صفرهای دردسرساز| از قاضیزاده هاشمی و صادق محصولی تا محمدرضا نعمتزاده و دبیری اسکوبی
گزارشی درباره چهار دولتمرد ثروتمند در دورههای مختلف به بهانه حکم شهرام دبیری
هفت صبح| روز یکشنبه وقتی شهرام دبیری با نوشتن بسماللهالرحمنالرحیم در توئیتر، کار خودش را در دولت شروع میکرد احتمالا فکرش را هم نمیکرد که بابت مال و منال و ثروت شخصیاش مورد مواخذه قرار میگیرد. او پنجمین نفری بود که رئیسجمهور جدید نامه انتصابش را صادر میکرد. آن هم به عنوان معاون پارلمانی یا همان معاون رئیسجمهور در امور مجلس. روز بعد از صدور این حکم روزنامه جمهوری اسلامی انتقاد جالبی نسبت به این انتخاب داشت؛ انتقاد به ثروتمند بودن دبیری.
دوشنبه صبح در روزنامه جمهوری اسلامی درباره انتخاب پزشکیان برای معاون پارلمانی نوشته شده بود: « انتصاب یک سرمایهدار به عنوان معاون رئیسجمهور در امور مجلس با حکم دکتر پزشکیان، تعجببرانگیز شده است. این فرد اگر هیچ ایرادی نداشته باشد، برخورداری او از امکاناتی که موجب فاصله داشتنش از مردم شده، با خط مشی مورد نظر نهجالبلاغه برای کارگزاران نظام که مورد تأکید دکتر پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی بود، سازگاری ندارد.»
شاید بتوان گفت ریشه قبح سرمایهدار بودن نیروهای سیاسی به زمان انقلاب برمیگردد. به زمانی که غنی بودن قبح داشت و ثروتمند بودن رسوایی. اکثر انقلابهای تاریخ معاصر با ثروت سر ناسازگاری داشتند و اگر ثروتمندان آنقدر خوششانس بودند که سرمایهشان مصادره نمیشد نمیتوانستند تضمین چندانی درباره آینده داشته باشند. متمول بودن میتوانست افراد را از دایره انقلابیون خارج کند و ایستادن پشت سیاستمدار ثروتمند، شبیه بود به طرفداری از قارون. حالا هنوز هم این قباحت زیر پوست فضای سیاسی کشور در جریان است. نه فقط شهرام دبیری، بلکه مدیران دولتی دیگری هم داشتهایم که ثروتشان به مصلحتشان نبود. چهرههایی که گاه در واکنش به کنجکاویها، بسیاری از این شایعات درباره ثروتشان را تایید کرده یا ابایی نداشتهاند که دیگران متوجه صفرهای داخل حساب بانکیشان بشوند.
حسن قاضیزاده هاشمی
شاید یکی از معروفترین آنها وزیر بهداشت اول دولت حسن روحانی است که هیچ وقت نمیشد به راحتی افسانهها را از اطلاعات واقعی درباره ماشینها، خانهها،هتلها، بیمارستانها و بقیه اموال او تفکیک کرد. خود او از روز اول اعلام کرد که ثروتمند است. یک بار خبرنگار بیست و سی که قاعدتا دست و بال بازتری برای پرسیدن این سوال داشت همین موضوع را در مصاحبه با او پیش کشیدو قاضیزاده هاشمی جواب داد: «وقتی من میبینم که فاصله درآمد خودم با مردم کوچه و بازار چقدر است گفتم بله من پولدارم. ولی برید ببینید این پول از کجا آمده. نفس پول داشتن که بد نیست.»
او یک بار دیگر با مجله تجارت فردا گفت و گویی داشت و به این رسانه اقتصادی گفته بود: «من ثروتمند هستم. من بیمار ویزیت کردهام، عمل جراحی انجام دادهام و کار تحقیقی، علمی و پزشکی کردهام.» رسانههای محافظهکار او را وزیر پورشهسوار مینامیدند. معمولا پایان هر مصاحبهای که با خبرنگاران داشته یک سوال هم درباره ثروتش از او شده. در مجله مهر وقتی از او پرسیده شد که آیا پولدار است جواب داده: « عیبی دارد؟ پولدار هستم. خوبیاش این است که من هیچ وقت در عمرم کار اقتصادی نکردم. با سرمایهام نه شرکتی، نه بساز بفروشی و... هیچ چیز راه ننداختم.»
هاشمی بنیانگذار بیمارستان چشم پزشکی نور است. همین مجموعه بیمارستانهای بزرگ چشم پزشکی که به جز شعبههای بزرگ خود در تهران، مراکز دیگری هم در فردیس، کرج، شهر ری و در آخر مسقط دارد. او یک بار به روزنامه شرق گفته بود: « ٨ سال پیش، نمیدانستم که وزیر میشوم.آن موقع دنبال ماشین میگشتم،ماشین پرادو داشتم، ولی پرادوها زود چپ میکرد. دنبال همین ماشینهای شاسی بلند بودم که گفتند این(پورشه) بهترین است.» قاضیزاده هاشمی سخنرانی و یا مصاحبههای زیادی در دفاع از ثروتمند بودن داشته که یکی از آنها برای او دردسر زیادی درست کرد. او یک بار درباره ترور شهید مطهری گفته بود «گروه فرقان معتقد بود که مطهری طرفدار پولدارهاست و حکم صادر کردند و او را به عنوان مظهر اشرافیگری به شهادت رساندند.»
صادق محصولی
نام صادق محصولی از دولت محمود احمدینژاد همواره با تیترهایی مثل عنوان فرمانده میلیاردر یا وزیر سرمایهدار تکرار شده. این ثروت برای اولین بار در سال 1384 دردسرساز شد. یعنی زمانی که محمود احمدینژاد میخواست او را به عنوان وزیر نفت معرفی کند. نمایندگان زیادی آن زمان شروع به صحبت کردن درباره ثروت محصولی کردند. برای مثال قدرتالله علیخانی نماینده قزوین در مجلس هفتم، گفته بود که «محصولی باید پاسخ دهد که منزل گرانقیمت، درآمد میلیاردی، برجهای میرداماد و زمینهای بزرگ منطقه حسنی کیا را چگونه به دست آورده است.»
یا روحالله حسینیان از او به عنوان پولدار اصولگراها یادکرده بود. به خاطر همین جنجالها قبل از اینکه رای اعتماد بگیرد انصراف داد. ثروت محصولی بیشتر از هرچیز به این جهت برای او تنشآمیز شد که یار و دوست قدیمیاش محمود احمدینژاد بخشی از سبد رای خود را با تبلیغ سادهزیستی به دست آورده بود. او در نهایت در دولت نهم از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸ بهعنوان وزیر کشور فعالیت میکرد و در دولت دهم از سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ سمت وزیر رفاه و تأمین اجتماعی را برعهده داشت.
حالا واقعا این ثروت که محصولی آن را هم رد نمیکرد از کجا آمده بود؟ بعد از همه آن جنجالها در مجلس در نهایت در جواب به این سوال گفته بود که این ثروت محصول کار کردن او در بخش خصوصی بوده. یعنی بعد از استعفای خود از فرماندهی سپاه و گذشت چهار سال از پایان جنگ، در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی و خاتمی وارد بخش خصوصی شده است.
سال 1391 یک پایگاه خبری به نام فرانت لاین در خبری که وبسایتهای خبری دیگر مثل تابناک هم آن را بازنشر کرده بودند اطلاع داد که محصولی یکی از 10 ثروتمند ایرانی است و ثروت او حدودا 160 میلیارد تومان برآورد میشود. عمده فعالیت او طبق روایت خود در حوزه ساخت و ساز بوده که طی 10 سال کار در این حوزه به دست آمده. تا سالها بعد سوالها درباره ثروت او ادامه داشت. آخرین بار سال 1395 در دفاع از خود در یک جمع دانشجویی گفته بود: «در اسلام کسب درآمد مشروع نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم هست.»
محمدرضا نعمتزاده
میگویند او پدر صنعت پتروشیمی کشور بوده. یا به قول دخترش که اکنون در زندان است صنعت پتروشیمی را او متحول کرده است. خود نعمتزاده پیش از این گفته که مدیر دولتی و مسئول ایجاد 30 تا 40 واحد پتروشیمی در کشور بوده. درباره اینکه این وزیر بازنشسته تا امروز عضو هیات مدیره چند شرکت بوده حرف و حدیث بسیار است.
خبرگزاری دانشجو یک بار درباره او نوشته بود که از سال 1389 به بعد عضو هیات مدیره 12 شرکت خصوصی بوده اما رجانیوز و همچنین روزنامه کیهان در دولت اول روحانی تخمین زده بودند که نعمتزاده و نزدیکانش سهامدار یا مالک 250 شرکت هستند. یک بار حمید رسایی در صفحه اینستاگرامی خود نوشته بود که او هزار میلیارد تومان ثروت دارد. البته ننوشته بود که این عدد و رقم از کجا آمده.
در سال 1394 نمایندگان مجلس او را بابت عضویت در هیات مدیره دهها شرکت، به مجلس کشاندند و وزیر سن و سال دار روحانی جواب داده بود که ازتصدی این شرکتها استعفا داده. برخلاف دو وزیر قبلی مصاحبهای با او نمیبینیم که این مرد 79 ساله را مجبور به جواب پس دادن درباره اموالش کرده باشد. فقط برای مثال در همان جلسه نمایندههای پارلمان درباره ثروتش از او سوال میکنند و جواب میدهد: «من قبل از انقلاب عضو هیچ هیات مدیرهای نبودم و بعد از انقلاب نیز بنا به حکم دولتی عضو ایران خودرو شدم و اگر در صنایع دفاعی و وزارت نیرو هم عضو بودم، وظیفه دولتی بود.»
یک بار هم در برنامه تلویزیونی دستخط، سیر داستان خود را اینطور تعریف کرده بود که چطور خانواده او از تجارت فرش، وارد تجارت کاغذ و بعد اجاق گاز شدهاند. نکته قابل تمایز بین او و دو وزیر دیگر این است که عملا هیچگاه ثروتمند بودن خود را مستقیما تایید نکرده است. تنها شرکت خصوصی که مالکیت آن را مستقیما تایید کرده این است که بعد از بازنشستگی تصمیم میگیرد به شکل خانوادگی تاسیس کند. بنابراین در این شرکتهای خانوادگی خانمش مدیرعامل میشود و بقیه آشنایان هم سمتهای دیگری میگیرند.« شرکتی که کلاً ۲۰۰ میلیون تومان سرمایه دارد و عملاً راکد است.»
شهرام دبیری اسکوبی
حالا نامی که این چند روز به عنوان سرمایهدار آمده شهرام دبیری است. او رئیس «شرکت پزشکان ولیعصر تبریز» و همچنین ایده پرداز، مؤسس اولیه و سهامدار اصلی بیمارستان ولیعصر تبریز بوده. این بیمارستان محصول مزایدهای بوده که سال 1385 شرکت دبیری برنده شده. میگویند که دبیری سرمایه زیادی هم خرج ورزش کرده. او زمانی مربی فوتسال و مالک تیم فوتسال دبیری هم بوده.
این تیم در سال ۱۳۹۶ منحل شد. شهرام دبیری سال 1388 به عنوان نماینده بخش خصوصی تیم فوتبال ماشین سازی تبریز را هم خرید و البته سال ۹۱ بیانیهای داد و گفت به علت مشکلات مالی و عدم حمایتهای لازم از سوی مسئولان کنارهگیری میکند. 13 شرکت، موسسه، انجمن و خیریه وجود دارد که اسم اسکویی در آن به عنوان یکی از اعضای هیات مدیره مطرح شده که پنج مورد از آنها خیریه، سه مورد انجمن ورزشی، یک مورد انجمن دانش آموختگان مدرسه و بقیه شرکتهایی دانش بنیان یا پزشکی هستند.