آبی، زرد، سرخ| ۹۰۰روز بعد از جنگ؛ واقعا درباره اوکراین چه میدانیم؟
این روزها بیشتر از هر وقت دیگری درباره اوکراین میشنویم؛ یک نکته جالب درباره ارتباط ایرانیان و اوکراینیها
هفت صبح| ۹۱۰روز است که اوکراین درگیر جنگ با روسیه شده و در شرایطی که به نظر میرسد پیشرویهای ارتش روسیه در حال تمام کردن جنگ است؛ ناگهان یک ضدحمله انتحاری در بخش دیگری از مرز اوکراین و روسیه باعث میشود خاک روسیه برای اولین بار بعد از جنگجهانی دوم مورد تعدی سربازان خارجی قرار گیرد و حالا گفته میشود که نزدیک به ۲۰۰کیلومتر مربع از خاک روسیه در دست اوکراینیهاست و بیش از ۱۲۰هزار روس در این منطقه مجبور شدند خانه و زندگی خود را ترک کنند.
در این شرایط اندکی از بلوای خاورمیانه فاصله میگیریم و سری میزنیم به شرق و شاید بهتر است بگوییم به مرکز اروپا و ماجرای این کشور را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار میدهیم و تلاش میکنیم به این سوال پاسخ بدهیم که اوکراین چرا برای روسیه مهم است و غرب چرا دارد این قدر خود را خرج اوکراین میکند. در این میان نگاهی هم خواهیم انداخت به وابستگیهای ما ایرانیها به اوکراین و البته که گوشه چشمی هم خواهیم داشت به سلبریتیها و مشاهیر این کشور که بعضا در ایران هم خیلی مشهور هستند.
اولین نکته را همینجا بگوییم که واژه اوکراین از نظر لفظی به سرزمین مرزی یا به طور کلی منطقه و کشور گفته میشود. با این مقدمه برویم سراغ تاریخ این کشور که مثل خاورمیانه سرشار از تنش و درگیری بوده است.
خاورمیانه اروپا
درباره تاریخ اوکراین چه میدانیم؟
اوکراین به عبارتی سابقه 1/4میلیون ساله دارد چرا که ابزارهای سنگی یافت شده در غرب این کشور قدیمیترین شواهد حضور یک انسان در اروپا هستند. از سوی دیگر مورخان میگویند استقرار انسانهای امروزی در اوکراین طبق شواهدی که در منطقه کریمه وجود دارد به ۳۲ هزار سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. بنابراین با کشوری قدیمی طرف هستیم.
در طول سالیان دراز پیش از این اقوام زیادی در اوکراین زندگی میکردند. از آریاییها تا بلغارها و اسلاوها. با این حال کشوری به نام اوکراین وجود نداشته است. این منطقه گاهی بخشی از بلغارستان بوده، گاهی بخشی از لهستان و گاهی هم بخشی از لیتوانی و البته گاهی بخشی از روسیه.
از اواخر قرن هجدهم و در دوران تسلط تزارها، سلطه روسیه بر این کشور تثبیت شد و حتی تزارها اقداماتی برای محدودکردن ملیگرایی اوکراین و استفاده از زبان اوکراینی انجام دادند. بعد از جنگ جهانی اول ناسیونالیسم در اوکراین دوباره رشد کرد و نزاعی بر سر استقلال اوکراین پدید آمد اما نتیجه این جنگ، تقسیم اوکراین به دو نیمه زیر تسلط لهستان و زیر تسلط روسیه بود.
کینه روسی اغلب نتیجه این جنگ است. جنگ استقلال باعث تخریب شرق و مرکز اوکراین شد، 1/5میلیون کشته ناشی از جنگ و قحطی در استانهای نزدیک روسیه بر جای گذاشت و به خاطرهای تلخ در حافظه جمعی اوکراینیها تبدیل شد.
اوکراین پس از آن وارد اتحاد جماهیر شوروی شد. اوضاع در روزهایی که شوروی به دنبال افزایش محصولات کشاورزی در این کشور بود خوب بود ولی با آمدن استالین و تلاش برای صنعتیسازی وضعیت تغییر کرد. دهقانان اوکراینی اصلیترین بازندگان این سیاست شدند و بسیاری از آنان بر اثر گرسنگی مردند که دستمایه یک گزارش مشهور نیویورک تایمز علیه حکومت استالین شد.
جنگ جهانی دوم ضربه دیگری بر پیکر اوکراین بود. برخی از حدود ۴ میلیون سرباز اوکراینی صحبت میکنند که در این جنگ علیه آلمان جنگیدند و نگذاشتند هیتلر به هدفش برای تصاحب شوروی برسد هرچند که آلمانها نزدیک به دو سال بخشی از اوکراین را اشغال کرده بودند.
پس از جنگ اوکراین دوباره به دوران شکوه صنعتی خود بازگشت و در ابتدای دهه ۹۰ میلادی و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به آرزوی دیرینه خود یعنی استقلال سیاسی هم رسید ولی دچار مشکلات اقتصادی شد.
این مشکلات در کنار کینه روسی و ضدروسی در دو بازه سال ۲۰۰۴ و ۲۰۱۴ به تنشهای سیاسی انجامید که باعث کنار رفتن دولت نزدیک به روسیه و روی کارآمدن یک غربگرا شد و روسیه در دومین بار، دیگر تاب نیاورد و حمله به اوکراین را آغاز کرد.
کشور دشتهای پر باران
چند نکته که باید درباره جغرافیای اوکراین بدانیم
اوکراین، دومین کشور بزرگ اروپایی بعد از روسیه است. مساحت آن ۶۰۰هزار کیلومتر است؛ یعنی تقریبا یکسوم ایران. از شرق تا غرب اوکراین اگر بخواهید با اتومبیل بروید باید حدود ۱۲۰۰کیلومتر را طی کنید و از شمال تا جنوب این کشور هم حدودا ۵۰۰کیلومتر است. دو هزار و ۷۸۲کیلومتر خط ساحلی دارد. تقریبا به اندازه ایران ما. این خط ساحلی در کرانه دریای آزوف و دریای سیاه قرار دارد.
وقتی از اوکراین صحبت میکنیم، باید خاطرتان باشد که از سرزمینی صحبت میکنیم که بیشتر صاف است و دشتهایی با درختان اندک دارد. البته مناطق جنگلی هم در اوکراین وجود دارد و به طور کلی گفته میشود که ۴۵هزار گونه جانوری در این کشور زندگی میکنند. بلندترین نقطه اوکراین یک کوه است با ارتفاع دو هزار متر از سطح زمین که در تنها ارتفاعات کشور یعنی کوههای کارپات در غرب این کشور قرار گرفته است.
هوای مملکت طبیعتا سرد است؛ مگر در سواحل جنوبی که آبوهوای نیمه گرمسیری دارد. در کییف، پایتخت که در نواحی شمالی قرار دارد، در تابستان هوا بین ۱۷ تا ۲۷درجه است و در زمستان بین منفی یک تا منفی ششدرجه.
با کشور پربارانی روبهرو هستیم. در غرب کشور بیشترین میزان بارندگی ۱۲۰سانتیمتر در سال است؛ یعنی تقریبا به اندازه انزلی در سالهای دور. در حوالی کریمه و دریای سیاه که باران کمتری میآید، میزان بارندگی ۴۰سانتیمتر است؛ یعنی تقریبا دو برابر تهران. با وجود این میزان بارندگی برخی از مناطق هستند که فاقد منابع کافی آب آشامیدنی هستند. در عینحال، تغییرات اقلیمی هم در این سالها کار دست اوکراین داده و میزان منابع آب کاهش پیدا کرده و گفته شده این کشور در سالهای آینده هم از این طریق آسیبهای دیگری را متحمل خواهد شد.
سبد نان اروپا
پرچم اوکراین را اگر دیده باشید و خاطرتان باشد یک نوار زرد در پایین دارد و یک نوار آبی در بالا. این دو چه هستند؟ نوار زرد پایین مزارع گندم این کشور است و نوار آبی بالا آسمان. در واقع پرچم اوکراین چشماندازی است که از این کشور در ذهن ناظران وجود دارد. چشماندازی با وجود دشتهای مسطح که پیش از این در مورد آن صحبت کردیم. اوکراین یکی از بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی جهان است و به آن «سبد نان اروپا» هم گفته میشود. در سال ۲۰۲۰ این کشور ششمین صادرکننده بزرگ گندم جهان بود و ۹ درصد از کل تجارت جهانی گندم را به خود اختصاص داد. البته فقط گندم در اوکراین نمیروید و در همان سال این کشور ۱۲ درصد از تجارت جهانی ذرت و جو و ۱۴ درصد از صادرات جهانی کلزا را هم در اختیار داشت.
سهم اوکراین در بخش روغن آفتابگردان از این هم بیشتر است و ۵۰ درصد از صادرات جهانی در سال ۲۰۲۰ مربوط به این کالا متعلق به اوکراین بود.
به همین دلیل بود که جنگ اوکراین باعث اختلال در فرآیند تامین غلات جهان شد و در یکی از معدود توافقهای اوکراین و روسیه بعد از جنگ با واسطه ترکیه، توافقی ایجاد شد که اوکراین بتواند بخشی از غلات خود را به جهان صادر کند. تورم مواد غذایی در بازه دو – سه سال اخیر عمدتا در غرب و به خصوص در مورد کالاهایی مثل روغن نیز مربوط به همین مسئله بود. در همین ایران خودمان روغن مایع آفتابگردان در روز آغاز جنگ نسبت به امروز تقریبا ۴ برابر شده است. یک بطری ۱۶۲۰ گرمی روغن در آن روز ۲۷ هزار و ۷۰۰ تومان بوده و حالا تقریبا ۹۷ هزار تومان است.
برخی کشورها به خصوص در آفریقا البته از این موضوع ضربه بسیار زیادی خوردند. اریتره ۴۷ درصد گندم خود را از اوکراین وارد میکرد و به طور کلی بیش از ۳۰ کشور جهان بیش از ۳۰ درصد نیازهای گندم خود را از روسیه و اوکراین وارد میکردند و بسیاری از آنها کشورهای فقیر و در حال توسعه در شمال و غرب آفریقا و آسیای مرکزی بودند.
جنگ البته تاثیرات دیگری هم بر کشاورزی اوکراین گذاشت. مثلا هم این کشور و هم روسیه برای تولید محصولات کشاورزی خود به واردات کود نیاز دارند که در مواردی فرآیند این واردات مختل شد؛ هرچند که در زمانی که توافق غله اجرایی میشد بخشی از توافق مربوط به همین کود بود.
فولاد مبارکه کییف
هفت نکته درباره معدن و صنعت در اوکراین
وقتی از اوکراین صحبت میکنیم باید یادتان باشد که در مورد کشوری پر از معدن صحبت میکنیم. حدود هشتهزار ذخیره معدنی برای ۹۰ماده مختلف در این کشور وجود دارد که حدود نیمی از این ذخایر در حال بهرهبرداری است.
اوکراین حدود ۴۷میلیارد تُن ذخیره ذغالسنگ دارد. خود اوکراین ۱۰۰میلیون تُن مصرف دارد و ۸۵درصد نیاز را با تولید داخلی تامین میکند.
اوکراین، کشور میادین نفت و گازی هم هست که البته خیلی در مقابل نفت و گاز ایران و روسیه به چشم نمیآید و فقط ۱۰درصد از نیاز داخلی نفت و ۲۰درصد از گاز کشور را تامین میکند. این نکته را باید گفت که باقی انرژی موردنیاز این کشور بهخصوص در حوزه گاز، از روسیه تامین میشود که از طریق اوکراین خطوط لوله زیادی به اروپا هم کشیده است و اگر خاطرتان باشد در سالهای دور برخی اوقات عدمتوافق طرف روسی و اوکراینی بر تعرفهها باعث قطع جریان گاز به خصوص در آستان زمستان میشد.
اوکراین ۲۸میلیارد تُن ذخیره سنگآهن دارد و تا چندی پیش، هفتمین تولیدکننده سنگآهن در جهان بود و در زمانهای دور ۵۰درصد از کل نیاز شوروی به سنگ آهن را تامین میکرد. بر اساس این معادن، صنایع فلزی هم در این کشور به وجود آمده است. صنایعی برای تولید چدن، لوله و فولاد. اوکراین کمی کمتر از ایران فولاد تولید میکند ولی جزو 15تولیدکننده بزرگ فولاد در جهان است.
یکی دیگر از مواد معدنی این کشور، منگنز است به میزان حدود ۳میلیارد تُن که کشور را به یکی از ده تولیدکننده بزرگ این ماده در جهان تبدیل کرده است. در زمان شوروی اوکراین ۴۰درصد از کل تقاضای منگنز این کشور را تامین میکرد. اوکراین همچنین جزو 10تولیدکننده بزرگ تیتانیوم و گرافیت است و 1/5میلیارد تُن هم معدن گچ و سنگ آهک دارد. به این لیست جیوه و نیکل را هم اضافه کنید و در نظر داشته باشید که اوکراین حدود ۵۰درصد از گاز نئون جهان را تامین میکند که برای تولید نیمههادیها، که در واقع مغز اصلی وسایل الکترونیکی هستند، لازم است. تخمین زده میشود که صنعت نیمههادی در آمریکا، حدود ۹۰درصد به اوکراین برای این مواد اولیه وابسته است.
پیش از گفتیم که اوکراین در زمان اتحاد جماهیر شوروی به یک قطب صنعتی در این کشور تبدیل شده بود. در حالحاضر هم، این کشور یک کشور صنعتی به حساب میآید. حدود ۱۰سال پیش، یک چهارم از کل تولید ناخالص داخلی کشور را بخش صنعت تامین میکرد.
در مورد صنایع ابتدا باید به صنعت دفاعی این کشور اشاره کنیم. صنعتی دولتی متشکل از حدود ۱۳۰شرکت که برای ما یادآور برخی از هواپیماها مثل آنتونوف است. وضعیت صنایع دفاعی اوکراین به حدی قوی بوده که برخی اوقات این کشور جزو هفت تاجر بزرگ اسلحه در جهان شناخته شده است. مثلا در سال ۲۰۱۳، این صنایع ۲۸۲میلیون دلار کالا تولید کردند که ۲۴۰میلیون دلار آن صادر شده است. در کنار صنعت نظامی باید به صنعت کشتیسازی نیز اشاره کنیم. اوکراین یکی از ۱۰کشور بزرگ کشتیسازی در اروپا است. هرچند هم این صنعت و هم صنعت هوایی اوکراین در سالهای اخیر با افت چشمگیر جایگاه جهانی خود روبهرو بودهاند.
صنعت مشهور دیگر اوکراین صنایع شیمیایی مثل تولید اسید بوده است. برخی از محصولات شیمایی تولید اوکراین بعد از جنگ کاهش چشمگیر تولید را شاهد بودند.
اوکراین مثل ما در صنعت خودرو هم دستی بر آتش دارد و از تراکتور و کامیون و اتوبوس گرفته تا اتومبیل شخصی را تولید میکند و شریک برخی از خودروسازهای آمریکایی و چینی (مثل چری) در مونتاژ خودروهایشان است.
با سلام به آقای شوچنکو
اوکراین در دوره شوروی، حق حضور مستقل در رقابتهای ورزشی را نداشت ولی سنت ورزشی شوروی و صدها استادیوم، استخر، سالن بدنسازی و سایر امکانات ورزشی ساخته شده در این دوران برای اوکراین پس از فروپاشی این اتحاد باقی ماند.
از قرن نوزدهم، فوتبال و کشتی در اوکراین رایج بوده است. فوتبال، محبوبترین ورزش این کشور است و تیم معروف این کشور، دیناموکیف است. در زبان اوکراینی، کلمه دینامو به معنای همان دینام یا ژنراتور است ولی در نام برخی از باشگاههای ورزشی مشهور اوکراین، مانند باشگاه فوتبال دیناموکیف، استفاده میشود که در اینجا بیشتر به مفهوم قدرت و انرژی اشاره دارد. این کشور در سال ۲۰۱۲ به همراه لهستان میزبان مسابقات قهرمانی اروپا یا همان یورو بوده است.
نکته مهم درباره فوتبال اوکراین اینکه تقریبا ۸۰- ۹۰درصد از بازیکنان تیم ملی فوتبال شوروی در دهه۶۰ تا ۸۰ که تیم بسیارخوبی هم بود، از فوتبالیستهای اوکراینی (اغلب از باشگاه دیناموکییف) تشکیل میشدند. البته آن تیم بازیکنان غیراوکراینی مشهوری مثل لئو یاشین هم داشت. در مورد مشهورترین ورزشکاران اوکراینی ابتدا باید به آندری شوچنکو اشاره کنیم که توپ طلای سال ۲۰۰۴ را هم کسب کرد. او برای دیناموکییف، آ.ث. میلان، چلسی و همچنین تیم ملی اوکراین بازی کرد و در سال ۲۰۰۴، توپ طلای اروپا را از آن خود کرد. شوچنکو در این اواخر، برای مدت پنج سال هم سرمربی تیم ملی اوکراین شد. اولگ بلوخین هم دیگر برنده توپ طلاست که ذاتا اهل اوکراین بوده است.
برادران کلیچکو یکی دیگر از مشهورترین ورزشکاران این کشور هستند. ویتالی و ولادیمیر که اولی در حالحاضر، شهردار کییف هم هست. یکی دیگر از ورزشکاران اوکراینی که پا به میدان سیاست و مقامات رسمی گذاشته، سرگی بوبکا است که زمانی رکورد پرش با نیزه جهان را در اختیار داشت و حالا رئیس کمیته ملی المپیک این کشور است.
رکورد پرش با ارتفاع جهان هم اخیرا توسط زنان شکسته شده است. در واقع 37سال پس از رکورد استفکا کوستادینووا، ورزشکار اهل بلغارستان که توانست در رشته پرش ارتفاع از مانع دو متر و ۹سانتیمتری بپرد؛ یاروسلاوا ماخوچیخ، ورزشکار پرش ارتفاع اوکراینی در دیاموند لیگ فرانسه در پاریس با پرشی به ارتفاع 10/2متر، رکورد جهانی را شکست.
خانم ورزشکار دیگری از اوکراین که اخیرا افتخار آفریده، الینا اسویتولینا است. او که ۳۰سال سن دارد، تاکنون ۹گرنداسلم تنیس از جمله اوپن فرانسه و ویمبلدون انگلیس در سال ۲۰۲۳ را دشت کرده است.
چرنوبیل رو دیدی؟
سه دلیل برای شهرت انرژی اتمی در اوکراین
اوکراین به چند دلیل با انرژی هستهای شناخته میشود. نخست، بهخاطر ذخایر قابلتوجه اورانیوم. در واقع این کشور ۱۵هزار تُن ذخیره اورانیوم قابل استخراج دارد و حدود دو درصد از تولید اورانیوم جهان را تامین میکند.
از سوی دیگر، این کشور با وجود وابستگی در حوزه نفت و گاز به روسیه در بخش انرژی برق، مستقل است و حتی برق را به کشورهای دیگر صادر هم میکند. این موفقیت حاصل تولید بالای برق با استفاده از انرژی هستهای و برق آبی است. در سال ۲۰۲۱، اوکراین ۵۵درصد از کل تولید برق خود را با نیروگاههای هستهای تولید میکرد.
این سهم انرژی هستهای در برق بعد از فرانسه دومین سهم بزرگ انرژی هستهای در تولید برق در جهان است. مجموع ظرفیت نیروگاههای هستهای اوکراین بیش از ۱۳گیگاوات است (ظرفیت نیروگاه بوشهر حدود هزار مگاوات است).
نیروگاه هستهای زاپروژیا که احتمالا نام آن را در اخبار جنگ اوکراین زیاد میشنوید، بزرگترین نیروگاه هستهای
اروپا است.
اما دلیل دیگری هم برای شهرت انرژی هستهای در اوکراین وجود دارد و آن فاجعه هستهای چرنوبیل است. فاجعهای که با مینی سریالی که برای آن ساخته شد، بعد از سالها دوباره مورد توجه قرار گرفت.
این فاجعه ۶ اردیبهشت ۱۳۶۵خورشیدی، در رآکتور هستهای شماره ۴ نیروگاه چرنوبیل، در شمال اوکراین رخ داد. خلاصه ماجرا هم این است که در جریان یک تست برای افزایش ایمنی رآکتور، دما آنقدر بالا رفت که انرژی لازم برای انفجار حدود 100بمب اتمی در جریان دو انفجار آزاد شد. پس از آن لاپوشانی و پنهانکاری شوروی برای این موضوع، وضعیت را برای مدیریت بحران سختتر کرد و کار به جایی رسید که حتی حالا در انگلستان ادعا میشود که بر اثر این فاجعه، آسیبهایی به افراد و محیطزیست وارد شده است. بر اثر این فاجعه به طور مستقیم ۳۰نفر کشته شدند ولی اثرات تشعشع به نوعی است که حتی همین حالا در شعاع 30کیلومتری چرنوبیل یک منطقه ممنوع و تخلیه شده ایجاد شده است.
قزاق یا کازاک؟
یک نکته جالب درباره ارتباط ایرانیان و اوکراینیها
در سالیان نه چندان دور خلبانهای اوکراینی به همراه هواپیماهای خود در ایران بودند و برخی از ایرانیان نیز در این کشور به تحصیل به خصوص در رشتههای فنی و مهندسی میپرداختند ولی حالا ماجرای هواپیمای اوکراینی روی رابطه ایرانیان و اوکراینیها سایه انداخته است.
اما شاید جالب باشد بدانید که ایرانیان و اوکراینیها از سالیان دور با یکدیگر تعاملاتی داشتند و این تعاملات چندان هم حسنه نبوده است. در واقع در دوران قاجار، مستشاران روس، افسران کازاک را برای راهاندازی ارتش به ایران آوردند و عبارت دیویزیون (لشگر) قزاق شکل گرفت اما در آن زمان به آنها بریگاد قزاق گفتند و این آغاز اشتباه گرفتن قَزاقها یا کازاخها (اقوام ترک تبار مسلمان و هسته اصلی و قومی جمهوری قزاقستان) با کازاک/کُساکها ( اوکراینی و اسلاو تبار مسیحی) بود.
علاوه بر این، در سه ترجمه رمان معروف و تاثیرگذار دُن آرام اثر میخائیل شولوخوف، نویسنده نامدار شوروی که ابتدا با ترجمه محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) در سال ۱۳۴۶ و در مراحل بعد، با ترجمه احمد شاملو و منوچهر بیگدلی خمسه روانه بازار شد، به واسطه ترجمه از نسخه فرانسوی واژه کازاک، به اشتباه قزاق ترجمه شد و به عمق این خطا اضافه کرد. در ترجمه فیلم پوگاچف که روایتی از شورش کازاکها به رهبری یملیان پوگاچف، علیه حکومت مرکزی روسیه در قرن هجدهم میلادی بود و نیز کارتون فوتبال قزاقها، از سری کارتونهای ساخت شوروی که در سالهای دهه 1360 شمسی از تلویزیون ایران پخش شدند، نیز کازاک به قزاق ترجمه شد.
جوامع کازاک در قرن شانزدهم در کرانههای پایین رودهای دنیپرو (به روسی دنیپر)، دُن و اورال (به روسی یاییک) در مرزدشتهای وسیع شکل گرفتند و پس از محافظت از خود دربرابر هجوم تاتارها، گروه راهزنان جنگجویی در دریای سیاه علیه کشتیهای عثمانیها تشکیل دادند و شورشهای مردمی متعددی در روسیه به راه انداختند و در سال ۱۶۴۸ شورشی بزرگ علیه پادشاه لهستان انجام دادند و بخش بزرگی از اوکراین را از سلطه لهستان نجات دادند. این شورش در اوکراین به عنوان یک انقلاب ملی شناخته میشود و تصویر فرمانده کازاکها بر روی اسکناس ۵ گریونا (واحد پولی اوکراین) نقش بسته و او در اوکراین به عنوان بنیانگذار نخستین حکومت ملی به شمار میآید.
در مورد این کازاکها چند نکته قابل توجه باید بگوییم. یکی اینکه اوکراینیها یک نقاش معروف دارند به نام ایلیا رپین که نقاش سبک رئالیسم است و یکی از زیباترین و مشهورترین نقاشیهای او «پاسخ کازاکهای زاپوروژی» نام دارد. بین سالهای ۱۶۷۲ تا ۱۶۸۰ سلطان محمد چهارم به ایوان سیرکو، رهبر کازاکهای زاپوروژی در مناطق مرکزی اوکراین نامهای مینویسد و به آنها دستور میدهد که داوطلبانه تسلیم امپراطوری عثمانی شوند. گفته میشود که کازاکهای زاپوروژی دور هم جمع شده و در انتخاب کلمات توهینآمیز همیاری میکنند و پاسخ تحقیرآمیز و سراسر هجوآمیزی به او مینویسند و این نقاشی به عنوان یک نماد مقاومت آنان در برابر عثمانی شناخته میشود.
نکته بعدی اینکه تاراس بولبا که رمانی است اثر نیکولای گوگول نویسنده روس، که در سال ۱۸۳۵ میلادی به همراه چند داستان دیگر در مجموعه «میرگرود» انتشار یافته؛ داستانی راجع به زندگی کازاکی به نام «تاراس بولبا» و دو پسرش «اُستاپ» و «آندری» است. فیلم مشهوری هم در سینمای آمریکا در سال ۱۹۶۲ ساخته شده است.
در نگارش این مطلب، از نوشته «ولی کوزهگر کالجی» در سایت موسسه مطالعات راهبردی شرق و مطلب افسانه قزاقها در لوموند دیپلماتیک استفاده شده است.