مرگ بر اثر استیصال...| واشنگتنپست در حال احتضار است و روزنامهنگاری مستقل در حال افول

جف بزوس، مالک واشنگتنپست، طی ماههای اخیر تصمیم گرفته است بخش قابلتوجهی از کارکنان را اخراج کند
هفت صبح| آزادی مطبوعات در آمریکا چگونه از بین میرود؟ برخلاف تصورات رایج، این اتفاق با یورش نیروهای امنیتی به دفاتر روزنامهها، مصادره رایانهها و بازداشت روزنامهنگاران رخ نخواهد داد. همچنین بعید است که وبسایتهای خبری با حکم حاکم کاخ سفید خاموش شود یا گروههای تندرو، نشریات مخالف را در خیابانهای واشنگتن به آتش بکشند. سقوط روزنامهنگاری مستقل در این کشور نه ناگهانی خواهد بود و نه آشکار، بلکه بهتدریج و بیشتر به خواست خود رسانهها اتفاق خواهد افتاد؛ مانند مرگی از سر استیصال.
جف بزوس، مالک واشنگتنپست، طی ماههای اخیر تصمیم گرفته است بخش قابلتوجهی از کارکنان را اخراج کند، مدیریت تحریریه را خود در اختیار بگیرد، حمایت انتخاباتی این روزنامه را برای نخستین بار در تاریخ آن متوقف کند و برخی از برجستهترین نویسندگان و سردبیرانش را از دست بدهد.
او همچنین اعلام کرده است که صفحات دیدگاه این روزنامه دیگر محلی برای نظراتی که با گرایشهای لیبرالی و بازارمحور او در تضاد باشند، نخواهد بود. بزوس در یادداشتی به کارکنان تأکید کرده است که این روزنامه تنها از «دو اصل اساسی» حمایت خواهد کرد: آزادیهای فردی و بازارهای آزاد. اما این تصمیم آزادی بیان را محدود کرده و بهطور صریح اعلام کرده است که دیدگاههای مخالف باید در رسانههای دیگر منتشر شوند.
چنین تغییراتی فراتر از آنکه محتوای صفحات دیدگاه را یکنواخت کند، آزادی جریان اطلاعات را نیز محدود میکند. یکی از اصول بنیادین روزنامهنگاری، تنوع دیدگاههاست که مانع از شکلگیری تفکر بسته و متعصبانه میشود، فضا را برای گفتوگو و پژوهش باز میکند و مخاطبان را به کشف حقیقت نزدیکتر میسازد.
این اصل به دفاع جان استوارت میل از آزادی بیان در درباره آزادی بازمیگردد؛ جایی که تأکید میکند تنها زمانی میتوان به درستی یک نظر اطمینان داشت که در معرض نقد و بررسی قرار گیرد. وقتی رسانهای به یک تریبون خاص تبدیل شود، حتی اصولی مانند آزادیهای فردی و بازارهای آزاد نیز از نقد و بررسی مصون میمانند. در چنین وضعیتی، این ارزشها به ایدئولوژیهایی غیرقابلچالش بدل شده و در نهایت، در برابر تغییرات اجتماعی و اقتصادی فرو خواهند ریخت.
مشکل بزرگتر این است که واشنگتنپست به تدریج نقش یک رسانه چندصدایی را کنار گذاشته و به یک بلندگوی یکجانبه تبدیل شده است. برخلاف رسانههایی مانند نیشن یا دیلی کالر که هویت خود را بر پایه ایدئولوژیهای مشخصی بنا کردهاند، یک روزنامه ملی مانند واشنگتنپست باید تنوع دیدگاهها را حفظ کند. در غیر این صورت، به بخشی از فضای رسانهای قطبیشده آمریکا تبدیل خواهد شد که در آن، رسانهها بیشتر به ایجاد جنجال و تنش مشغولاند تا اطلاعرسانی واقعی. در سالهای اخیر، واشنگتنپست و نیویورکتایمز تحت فشار کارکنان و مشترکان خود، بهتدریج به این مدل رسانهای نزدیک شدهاند.
اما اکنون، سیاست جدید بزوس این روند را سرعت بخشیده است. مشخص نیست که این تغییرات برای جلب حمایت از رئیسجمهور جدید انجام شده یا اهداف تجاری پشت آن نهفته است، اما در هر حال، نتیجه آن کاهش استقلال تحریریه خواهد بود. این تصمیم، در نهایت، واشنگتنپست را به رسانهای تبدیل خواهد کرد که دونالد ترامپ بهخوبی میداند چگونه از هم بپاشد.
در فضای رسانهای آمریکا، رسانههایی که روزگاری مستقل و تأثیرگذار بودند، اکنون به سمت تکصدایی و همسویی با منافع خاص حرکت میکنند. این روند برای ترامپ مطلوب است، چراکه او رسانهها را نه بهعنوان ابزاری برای اطلاعرسانی، بلکه بهعنوان ابزاری برای پیشبرد قدرت میبیند. وقتی او رسانهها را به انتشار «اخبار جعلی» متهم میکند، هدفش فقط زیر سؤال بردن گزارشهای خاص نیست، بلکه پیام او این است که حقیقت اهمیتی ندارد، زیرا همه چیز از پیش دستکاری شده است.
هرچند اصلاحیه اول قانون اساسی آمریکا از آزادی مطبوعات محافظت میکند اما یک رئیسجمهور میتواند با اعمال فشار اقتصادی و سیاسی، رسانهها را وادار به همراهی کند. سال گذشته، شرکت دیزنی با تسلیم در برابر شکایت ترامپ علیه شبکه خبری ایبیسی، او را تشویق کرد تا فشار بیشتری بر رسانهها وارد کند.
این هفته، شرکت پارامونت، مالک شبکه سیبیاس، در حال مذاکره با وکلای ترامپ برسر شکایت دیگری است که به ویرایش یک برنامه تلویزیونی مربوط میشود. حملات ترامپ به رسانهها، مانند حملات او به دیگر نهادهای دموکراتیک، نشان میدهد که آزادی مطبوعات چقدر به هنجارهای اجتماعی و پایبندی به اصول دموکراتیک وابسته است. اگر دولتی تصمیم بگیرد تنها به رسانههایی که پوشش مطلوب ارائه میدهند دسترسی دهد، انجمن خبرنگاران کاخ سفید کاری جز اعتراض از دستش برنمیآید.
اگر رئیسجمهور از ابزارهای قانونی برای فشار بر رسانهها استفاده کند، قانون اساسی نیز نمیتواند او را متوقف کند. تنها مانع واقعی، اراده رسانهها برای ایستادگی و خواست عمومی برای حفظ یک مطبوعات آزاد است. برخی رسانهها در برابر این فشارها مقاومت خواهند کرد، برخی دیگر برای بقا تسلیم خواهند شد و گروهی نیز بدون هیچ فشاری، تنها با درک اینکه قدرت در چه جهتی در حال حرکت است، خود را به طور کامل تطبیق خواهند داد، مانند حیوانی در سیرک که دیگر نیازی به مربی ندارد تا به او بگوید بپرد.