قتل بر سر مسائل ناموسی در ساختمان نیمهکاره
بعد از 15 ماه قاتل که هموطن خود را کشته بود دستگیر شد
روزنامه هفت صبح| رسیدگی به قتل هولناک جوان تبعه افغان ساعت ۱۷ یکشنبه پانزدهم آبان سال 1401 در دستور کار محمدجواد شفیعی، بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت. تحقیقات اولیه نشان میداد که درگیری مرگبار دو مرد جوان تبعه افغانستان در ساختمانی نیمهکاره در محله نازیآباد رخ داده بود. با اعلام این خبر، ماموران کلانتری ۱۳۰ نازیآباد و تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در طبقه اول ساختمان نیمهکاره با جسد مرد جوانی مواجه شدند که از ناحیه گردن و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته و به طرز هولناکی به قتل رسیده بود. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که مقتول در یک درگیری هولناک توسط مرد جوانی با ضربات چاقو به قتل رسیده و عامل این جنایت پس از ارتکاب جرم، از مهلکه گریخته است که عدهای دیگر از کارگران ساختمانی شاهد ماجرا بودند و اطلاعات خود را در اختیار بازپرس جنایی قرار دادند.
تحقیقات بیشتر کارآگاهان دایره ویژه قتل پلیس آگاهی پایتخت از شاهدان ماجرا که از قبل هم در جریان اختلافات قاتل و مقتول بودند مشخص کرد، مقتول با همسر برادر قاتل در کشور خود به صورت پنهانی ارتباط داشته که این موضوع درگیری مرگباری را بین آنها رقم زده و به قتل مرد جوان ختم شده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پس از دریافت این اطلاعات مهم، دوربینهای مداربسته اطراف ساختمان نیمهکاره را برای شناسایی قاتل و تشخیص تردد او بازبینی کردند. با دستور بازپرس جنایی، جسد برای بررسیهای بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی برای دستگیری مرد متهم به قتل آغاز شد.
تا اینکه با گذشت 15 ماه از وقوع قتل سرانجام قاتل فراری شناسایی شد و در اولین جلسه بازجویی در شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران به قتل اعتراف کرده و جزئیات جنایت را شرح داد.در ادامه گزارش گفتوگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
فرار به ترکیه بعد از قتل
از سابقه آشناییات با مقتول بگو، چرا از او کینه داشتی؟
من مقتول را از زمانی که در افغانستان بودیم میشناختم اما از او کینه به دل نداشتم.
پس چرا نقشه قتل او را کشیدی؟
نقشهای برای کشتن او در سر نداشتم. زمانی که به ایران آمدیم خیلی اتفاقی با مقتول همکار شدم. من و برادرم در یک کارگاه ساختمانی کار میکردیم که مقتول هم توسط یکی از آشنایان ما به صاحبکار معرفی شده و برای کار به این کارگاه آمد.
وقتی برادرم چشمش به او افتاد من را کنار کشید و گفت که این همان کسی است که همسر من را در افغانستان مورد آزار و اذیت قرار داده است. بعد از من خواست او را گوشمالی دهم. من هم وقتی فهمیدم که او عامل آزار همسر برادرم است عصبانی شدم و میخواستم از او انتقام بگیرم.
از روز حادثه بگو.چه شد که دستت به خون مقتول آلوده شد؟
آن روز دیدم که او مشغول کار است. بیل دستش بود و داشت ملات ساختمانی درست میکرد. من و برادرم قبلا هم چند بار او درگیر شده بودیم و من روز حادثه میخواستم چند ضربه با چاقو به او بزنم که از آن کارگاه برود. وقتی چشمش به من افتاد و چاقو را در دستم دید با بیل به من حمله کرد. من هم دیگر متوجه نشدم چه کار میکنم و با همان چاقویی که در دست داشتم چند ضربه او زدم.
کارگران دیگر سعی نکردند شما را جدا کنند؟
آنها وقتی سر و صدای ما را شنیدند به سمت ما آمدند اما چون چاقو در دست من بود آنها هم ترسیده بودند و جلو نمیآمدند. فقط فریاد میزدند و از ما میخواستند همدیگر را رها کنیم. بعد هم همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد. مقتول غرق در خون روی زمین افتاد و من فرار کردم.
بعد از فرار کجا رفتی؟
زن و بچهام را به برادرم سپردم و راهی ترکیه شدم. چند ماه در آنجا بودم اما برادرم به تنهایی از مخارج خانواده من و خودش برنمیآمد برای همین به ایران برگشتم و به یکی از شهرهای جنوبی رفتم. در آنجا مشغول کارگری شدم که ماموران پلیس شناساییام کردند.
بنا براین گزارش رسیدگی به این پرونده برای طی روال قانونی در دستور کار بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار دارد.