شب خونین رباطکریم
شب حادثه بیش از 10نفر در باغی که جنایت آنجا رخ داد، دور هم جمع شده بودند
هفت صبح| حدود یک سال قبل بود که صدای تیراندازی در یکی از باغهای اطراف رباطکریم آرامش شبانگاه را درهم شکست. ساعتی بعد مرد جوانی به نام بهروز که به ضرب گلوله مجروح شده بود، توسط تعدادی از دوستان خود به یکی از بیمارستانهای غرب تهران منتقل شد و اقدامات درمانی برای نجات جان او رقم خورد.
اما بهرغم تلاش کادر درمان برای نجات جان او، به دلیل آسیب شدیدی که گلوله به بدنش وارد کرده بود، این جوان ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان جان سپرد و به این ترتیب با اعلام از سوی کادر درمان بیمارستان رسیدگی به موضوع در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت.
بررسیهای اولیه
تحقیقات اولیه حکایت از آن داشت که شب حادثه بیش از 10نفر در باغی که جنایت آنجا رخ داد، دور هم جمع شده بودند و بین آنها درگیری مسلحانه رخ داده بود.به این ترتیب شرکتکنندگان در نزاع هدف تحقیقات قرار گرفته و همگی نگهبان باغ به نام سعید را عامل تیراندازی مرگبار معرفی کردند.
همچنین مالک باغ تحت بازجویی قرار گرفت و در همان تحقیقات ابتدایی گفت: «مدتی قبل عدهای با جعل سند و تنظیم قولنامه تقلبی قصد تصاحب باغ من را داشتند. من از کسی که این کار را انجام داده بود، شکایت هم کرده بودم اما آنها پیش از این دو بار دیگر هم به قصد تصرف باغ من به اینجا حمله کرده بودند.»
این فرد ادامه داد:«شب حادثه آنها باز هم دستهجمعی داخل باغ ریخته بودند و سعید که نگهبان باغ بود، مطابق وظیفهاش سعی کرده بود مانع آنها شود. من در محل درگیری نبودم و نمیدانم دقیقا چه اتفاقاتی افتاده بود اما بعدا فهمیدم که یک جوان به نام بهروز در این درگیری به ضرب گلوله کشته شده که میگویند در جریان تیراندازی نگهبان باغ من این اتفاق افتاده است.»
مقتول خودش قتل کرده بود
در جریان احراز هویت مقتول به نام بهروز مشخص شد که او از مدتی قبل به اتهام قتل تحت تعقیب بوده است. بهروز که شغل چوپانی داشت، در یکی از استانهای غربی کشور مرتکب جنایت شده بود.در آن حادثه خونین، چند نفر از اقوام بهروز به او گفته بودند که بین آنها و چند نفر دیگر درگیری طایفهای رخ داده است.
بهروز هم به هواخواهی از اقوام و بستگان خود با سلاح سرد در این درگیری شرکت کرده بود.در جریان دعوا بهروز با چاقو ضربهای به یک نفر وارد کرده بود که باعث قتل او شد.پس از آن بهروز از مهلکه گریخته و به صورت مخفیانه در رباطکریم زندگی میکرد تا در چنگ قانون نیفتد. ماموران پلیس همچنان درصدد یافتن ردی از او بودند اما او بار دیگر به دعوت دوستانش در یک درگیری دیگر شرکت کرده و این بار خودش قربانی شد.
دستگیری و محاکمه
با اطلاعاتی که در تحقیقات ابتدایی به دست آمد، سعید دستگیر شد و به تیراندازی مرگبار اعتراف کرد.به این ترتیب با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست متهم برای دفاع از خود در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.در جلسه رسیدگی دو فرزند کبیر و دو فرزند صغیر به همراه مادر بهروز به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص متهم را کردند.
سپس سعید پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت:«شب حادثه بهروز و دوستانش ناگهان به سمت باغی که من نگهبان آنجا بودم حمله کردند. من خیلی سریع موضوع را به صاحب باغ اطلاع دادم اما همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و حتی مهلت نشد که صاحب باغ سر برسد.»
متهم ادامه داد: «مهاجمان مسلح بودند و عدهای از آنها سلاح سرد و عدهای هم سلاح گرم در دست داشتند.آنها در جریان تحقیقات ادعا کرده بودند که برای مهمانی به باغ دعوت شده بودند اما هیچ دعوتی در کار نبود.در این میان بهروز به سمت من حمله کرد و در حالی که قمه بزرگی در دست داشت، گردن من را گرفته بود.من در آن حال قدرت دفاع از خودم را نداشتم چون نمیتوانستم حرکت کنم.
از طرفی بهروز قمه در دست داشت و من جان خودم را در خطر میدیدم.در آن شرایط هیچ چارهای نداشتم به جز اینکه با سلاح از خودم دفاع کنم.من به سمت او تیراندازی نکردم و تنها کاری که کردم این بود که با اسلحه شکاری که برای دفاع از باغ در دست داشتم به زمین تیراندازی کردم.نمیدانم چه شد که یک گلوله از زمین کمانه و به بدن بهروز اصابت کرد اما من قصد کشتن او را نداشتم.»
متهم در دفاع آخر گفت:«من اتهام مباشرت در قتل عمدی را قبول ندارم.نگهبان آن باغ بودم و وظیفه ذاتی من این بود که در برابر هر خطری از باغ و اموال داخل آن حفاظت کنم.از طرفی جان خودم هم در خطر بود و هیچ چارهای نداشتم به جز اینکه از خودم دفاع کنم.»وکیل متهم نیز با ادعای دفاع مشروع موکلش تقاضای تخفیف در مجازات او شد.قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.