کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۸۷۹
تاریخ خبر:

درباره بیانیه جنجالی روزنه گشایی با ۱۱۰ امضاء

درباره بیانیه جنجالی روزنه گشایی با 110 امضاء

ماجرای بیانیه ۱۱۰ اصلاح‌طلب چیست و این‌گروه برای انتخابات مجلس چه برنامه‌ای دارد؟

روزنامه هفت صبح| شامگاه یکشنبه ۲۲ بهمن، سایت روزنامه شرق بیانیه ۱۱۰ فعال مدنی و سیاسی و چهره‌های روشنفکری و اصحاب رسانه اصلاح‌طلب با عنوان «روزنه‌گشایی کنیم» را منتشر کرد که پیام آن در یک کلمه، دعوت به شرکت در انتخابات مجلس بود. این در حالی است که یک روز قبل از آن، جبهه اصلاحات ایران به صورت رسمی اعلام کرده بود که در انتخابات مجلس تهران و نیز خبرگان لیستی ارائه نخواهد کرد.

 

بیانیه موسوم به «روزنه‌گشایی» در یک هفته اخیر مباحثات زیادی را در فضای سیاسی به خصوص فضای آنلاین پدیده آورده است. با هم گزیده‌ای از این بیانیه، مباحثات پیرامون آن و نیز سرنوشت انتخاباتی اصلاح‌طلبان را بررسی می‌کنیم. 

 

درباره بیانیه 
‌امضاکنندگان: ابتدا ببینیم که چه کسانی این بیانیه را صادر کردند. گفتیم که تعداد آن‌ها ۱۱۰نفر بوده است. از این جمع ۱۰درصد یعنی ۱۱نفر خانم بودند. شاخص‌ترین این خانم‌ها نیز خانم الهه کولایی است که استاد روابط بین‌الملل در دانشگاه تهران و زمانی نماینده مجلس ششم بوده است. در میان آقایان شش دسته امضاکننده داریم: 

 

 روزنامه‌نگاران مثل الیاس حضرتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد، محمدجواد روح سردبیر هفته‌نامه صدا و اکبر منتجبی سردبیر روزنامه سازندگی،  اساتید فعلی یا سابق دانشگاه مثل مقصود فراستخواه، حمیدرضا جلایی‌پور یا محمد فاضلی، 

 

 چهره‌های نزدیک به سیاستمداران اصلاح‌طلب مثل علیرضا خامسیان که نزدیک به محمدرضا عارف است یا علی اصغر شفیعیان مدیر سایت انصاف‌نیوز و چهره نزدیک به مسعود پزشکیان،

 چهره‌های حزبی اصلاح‌طلب مثل غلامحسین کرباسچی (کارگزاران)، علی باقری (توسعه ملی، مجاهدین سابق)، شهاب‌الدین طباطبایی (ندای ایرانیان) یا اسماعیل گرامی مقدم (اعتماد ملی)،

 

 فعالان فضای مجازی مثل پوریا آستارکی یا امیر تنها و  جوانان اصلاح‌طلبی که به خصوص پس از سال ۱۳۸۸ نامشان را شنیدیم مثل محمدرضا جلایی‌پور یا حمزه غالبی. 

 

محتوای بیانیه: بیانیه نزدیک به ۴ هزار کلمه است و هفت کلمه‌ای که بیشتر در آن تکرار شده عبارت بوده است: انتخابات (۴۷بار)، ایران (۴۱بار)، مجلس (۳۰بار)، رای (۲۸بار)، توسعه (۲۷بار)، مشارکت (۲۶بار) و کاهش (۲۳بار). نویسندگان متن را در قالب یک مقدمه و هشت سوال مطرح کردند. 

 

اگر بخواهیم به اندازه متنی که خواندن آن یک دقیقه طول بکشد (حدودا ۱۵۰ کلمه) بیانیه را خلاصه کنیم؛ حرف نویسندگان این خواهد بود که:  اگر بخواهیم هم ایده‌آل‌های خود را حفظ کنیم و هم واقع‌گرا باشیم، انتخابات ۱۴۰۲ از معیارهای یک انتخابات آزاد و عادلانه فاصله دارد ولی رای دادن می‌تواند اولا راهی برای اعتراض باشد

 

و ثانیا روشی باشد تا بتوانیم اولا مجلس را به جایگاه خود برگردانیم، ثالثا مانع از تصویب طرح‌هایی چون صیانت یا حجاب و عفاف شویم، رابعا، طرح‌هایی برای آزادی و توسعه بیشتر تصویب کنیم و خامسا، قوانینی تصویب کنیم که به وسیله آن انتخابات‌های آینده به صورت عادلانه‌تر و آزادتری برگزار شود. 

 

ما اگرچه معتقدیم که رای اعتراضی می‌تواند از راه‌هایی مثل دادن رای سفید هم صورت بگیرد ولی از سویی در جهت تحقق خیرهمگانی و مصالح ایران و از سوی دیگر با توجه به اینکه عملکرد اصولگرایان باعث کاهش محبوبیت آنان شده، معتقدیم که باید به نامزدهایی توسعه‌گرا، اصلاح‌طلب و میانه‌رو رای بدهیم تا دست‌کم یک «اقلیت خوب» در مجلس آینده شکل بگیرد. 

 

سخنان منتقدان 
منتقدان این بیانیه به هفت دسته تقسیم می‌شوند. (طبیعتا بیان این گروه‌ها و مواضعشان، به معنای تایید موضع آن‌ها در خصوص تحریم انتخابات از سوی هفت صبح نیست):

 

یک: براندازان و مخالفان کلیت نظام به خصوص در میان خارج‌نشینان

 

دو: اصلاح‌‌طلبان جامعه‌گرا. جامعه‌گرایی واژه جدیدی است که در سیاست ایران خلق شده است و معنای آن این است که در دوگانه بین حاکمیت و جامعه باید طرف جامعه ایستاد و حرفشان این است که حالا که جامعه مخالف شرکت در انتخابات است باید به این تصمیم احترام گذاشت. این افراد عموما در تشکل «جبهه اصلاحات» حضور دارند و صبغه و سابقه جبهه مشارکتی دارند. 

 

سه: افرادی که معتقدند شرکت در این انتخابات، تایید سازوکارهای محدودکننده آن مثل ردصلاحیت‌های صورت گرفته یا تایید محدودیت‌های به خصوص فرهنگی و اجتماعی حال حاضر به طور مثال در زمینه حجاب است و می‌خواهند با عدم شرکت در انتخابات به این سیاست‌ها اعتراض کنند.  

 

چهار: منتقدان عملکرد اصلاح‌طلبان در گذشته که می‌گویند آنان حتی وقتی اکثریت را در اختیار داشتند نیز اقدامات مثبتی نداشتند چه رسد حالا که دورخیزشان برای کسب اقلیت است. 

 

پنج: افرادی که معتقدند اساسا اصلاح‌طلبی از طریق کسب قدرت در انتخابات در ایران ممکن نیست و انگیزه اصلی شرکت گروهی از اصلاح‌طلبان را کسب پست و مقام و دسترسی به منافع مادی آن می‌دانند. 

 

شش: افرادی که عملکرد شخصی برخی از افراد حاضر در لیست را نشانی بر نادرستی محتوای آن می‌دانند و به طور مثال به فردی مثل حمزه غالبی که بیش از 10 سال است در پاریس حضور دارد انتقاد می‌کنند که چرا در شرایطی که در ایران نیست و حتی حق رای در انتخابات مجلس ندارد (چون در خارج از کشور است) برای مردم نسخه تجویز می‌کند. 

 

هفت: افرادی که معتقدند استقبال اصولگرایان (مثل روزنامه فرهیختگان یا خبرگزاری فارس) از این بیانیه نشان از آن دارد که این بیانیه در راستای اهداف اصلاح‌طلبی نیست. 

 

سخنان موافقان 
کسانی هم هستند که این بیانیه را امضا نکردند ولی نسبت به آن نقدی هم ندارند و به نوعی آن را مثبت می‌دانند. مثلا عماد بهاور که از اعضای نهضت آزادی (غیرقانونی از نظر وزارت کشور) در توئیتر نوشته:

 

«روزنه‌گشایان بیش و پیش از آن‌که به فکر روزنه‌ای برای ورود به قدرت باشند، در اندیشه گشودن روزنه‌ای در تفکر اصلاح‌طلبی هستند و در تلاش برای تبیین نظریه اصلاحات؛ نظریه‌ای که می‌گوید اصلاحات چگونه تغییر نهادی و ساختاری ایجاد می‌کند.»

 

یا لیلای لیلا، کاربری ساکن خارج از کشور با اندیشه چپ که در توئیتر نوشته:

«متنِ روزنه‌گشایی را خواندم! این انتخابات مسئله من نیست، چون حقی برای شرکت در آن‌ ندارم! در هر صورت، صدایِ میهن‌پرستی شما به وضوح رسید! اعتراف می‌کنم که موضع‌ِ شما ایران بوده، چه به نام چه به ننگ!»برخی از امضاکنندگان نیز معتقدند که دست‌کم این بیانیه توانسته فضایی برای گفت‌وگو در مورد این انتخابات و مشارکت سیاسی را ایجاد کند و به این ترتیب کارکرد خود را داشته است. 

 

چه خواهد شد؟ 
جامعه سیاسی ایران را می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد. اصولگرایان حاکمیتی، اصولگرایان خارج از حاکمیت، منتقدان درون سیستم، افراد قائل به اصلاحات ساختاری، براندازان. 

 

* منظور از اصولگرایان حاکمیتی تیم محمد باقرقالیباف و تیم سید ابراهیم رئیسی است که در حال حاضر در دو قالب نواصولگرایی و پایداری/ شریان در حال رقابت برای کسب سهم بیشتری از قدرت هستند. 

 

* اصولگرایان خارج از حاکمیت از یک‌سو به اصولگرایان سنتی مثل شورای وحدت اصولگرایان (باهنر، متکی) یا جامعه روحانیت (پورمحمدی) اشاره دارد که سهمی از قدرت فعلی ندارند و از سوی دیگر به اصولگرایان رادیکالی که قصد ورود به قدرت را دارند مثل مصاف (رائفی‌پور). 

 

* منتقدان درون سیستم شامل همین طیف بیانیه روزنه‌گشایی در میان اصلاح‌طلبان هستند که از نظر سیاسی لیدر آن‌ها روحانی (شاید در آینده لاریجانی) است و از نظر حزبی پنج حزب کارگزاران سازندگی، اعتدال و توسعه، مردم‌سالاری (کواکبیان)، ندای ایرانیان (صادق خرازی)، اعتماد ملی و خانه کارگر (محجوب) ذیل این گروه تعریف می‌شوند. 

 

* افراد قائل به اصلاحات ساختاری که در میان اصلاح‌طلبان شامل جبهه اصلاحات به رهبری سید محمد خاتمی می‌شوند و احزابی چون اتحاد ملت (مشارکت) و توسعه ملی (مجاهدین) ذیل آن‌ها تعریف می‌شوند و از سوی دیگر عدالت‌خواهان (نماد آن‌ها وحید اشتری) و احمدی‌نژاد طرف اصولگرایی آن‌ها را تشکیل می‌دهند. 

 

* در میان براندازان هم می‌توان برداری از میرحسین موسوی که قایل به تغییر قانون اساسی است را دید تا انتهای بردار که سازمان تروریستی مجاهدین خلق قرار دارد. 

 

در حال حاضر دو جنگ جدی در عرصه سیاست ایران بین گروه اول و دوم و گروه سوم و چهارم به وجود آمده است. گروه اول و دوم بر سر سهم در مجلس آینده با هم اختلاف دارند. ائتلافی از شریان و مصاف و پایداری، نمی‌خواهد بگذارد قالیباف در مجلس آینده اکثریت و ریاست را برعهده داشته باشد و از تمام ظرفیت‌ها اتهام‌زنی به شخص قالیباف (سیسمونی گیت، تغییر در مصوبات مجلس، اهمال در تصویب طرح صیانت و حجاب و نیز اهمال در شفافیت) و اطرافیان او (تراول گیت احدیان، وام جلیل محبی و مهاجرت فرزندش) استفاده می‌کند تا بدنه اجتماعی اصولگرایی را قانع کند که به او و تیمش رای ندهند بلکه به به اصولگرایان رادیکال رای بدهند. 

 

گروه سوم و چهارم نیز با هم بر سرمایه اجتماعی می‌جنگند. افرادی که به دنبال روزنه‌گشایی هستند معتقدند که باید برای مقابله با اصولگرایان در انتخابات شرکت کرد ولی گروه چهارم از ترس اینکه بدنه اجتماعی آنان هرچه بیشتر از دست برود مخالف حضور در انتخابات هستند. در واقع گروه چهارم با اصل شرکت در انتخابات مشکلی ندارند

 

به شرط اینکه مطمئن باشند که رای دارند ولی برآورد آنان این است که اولا بخشی از بدنه اجتماعی آن‌ها ذیل گروه پنجم (براندازی) رفته‌اند و دیگر از آنان حمایت نمی‌کنند و از سوی دیگر آن بخشی از بدنه اجتماعی هم که وجود دارد؛ به دلایلی مثل ناامیدی از انتخابات به دلیل ردصلاحیت‌ها یا کارآمدی مجلس یا دلخوری از حوادث سال قبل، اساسا انگیزه‌ای برای حضور در انتخابات را ندارند. بنابراین برای دفاع از حیثیت سیاسی خود مخالف حضور در انتخابات هستند. 

 

سرنوشت انتخابات مجلس دوازدهم را همین دو جنگ تعیین خواهد کرد. نبرد اصولگرایان در میان حامیان خود برای رای دادن یا ندادن به قالیباف و لیست او و نبرد اصلاح‌طلبان بر سر اصل مشارکت در انتخابات. چه خواهد شد؟ باید صبر کنیم. 

 

کدخبر: ۵۵۳۸۷۹
تاریخ خبر:
ارسال نظر