دوران سخت آقای قالیباف
حاشیههای لیست انتخاباتی مشترک دو گروه اصولگرا
روزنامه هفت صبح| مردی که 10سال شهردار تهران بود و دوره فرماندهی نیروی انتظامی و فرماندهی نیروی هوایی سپاه را در کارنامه فعالیت سیاسی خود دارد و چهار سال هم هست که ریاست مجلس را در دست دارد این روزها دوران بسیار پرتلاطمی را طی میکند که بخشی از آن مطمئنا حاصل تصمیمات و موضعگیریهای چند سال اخیر اوست.
آن مرد خوشلباس با عینک دودی و زانتیای سفید که ۱۸ سال پیش مطمئن از پیروزی خود در انتخابات ۱۳۸۴ در میان خبرنگارها ظاهر شد و تا یک هفته مانده به انتخابات خود را برنده آن میدانست. ذهنیتش این گونه بود که در ۴۴ سالگی و در سیر صعودی ناگهانیاش، وارد پاستور خواهد شد. اما چند روز مانده به انتخابات، آن گردش عظیم در اردوگاه اصولگرایان شکل گرفت و آرای تضمین شده به سمت محمود احمدینژاد رفت.
احمدینژاد به پاستور رفت و قالیباف عازم بهشت شد. جایی که آبادگران و به خصوص مهندس چمران پرچم حمایت از او را برداشته بودند. اما در دو نوبت یعنی در سال ۸۶ و سال ۹۲ ابقای قالیباف به منصب شهرداری به مشکل برخورد.
یک بار جلوی رسول خادم و یک بار هم مقابل محسن هاشمی. هردوبار قالیباف مدیون بیپرواییاش در لابی کردن شد و با تک رایهای ناپلئونی در منصب شهرداری باقی ماند. او در انتخابات ۸۸ وارد بازی بزرگ آن سال نشد، در انتخابات ۱۳۹۲ بازی را به روحانی واگذار کرد و در سال ۹۶ بر میل سرکشش برای ورود به پاستور لگام زد و به این ترتیب داستانی که در سال ۱۳۸۴ این قدر نزدیک و قابل دسترس به چشم میآمد به تدریج از او دورتر و دورتر میشد.
بسیاری عقیده دارند دوره ۱۲ ساله قالیباف در خیابان بهشت کارنامه قبولی برای او رقم زد. او طی همه این سالها گرفتار سیر مداومی از افشاگریها بوده است که همیشه سربزنگاههای حساس توسط جناحهای مختلف سیاسی علیه او شکل گرفته است.
مثل ماجرای املاک نجومی که توسط یک خبرنگار اجتماعی کلید خورد و یا ماجرای سیسمونی گیت که یک فعال رسانهای عدالت طلب برآن پافشاری کرد و همچنین داستان هلدینگ یاس و حالا در موج جدید، داستان تقاضای اقامت کانادا از سوی پسر کوچکتر او یعنی اسحاق که وزنه و اعتبار او را در میان جامعه اصولگرایان متزلزل کرده است. قالیباف طی دو دهه اخیر همواره سعی کرده پایگاه اجتماعی و سیاسی خود در میان طیف اصولگرا را به هر شکل ممکن است حفظ کند.
او از پایگاه اجتماعی پایداریها به دور است ولی در چهار سال گذشته ضمن تقویت ارتباطش با مراجع قدرت در نیروهای نظامی و همین طور حاکمیت فرای دولت و گرفتن سهم در چینش کابینه، به شیوههای مختلف تلاش کرده رابطه خود با گروه پایداری را ترمیم کند. بسیاری پشتکار قالیباف در به ثمر رسیدن طرحهای محدود کننده فضای مجازی و همین طور ماجرای لایحه حجاب را تلاش او برای راضی ساختن تندروهای پایداری قلمداد کردهاند.
اما حالا به نظر میرسد بخشهایی از پایداری و همچنین نیروهایی در گروههای متنفذ نظام از او به اندازه کافی راضی نیستند. مشخص است که پایداریها در اولین فرصت او را از مصدر ریاست مجلس کنار خواهند زد اما ماشین لابیگری قالیباف همچنان درحال فعالیت است.
بزرگترین حامی او حداد عادل بود اما در آن سوی جدول زاکانی هم در عنوان شهردار تهران وزن خود را بالا برده بود تا علنا به سنگینی طرف پایداریها بیافزاید. اگر تا همین هفته پیش لیست مشترک از سوی قالیباف و پایداریها (به رهبری محصولی و آقا تهرانی) دور از دسترس به نظر میرسید، ناگهان این دو طیف به یک لیست مشترک رسیدهاند.
به این شکل که قالیباف حاضر به حذف دهنوی شده تا تقیپور وارد لیست شود و سهمیه پایداری افزایش پیدا کند و از سوی دیگر برخی از یاران خود مثل توانگر یا محبی را هم به لیست نیاورده تا در نهایت این سه طیف یعنی قالیباف و زاکانی و پایداری بتوانند فهرست مشترکی در برابر رقبای پرهیاهوی خود داشته باشند؛ باز هم با سرلیستی قالیباف هرچند که لیست امسال نشان میدهد موضع او ضعیفتر از چهار سال قبل است.
حیات سیاسی دکتر محمدباقر قالیباف از جالبترین پدیدههای تاریخ حاکمیت در ایران معاصر است.