دستگیری مرد دستفروش ۹سال بعد از شلیک مرگبار
مرد دستفروش که ۹سال قبل با شلیکی خونین، حوالی مترو دست به جنایت زده بود، دستگیر شد
هفت صبح| اواسط سال۹۴ به دنبال وقوع درگیری خونین میان چند مرد دستفروش در حوالی مترو مصلی، رسیدگی به پرونده آغاز شد. در این درگیری، مرد جوانی به نام پدرام که گلوله خورده بود، به بیمارستان منتقل شد اما بهخاطر شدت خونریزی، جان سپرد. با مرگ مرد دستفروش تحقیقات پلیسی آغاز و روشن شد که او در درگیری مسلحانه با چند دست فروش دیگر کشته شده است.
ماموران در نخستین گام از تحقیقات به پرسوجو از شاهدان پرداختند. یکی از شاهدان عینی ماجرا در تشریح جزئیات به ماموران جنایی گفت: «در نزدیکی مترو بودم که متوجه درگیری میان دستفروشها شدم. در ابتدا صدایشان بالا رفت و کمی با هم بحث کردند اما خیلی سریع، هر دو طرف عصبانی و خشمگین شده و با هم گلاویز شدند.
اطراف مترو شلوغ بود و تعدادی افراد که هر دو طرف را میشناختند و حتی افراد ناشناس با میانجیگری و وساطت سعی میکردند که طرفین دعوا را از همدیگر جدا کنند؛ اما آنها دستبردار نبودند. نفهمیدم چه شد که ناگهان یکی از آنها اسلحه کشید و بعد دیگری که نامش محسن بود، اسلحه دوستش را از دستش کشید و با شلیک مرگبار سبب قتل شد.»با شناسایی متهم تلاش برای شناسایی او آغاز شد و سرانجام ماموران محسن ۳۱ساله را که در همان حوالی، بساط دستفروشی داشت، به عنوان متهم بازداشت کردند.
اعتراف به درگیری خونین
محسن در بازجوییها گفت: «من مدتهاست در حوالی مترو مصلی دستفروشی میکنم. چند روزی بود که پدرام هم به آنجا آمده و بساطش را پهن کرده بود. چند بار به او تذکر دادم و از او خواستم بساطش را در محل دیگری پهن کند اما گوش نکرد. ما حتی چند بار بر سر پهن کردن بساط با هم درگیر شدیم.
آخرین بار وقتی از او عصبانی بودم، با دوست صمیمیام افشین تماس گرفتم و از او خواستم به آنجا بیاید تا پدرام را ادب کنیم. وقتی افشین آمد، با پدرام درگیر شدیم و وقتی کار بالا گرفت، افشین به شدت خشمگین شد و خون جلوی چشمانش را گرفته بود؛ برای همین به یکی از دوستانش زنگ زده و تقاضای کمک کرد.
دوستش هم سریع خودش را به محل حادثه رساند؛ یک قبضه اسلحه با خود آورد و سلاح را تحویل افشین داد. ابتدا اسلحه دست افشین بود اما من اسلحه را از او گرفتم و برای ترساندن پدرام یک تیر هوایی شلیک کردم اما همان موقع افشین اسلحه را از من پس گرفت، به سمت پدرام شلیک کرد و بلافاصله گریخت. من خبری از افشین ندارم.» با اطلاعاتی که این مرد به ماموران داده بود، ردیابی افشین در دستور کار پلیس قرار گرفت. این در حالی بود که تحقیق از شاهدان نشان میداد، محسن و افشین هر دو دست به شلیک زدهاند.
ردیابی متهم فراری بعد از ۹سال
در ادامه تحقیقات، پلیس ردی از افشین به دست نیاورد. شواهد نشان میداد متهم همزمان با شلیک خونین به محل نامعلومی گریخته است. ۹سال از جنایت خیابانی گذشته بود که ماموران، رد افشین را یافتند و او را در حاشیه تهران بازداشت کردند.
افشین در بازجوییها گفت: «آن روز دوستم با من تماس گرفت و گفت با مرد دستفروش درگیر شده. من هم اسلحه به دست گرفتم و به آنجا رفتم. اما شلیک نکردم. محسن دروغ میگوید. خود او، پدرام را کشته است. با اظهارات ضدونقیض برای هردو متهم، کیفرخواست صادر و پروندهشان به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در این جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. در این جلسه که افشین از زندان به دادگاه اعزام نشده بود، محسن روبهروی قضات ایستاد و اظهارات قبلیاش را تکرار کرد. متهم گفت: «قبول دارم از افشین کمک خواستم و او با اسلحه به آنجا آمد.
من هم برای ترساندن پدرام، اسلحه را از دست افشین گرفتم و تیر هوایی شلیک کردم. ولی افشین اسلحه را از من گرفت و خودش پدرام را کشت.» با اظهارات این متهم، قضات دادگاه ادامه جلسه را بهخاطر عدم اعزام افشین از زندان به دادگاه به روزهای آینده موکول کردند. قرار شد در جلسه بعدی محسن و افشین از خود دفاع کنند. به اینترتیب، رسیدگی به پرونده در حالی ادامه دارد که متهمان گناه را گردن یکدیگر میاندازند.