترین اثر را دارند. نخست باید گفتوگو درباره الکل از حوزه تابو خارج و به حوزه آموزش منتقل شود؛ نه به معنای تشویق، بلکه با هدف آگاهی اجتماعی و افزایش مهارتهای تصمیمگیری نوجوانان. مدارس باید واحدهای آموزشی درباره سلامت روان، مدیریت استرس، فشار همسالان و مواد اعتیادآور داشته باشند.
خانوادهها باید به مهارتهای ارتباط مثبت، نظارت غیرمستقیم و ایجاد رابطه امن با فرزندان مجهز شوند. سیاستگذار نیز باید بهجای سرکوب صرف، به سمت مدیریت واقعبینانه بحران برود. کنترل بازار زیرزمینی، تقویت مشاورههای رایگان، ایجاد فضاهای تفریحی سالم و قابل دسترس برای نوجوانان و حمایت از برنامههای جامعهمحور میتواند در این عرصه تاثیرگذار باشد. او میافزاید: در عین حال بهعنوان یک جامعهشناس، معتقدم راهکار موثر، ترکیبی از سیاست عمومی، آموزش و مداخله اجتماعی است.
اولا، دستگاههای آموزشوپرورش باید با نهادهای پیشگیری بهصورت جدی همکاری کنند تا برنامههای آموزشی مبتنی بر تابآوری روانی، مهارتهای زندگی و مقاومت در برابر فشار همسالان بهطور منسجم وارد مدارس شود. ثانیا، والدین باید در این فرآیند دخیل باشند، بدین صورت که برگزاری جلسات آگاهیبخشی، مشاوره خانواده و ایجاد فضای گفتوگو با نوجوانان درباره خطرات الکل حیاتی است. سوم، سیاستگذاران باید مقررات تبلیغاتی الکل را تقویت کنند، بهخصوص در رسانههای اجتماعی و محیطهایی که نوجوانان حضور دارند.
آفتی به نام «محرمانه» خواندن آسیبهای اجتماعی
راهکار صفاتیان اما بیشتر، مسئولان را نشانه میگیرد. این پژوهشگر حوزه اعتیاد با انتقاد از نوع نگاه مسئولان نسبت به مقوله مصرف آن در بین نوجوانان و دانشآموزان میافزاید: معمولا به خاطر اینکه مصرف الکل با مسائل شرعی و دینی گره خورده است، مسئولان اصلا حاضر نیستند آماری در این زمینه منتشر کنند چون از این میترسند که اگر بگویند مصرف الکل در فلان شهر - یا یک شهر مذهبی – زیاد شده، ممکن است از لحاظ شان و منزلت دینی، به حیثیت کشور خدشه وارد شود؛
در حالیکه مصرف الکل و مواد مخدر دو فاکتوری هستند که بیشترین آمار آسیبهای اجتماعی را در کشور به خود اختصاص دادهاند و برای برنامهریزی و تلاش برای درمان آن، نه تنها نباید پنهان کاری کرد که باید آن را به چشم یک «آسیب اجتماعی» نگاه کرد. وگرنه وضعیت همین میشود که سن مصرف الکل در بین فرزندان این مرز و بوم به حدی پایین میآید و آمار مصرف کنندگان به حدی زیاد میشود که بالاخره مسئولان را وادار به اعتراف در این زمینه میکند!