در شبهای بیروت چه میگذرد؟
آیا عروس خاورمیانه یک بار دیگر درآستانه جنگ بزرگ قرار گرفته است؟
هفت صبح| همین یکی، دو ساعت پیش از نوشتن این گزارش دوباره صدای جنگندههای اسرائیلی بر فراز بیروت آمد. صدا که میگویم فکر نکنید صدای خیلی شدیدی است؛ نه. ولی خُب، چند روزی که در بیروت بمانی، میتوانی به راحتی فرقش را با هواپیماهایی که ارتفاع کم میکنند تا در فرودگاه رفیق حریری بنشینند بفهمی. بعد سریع شبکه ایکس پر میشود از توییت با کلیدواژه طیران الحربی؛ یعنی هواپیمای جنگی. البته برخی وقتها هم جنگندهها کمی پایین میآیند تا به اصطلاح عربی جدار الصوت یا همان دیوار صوتی را بشکنند. دیوار صوتی در بیروت، آخرین بار همین جمعه دو هفته پیش شکست. در این هنگام، رسم این است که رانندهها با بوقهای ممتد به این موضوع اعتراض کنند.
زندگی در بیروت در این روزها و شبها فرقی با چند ماه قبل نکرده است. هوا همدما با تهران است؛ ولی با رطوبت بالای 70درصد. همین موضوع لباسها را تغییر داده ولی قیمتها، تقریبا همان است. جنس در فروشگاهها هست و کارها روی روال. فرودگاه هم اتفاقا، دستکم تا همین یک هفته پیش شلوغ بود. نه برای ترک کردن لبنان که برای آمدن. فصل تابستان است و بسیاری از لبنانیهایی که بیرون از کشور اقامت دارند در این فصل به لبنان میآیند تا با خانواده خود ملاقات کنند و مدتی را به تفریحات تابستانی بگذرانند.
فضای شهر همچنان دوپارگی خود را دارد. دیروز اگر کسی به سمت سفارت ایران در منطقه ثروتمندنشین و ساحلی و شیعهنشین بئرحسن میرفت، تصاویر حسین امیرعبداللهیان و سید ابراهیم رئیسی و تعدادی پیام تسلیت مردمی را میدید که همچنان در خیابانها بود. در شمال شهر ولی خیابانها خلوت بود. از شب پیش، مهمانیهای شبانه آخر هفته تقریبا 4روزه در لبنان آغاز شده و حالا که این گزارش را مینویسم، جوانها آمادهاند تا امشب را به خوشگذرانی در اماکنی مثل خیابان گورو بپردازند.
خوشگذرانیهایی که تا ساعات واپسین شب، صدای آن در محلهها میپیچد و ترس از جنگ را از بین میبرد. در برخی نقاط شهر هم فستیوالهای تابستانی برگزار شده است. با غرفههایی از لباسهای ارزانقیمت، غذا و البته وسایل بازی برای کودکان که با توجه به گرمای هوا در شبها فعال هستند.
توریست؟ خیلی کم است. کمکم داشت راه میافتاد. کنسرتهایی از سوی خوانندگان بزرگ عربی در بیروت برگزار شد یا هنوز هم برنامهریزی شده و بیلبوردهای آن در شمال شهر به چشم میخورد. از شیرین گرفته تا الیسا ولی در شهر خبری از توریستهای اروپایی نیست. سفارتهای آنها، اغلب هشدارهای سطح بالا برای سفر به لبنان صادر کردند و حتی برخی توصیه کردند که هرچه سریعتر باید از لبنان خارج شد. این توصیهها اخیرا توسط کشورهایی صورت گرفتهاند که معمولا خیلی دیر چنین توصیههایی میکنند؛ مثل آلمان. همین باعث شد که برخی بگویند اوضاع واقعا وخیم شده.
برخی لبنانیها به این توصیهها جور دیگری نگاه میکنند. از خارج از لبنان که نگاه میکنی، فکر میکنی تانکهای اسرائیلی پشت دروازههای بیروت هستند ولی لبنانیها وقتی میبینند چیزی تغییر نکرده و فقط اندکی شدت درگیریهای مرزی بیشتر شده و جنگ لفظی بالا رفته است؛ فکر میکنند که نکند کاسهای زیر نیم کاسه باشد و این کشورها بخواهند اندک درآمدهای توریستی لبنان را هم حذف کنند و از این طریق، مردم را در برابر حزبالله قرار بدهند. فراموش نکنید که لبنانیها مدتهاست این تفکر را دارند و حتی معتقدند که جنگهای داخلیشان هم توطئهای بود برای اینکه مرکز مالی خاورمیانه از بیروت در دهه۶۰ و ۷۰، به دوبی از دهه۸۰ منتقل شود.
در مجموع اما تقریبا همه مطمئن هستند که جنگی در راه است. اسرائیل نخواهد توانست بعد از کابوس 7اکتبر حضور رزمندگان نخبه حزبالله در مرز شمالی را تحمل کند و میخواهد آنها دستکم حدود ۱۲کیلومتر از مرز فاصله بگیرند. حزبالله چراغ سبز نشان داده ولی به این شرط که در مقابل اسرائیل هم همین کار را بکند و ضمنا از برخی مناطق اشغالی در مرز که حتی پس از عقبنشینی سال ۲۰۰۰ آنها را رها نکرده است، بیرون برود.
انتخابات ایران در لبنان
روز جمعه 3صندوق در سراسر لبنان گذاشته شده بود و رای ایرانیها را میگرفت. یکی در بیروت، دیگری در نبطیه و یکی هم در بعلبک. در بیروت، محیط سفارت ایران به شدت محیط امنیتی بود و نیروهای ارتش لبنان و پلیس و نیروهای لباس شخصی به صورت مسلح حضور داشتند. ایران در حالحاضر در بیروت، دو ساختمان سفارت دارد؛ یکی در این سوی خیابان و دیگری در آن سوی خیابان.
سفارت قدیم همان سفارتی است که در آبان ۱۳۹۲، انفجاری در مقابل آن انجام شد و بر اثر آن ۲۳نفر جان خود را از دست دادند و افرادی چون آقای انصاری، رایزن فرهنگی وقت سفارت ایران در بیروت به شهادت رسیدند. سفارت جدید این سوی خیابان است با دیوارهایی با سنگ مرمر بسیار بلند و دیوار دومی که بخشی از خیابان جلوی سفارت را هم گرفته است تا از حوادث مشابه جلوگیری کند. در مقابل سفارت باید از گیت مخصوصی عبور میکردی و بعد وارد تالار سفارت میشدی و در آن موقع صبح حدود ۱۰۰نفر در آنجا بودند که یا رای داده بودند یا در حال رای دادن بودند. حضور رسانهها هم پررنگ بود. تیپ تقریبا تمام افراد هم مذهبی بود و خانمها تقریبا تماما چادری.
در سطح شهر نکته جالب توجه برای مردم اما سرعت انتخاب رئیسجمهور جدید در ایران بود. همانطور که میدانید اختلافات سیاسی باعث شده که لبنان حدودا دو سال بدون رئیسجمهور باشد و این اختلافها همچنان ادامه دارد ولی برای ساکنان شهر جالب است که ایران میتواند کمتر از 2ماه بعد از سانحه سقوط بالگرد، رئیسجمهور جدید خود را بشناسد.