نگاهی به یک پرونده کهنه و قدیمی

با انتشار بیش از ۲۴۰ هزار صفحه از پروندههای افبیآی درباره مارتین لوتر کینگ توسط دولت ترامپ، بحثهای تازهای درباره ماهیت این افشاگریها، انگیزههای سیاسی و ... ، در افکار عمومی آمریکا شعلهور شده است
هفت صبح| دولت ترامپ بهتازگی دستور انتشار گستردهای از اسناد محرمانه مربوط به «نظارت و تعقیب» رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکا، مارتین لوتر کینگ را صادر کرده است. در نتیجه، بیش از ۲۴۰ هزار صفحه که از سال ۱۹۷۷ تحت مهر قضایی نگهداری میشدند، اکنون با حکم تازه وزارت دادگستری، به آرشیو ملی و سپس به دست عموم مردم سپرده شدهاند.
اسنادی که شامل شنودهای افبیآی، یادداشتهای داخلی، گزارشهای تعقیب جیمز ارل ری و مکاتبات مرتبط با رویکردهای ضدجنگ و ضدسرمایهداری کینگ در سالهای پایانی عمرش هستند؛ رویکردهایی که نهتنها دستگاه امنیتی آمریکا، بلکه طیفی از سیاستمداران وقت را به تکاپو انداختند اما این اقدام، با استقبال خانواده کینگ مواجه نشده است. مارتین لوتر کینگ سوم و خواهرش برنیس، در بیانیهای مشترک این انتشار را اقدامی دردناک و فاقد حساسیت انسانی خواندهاند و هشدار دادهاند که این اسناد بدون درک کامل بستر تاریخی و روانی آن، ممکن است بیش از آنکه روشنگر باشند، تحریفگر و مخرب ظاهر شوند.
گذشتهای پرزخم؛ تعقیب، شنود، ترور شخصیت
اسناد تازه منتشرشده تأیید میکنند که مارتین لوتر کینگ، همانگونه که پیشتر نیز گزارشهایی در اینباره وجود داشت، توسط افبیآی بهشدت تحت تعقیب و شنود بوده است. ج. ا. ادگار هوور، رئیس وقت افبیآی، کینگ را خطری بالقوه برای امنیت ملی میدانست؛ نه بهدلیل خشونت، بلکه بهدلیل نفوذ اجتماعی، جسارت اخلاقی و مخالفتش با جنگ و نابرابری. در این اسناد آمده است که سازمانهای اطلاعاتی با استفاده از شنود، ضبط مکالمات تلفنی، تعقیبهای میدانی و جاسوسان نفوذی تلاش داشتهاند زندگی شخصی، اعتقادی و اجتماعی او را تخریب کنند. در این بین، حتی مستنداتی مبنی بر تلاش دستگاههای امنیتی برای سوق دادن او به خودکشی وجود دارد.
چرا الان؟
زمانبندی انتشار این اسناد، پرسشبرانگیز است. از یک سو، برخی ناظران آن را گامی در جهت شفافسازی تاریخی میدانند و از سوی دیگر، منتقدانی چون آلوین شارپتون و حتی برنیس کینگ، آن را تلاشی برای انحراف افکار عمومی از بحرانهای جاری دولت ترامپ ارزیابی کردهاند. یکی از مهمترین فرضیههای مطرحشده، ارتباط این افشاگری با پرونده جنجالی جفری اپستین است؛ تاجر و متهم به قاچاق جنسی که در دوران ریاستجمهوری نخست ترامپ، در زندان درگذشت.
این فرضیه، زمانی بیش از پیش قوت میگیرد که بدانیم افبیآی در شنودهای خود از کینگ، متوجه او بهرغم اینکه متهم بود، با زنان متعددی رابطه جنسی دارد. همزمانی انتشار اسناد کینگ با جنجالهای اخیر پیرامون تقاضاها برای انتشار کامل اسناد پرونده اپستین، این گمانه را تقویت کرده که دولت ترامپ میکوشد با گشودن بایگانیهای تاریخی، توجه افکار عمومی را از موضوعات داغ کنونی منحرف سازد. برنیس کینگ در پستی کنایهآمیز در شبکههای اجتماعی نوشت: «حالا وقتشه اسناد اپستین هم منتشر بشن.»
افشاگری یا احیای بیعدالتی؟
نهادهایی همچون مرکز کینگ نیز در واکنش به این اتفاق، با لحنی ملایمتر اما صریح، این انتشار را «نامناسب و بیموقع» دانستهاند. آنان تأکید کردهاند که باید انرژی عمومی را نه بر مرور زخمهای کهنه، بلکه بر تحقق عدالت اجتماعی، صلح جهانی و مبارزه با فقر متمرکز کرد؛ آرمانهایی که مارتین لوتر کینگ عمر خود را وقف آنها کرد. با اینحال، برخی پژوهشگران و تاریخپژوهان از این فرصت استقبال کردهاند و آن را گشایشی برای بازخوانی علمیِ یکی از جنجالیترین پروندههای تاریخ معاصر آمریکا دانستهاند. عدهای امیدوارند این اسناد بتوانند نور تازهای بر نحوه ترور کینگ، فرضیههای مربوط به دخالت نهادهای حکومتی و حتی تردیدها درباره گناهکار بودن جیمز ارل ری بیفکنند.
آیا حقیقت روشن خواهد شد؟
در سال ۱۹۹۹، دادگاهی در ممفیس رأی داد که ترور مارتین لوتر کینگ نتیجه یک توطئه سازمانیافته بوده است؛ حکمی که رسانههای جریان اصلی آن زمان چندان به آن توجه نکردند. خانواده کینگ نیز بارها تأکید کردهاند که جیمز ارل ری، محکوم رسمی پرونده، تنها یک مهره در سناریویی بزرگتر بوده است. اکنون، انتشار این اسناد شاید بتواند در کنار زخمزدن مجدد، پردهای از حقیقت بردارد؛
اما همچنان پرسش اصلی پابرجاست: آیا در آمریکا، حقیقت هم مانند عدالت، همیشه با تأخیر میرسد؟ در فضایی که سیاست با رسانه درمیآمیزد و افشاگری میتواند ابزار قدرت شود، تمایز میان «حقیقتگویی» و «توجیهسازی» باریکتر از همیشه است و در این میانه، صدای تاریخی مارتین لوتر کینگ همچنان در گوش زمان میپیچد: «بیعدالتی در هر جا، تهدیدی برای عدالت در همهجاست.»