شیشه زدم و دیگر نفهمیدم چه شد!
بررسی پنج پرونده جنایی قتل بر اثر توهم مصرف مواد
روزنامه هفت صبح| پرونده روز سهشنبه اخبار جنایی وهم و هول عجیبی داشت. حکایت گیمرهای دهه هشتادی که بعد از مصرف ماده توهم زا ماشروم از حال خود خارج شده و یکی از آنها، دو نفر دیگر را با شمشیر در جنتآباد به قتل میرساند. پرونده قاتلانی که توهم مواد آنها را تبدیل به جنایتکار میکند. چند سال قبل بود که یک پدر بعد از مصرف شیشه سر پسر کوچکش را بریده و در اعترافاتش گفته اصلا نفهمیدم پسرم است و فکر کردم گوسفند جلویم است! در این چند وقت هم قتل بر اثر توهم مواد کم نداشتیم. از قتل خانوادگی تا قتل رفیق.
قتل مادر در شهرزیبا بعد از توهم مواد
یک مادر میانسال توسط پسرش در شهرزیبا به قتل رسید. عقربههای ساعت 8 صبح شنبه ششم اردیبهشتماه امسال را نشانه رفته بود که پسر جوانی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و با صدای لرزان گفت: ساعتی قبل مادرم را در خانه خود واقع در محله شهرزیبا به قتل رساندم و اکنون در صحنه این جنایت هستم.
تیم جنایی در پذیرایی خانه با جسد زن حدودا 60سالهای مواجه شدند که به طرز هولناکی به قتل رسیده بود. بررسیهای اولیه نیز نشان میداد زمان جنایت، مقتول و پسرش که احتمالا معتاد یا جنون آنی دارد در خانه حضور داشتهاند.بدین ترتیب متهم پرونده که در اظهارات اولیه به جنایت اعتراف کرده بود، گفت:
در خانه حضور داشتم که ناگهان فکر کردم مادرم میخواهد به من آسیب برساند و با من دشمنی دارد بهخاطر همین موضوع ابتدا او را با یک پارچه خفه کردم و سپس با ضربات چاقو چند ضربه وارد کردم. این متهم 35 ساله ادامه داد: پس از ارتکاب جنایت چند ساعتی خوابیدم و پس از اینکه بیدار شدم، فهمیدم که دست به چه جنایتی زدم؛ در ادامه نیز سیگار کشیدم و سپس این ماجرا را به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اطلاع دادم.
قتل پدرزن به دست داماد شیشهای در امینآباد
داماد جوان که مدعی است بر اثر توهم ناشی از مصرف شیشه پدر همسرش را به قتل رسانده در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ با گزارش کشف جسد مرد میانسالی در اطراف امینآباد آغاز شد.
پس از آن بلافاصله مأموران به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول پیش از قتل مورد ضرب و شتم قرار گرفته بهطوری که آثار شکستگی و کبودی در بدنش نمایان بود. در ادامه جسد با دستور قضایی برای علت مرگ و شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل و مشخص شد مردی 64 ساله به نام محمود است.
پس از مشخص شدن هویت مقتول مأموران به تحقیق از خانواده وی پرداختند و معلوم شد که محمود آخرینبار با دامادش قرار ملاقات داشته و پس از آن ناپدید شده است. به این ترتیب مرد جوان به عنوان نخستین مظنون پرونده مورد پیگیری قرار گرفت اما مشخص شد که او همزمان با فوت پدرهمسرش ناپدید شده است.
مرد جوان با همسرش مریم از ماهها پیش اختلاف و درگیری داشتهاند و یک روز قبل مریم با حالت قهر به خانه پدرش رفته بود و شوهرش روز حادثه برای حل و فصل اختلاف با همسرش از پدر او خواسته بود تا در یک قرار ملاقات بیرون از خانه مشکلاتشان را حل و فصل کنند. پس از آن پدر همسرش از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.
داماد جوان بازداشت شد و او در همان بازجوییهای اولیه به قتل پدر همسرش اعتراف کرد و گفت: من قصد کشتن کسی را نداشتم روز حادثه ماده مخدر شیشه مصرف کرده بودم در حالت غیرطبیعی مرتکب جنایت شدم. روز قبل از حادثه مریم قهر کرد و به خانه پدرش رفت و من بازهم برای رفع مشکلمان با پدرش تماس گرفتم و از او خواستم تا بیرون از خانه با هم صحبت کنیم.
با هم به اطراف امینآباد رفته بودیم که خواهر همسرم با تلفن من تماس گرفت و خواست با پدرش صحبت کند. من هم گوشی را به پدر همسرم دادم و بعد از صحبتهایشان محمود آقا قصد داشت تلفن را به من برگرداند که در یک لحظه دچار توهم شدم و فکر کردم گوشی تلفن سنگ است و او میخواهد من را بزند همان موقع چوبی را برداشتم و دو ضربه به او زدم که روی زمین افتاد بعد به خودم آمدم و فهمیدم اشتباه کردهام.
به سرعت او را که نیمهجان بود روی کولم انداختم که مدام روی زمین میخوردم و هر بار او آسیب بیشتری میدید دقایقی بعد متوجه شدم دیگر نفس نمیکشد و از ترس رهایش کردم و متواری شدم. قبل از قرار آنقدر اعصابم خرد و ناراحت بودم که هم مشروبات الکلی مصرف کرده بودم و هم مقداری شیشه کشیدم و در یک لحظه توهم به سراغم آمد و دست به چنین جنایتی زدم.
توهم شیشه مرد خیاط را قاتل کرد
مرد خیاط که به خاطر توهم ناشی از مصرف شیشه همکارش را با پنج ضربه چکش به قتل رسانده بود دستگیر شد. خرداد 1400، مأموران پلیس ملارد در جریان کشف جسد مردی در یک خیاط خانه قرار گرفتند. با شروع تحقیقات مشخص شد جسد متعلق به مردی بهنام رضا است که در آن محل خیاطی میکرده است.
در ادامه بررسیها صاحب مغازه به مأموران گفت مدتی بود که مغازهام را به مردی بهنام وحید اجاره داده بودم. اما چند روزی بود که وحید مغازه را تعطیل کرده بود و هرچه با تلفن وحید تماس میگرفتم جواب نمیداد از طرفی یک مغازه خیاطی نیز مقابل مغازه ما بود که مردی بهنام رضا در آنجا کار میکرد و همسایهها گفتند او نیز مدتی است مغازهاش تعطیل است و خبری از او ندارند چون ماجرا برایم مشکوک و نگرانکننده بود تصمیم گرفتم در مغازه را بشکنم و ببینم چه خبر است.
که وقتی وارد شدم جسد رضا مرد 61 ساله را در مغازهام پیدا کردیم. پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی مشخص شد وی با جسمی نوک تیز و برنده به قتل رسیده است. از آنجا که تنها مظنون این حادثه وحید بود ردیابیها برای دستگیری وی آغاز شد و در نهایت مأموران کلانتری 12 مارلیک او را شناسایی و پس از تعقیب ومراقبت این مرد 48 ساله را دستگیر کردند.
وحید پس از انتقال به اداره پلیس آگاهی در نخستین بازجوییها به قتلی که مرتکب شده بود اعتراف کرد و گفت: رضا مدتی قبل از من سرقت کرده بود. او همیشه مرا اذیت میکرد آن روز شیشه مصرف کرده بودم و حال خوبی نداشتم به همین خاطر تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم بنابراین رضا را به مغازهام دعوت کردم و در یک فرصت مناسب با پنج ضربه چکش به سرش او را کشتم بعد هم مغازه را بسته و فرار کردم. در ادامه مشخص شد موضوع سرقت صحت نداشته است و متهم تحت تأثیر توهم ناشی از مصرف شیشه فکر میکرده مقتول وسایل خیاطی او را از مغازهاش سرقت میکرده است.
قتل رفیق و توهم نظر داشتن به همسر بعد مصرف مواد!
مرد شیشهای که به خاطر توهم ناشی از مصرف موادمخدر، دوستش را به قتل رسانده بود، در بازجوییها انگیزه خود را از این جنایت سوءظن به وی عنوان کرد. تیرماه سال 1399، خبر کشف جسد مردی معتاد در خانه مجردیاش واقع در حصارک کرج به پلیس اعلام شد.
در بررسیهای اولیه کارآگاهان مشخص شد مقتول بهنام کیان ۳۵ساله معتاد به موادمخدر بوده و در خانهای مجردی زندگی میکرده و در روز وقوع حادثه، قاتل با بستن دست و پای او به وسیله یک سیم برق او را خفه کرده و از محل متواری شده است. متهم که ۳۴ سال دارد و معتاد است، ضمن اعتراف به قتل گفت: من سالها با مقتول رابطه دوستی داشتم.
مدتی بود که همسر و بچههایش او را ترک کرده بودند و او تنها زندگی میکرد. بیشتر اوقات به خانه ما میآمد و من هم گاهی به خانه او میرفتم و با همدیگر موادمخدر مصرف میکردیم، روز حادثه مقدار زیادی مواد روانگردان شیشه تهیه کردم و برای استعمال آن به منزل مقتول رفتم. بعد از مصرف مواد دچار توهم شدم و فکر کردم او به همسرم سوءنیت دارد. ناگهان حالم بد شد و با سیم برق او را خفه کردم. بعد هم دست و پایش را بستم. چون از جسدش ترسیدم، فکر میکردم روحش در تعقیب من است. به همین خاطر بلافاصله فرار کردم.
توهم مرد شیشهای منجر به قتل همسرش شد
تیرماه سال 1399، ، مرد معتاد ۴۵سالهای پس از مصرف شیشه و توهم ناشی از آن با همسرش درگیر میشود و او را به طرزی وحشیانه مورد ضربوشتم قرار میدهد. بر اثر ضربات وحشیانه این معتاد شیشهای، همسر ۳۷سالهاش که دختری دو ساله داشت، کشته میشود.
این اتفاق در روستای فند از توابع شهرستان گرمسار رخ داده و مرد در اعترافاتش میگوید بر اثر توهم ناشی از مصرف شیشه کنترلم را از دست دادم و فکر کردم همسرم در حال فحش دادن است در صورتی که او اصلا در حیاط خانه مشغول لباس پهن کردن بود یکهو به او حمله کرده و شروع به زدن کردم که جانش را از دست داد.