یکشنبه پر ماجرای بیروت
سه روایت از نزاعی در هتل، بازگشت یک مسافر و کنسرتی در ابوظبی که زلزلههای خفیفی در محیط سیاسی لبنان ایجاد کرد
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی/ بیروت| لبنان آخر هفته پرماجرایی را گذراند. ماجراهایی که همه ریشه در فضای چند قطبی سیاسی این کشور دارد. صبح یکشنبه بسیاری در فضای مجازی تصاویری از یک دعوا در بارِ هتلی در منطقه جبال را پخش میکردند ولی به شکلی عجیب آن را به دعوای ۸ مارس و ۱۴ مارس نسبت میدادند
غروب یکشنبه، صدای تیراندازی در تمام بیروت میپیچید که ناشی از شادی اهل سنت بیروت به ویژه ساکنان منطقه «طریق الجدیده» به خاطر بازگشت سعد الحریری، فرزند نخستوزیر فقید لبنان به بیروت بود و شامگاه یکشنبه، دعوا میان طرفداران ماجده الرومی و جولیا پطرس آغاز شد و تا زمانی که این گزارش را مینویسم ادامه دارد.
قصه اول
کوههای شرق لبنان، در فصل زمستان مقصد مسافرتهای کوتاهمدت طبقه متوسط و قشر ثروتمند بیروت است که برای اسکی به آنجا میروند. روز جمعه، فرزند یکی از نمایندگان پارلمان لبنان به هتل اینترکانتیننتال در شهر مزار، در همین منطقه که حدودا یک ساعت و نیم با بیروت فاصله زمانی دارد میرود و میخواهد وارد هتل شود. حراست هتل به دلیلی که خیلی مشخص نیست چه بوده جلوی او را میگیرد ولی ماجرا فیصله پیدا میکند. روز بعد اما یا همین پسر و یا به روایتی دیگر رفقایش به هتل میآیند و اقدام به تخریب برخی وسایل آن میکنند.
تصاویر این اقدام به سرعت در لبنان پیچید. چرا؟ چون این پسر فرزند فرید هیکل الخازن است. این آقای فرید یکی از نمایندگان جنبش «المرده» است و جنبش المرده توسط چه کسی اداره میشود؟ سلیمان فرنجیه. این آقا کیست؟ وزیر و نماینده سابق پارلمان لبنان که گزینه اصلی حزبالله برای ریاست جمهوری لبنان است.
همانطور که میدانید لبنان از آبان سال ۱۴۰۱ تاکنون رئیسجمهور ندارد. بنابراین جریان مخالف حزبالله از این فرصت استفاده کرد تا فرنجیه را بکوبد. وقتی میگوییم استفاده از فرصت منظورمان این است که برخی تلویزیونهای لبنانی مخالف حزبالله رفتند روبهروی در این هتل و بهطور زنده از آنجا که هیچ خبری دیگر نبود و دعوا هم تمام شده بود؛ گزارش زنده تهیه کردند!
قصه دوم
سعد حریری، فرزند نخستوزیر فقید لبنان شامگاه یکشنبه به بیروت بازگشت. او در ابوظبی، پایتخت امارات سکونت داشت. دلیل سفر او به بیروت، شرکت در مراسم سالگرد ترور پدرش ذکر شده است که چهارشنبه همین هفته است. پدر او حدود ۱۹سال پیش یعنی در ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ در منطقه ساحلی بیروت با یک کامیون بمبگذاریشده ترور شد. رفیق حریری که یکی از ثروتمندترین مردان خاورمیانه بود، از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۸ و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ نخستوزیر لبنان بود.
سعد حریری، دومین پسر رفیق حریری و حاصل ازدواج او با خانم نضال البوستانی است. خانم نضال یک زن کرد عراقی بود که رفیق حریری با او در جریان تحصیل در دانشگاه عربی بیروت آشنا شده بود. سعد متولد ۲۹ فروردین ۱۳۴۹ شمسی است.
سعد حریری تا ۳۵سالگی اساسا کاری به سیاست نداشت. بعد از تحصیل در آمریکا رفته بود سراغ برخی از شرکتهای خانوادگی و آنها را اداره میکرد ولی ترور پدر همه چیز را تغییر داد. تقریبا یک ماه بعد از ترور پدر در ۱۴ مارس سال 2005تظاهرات بزرگی در بیروت انجام شد که مقدمه تاسیس یک جریان سیاسی در لبنان به نام ائتلاف ۱۴ مارس بود. این ائتلاف در ابتدا برای پایان حضور نظامی سوریه در لبنان تشکیل شد.
(نیروهای سوریه از سال ۱۹۷۶ برای خاموش کردن آتش جنگ داخلی در لبنان مستقر شده بودند) ولی بعد از آن ائتلاف ۱۴ مارس به سمت مخالفت با نفوذ ایران در لبنان و نیز حزبالله نیز حرکت کرد. در مقابل این جریان هم جریان دیگری در لبنان شکل گرفت به نام ائتلاف ۸ مارس. 8 مارس روزی بود که حامیان دولت سوریه در بیروت تظاهراتی برگزار کردند.
سعد حریری تقریبا یک ماه بعد از تظاهرات ۱۴ مارس به عنوان رئیس جبهه المستقبل و ائتلاف ۱۴ مارس منصوب شد. شرکای او دو حزب مسیحی مارونی فالانژها و قوات لبنانی هستند که به ترتیب توسط خانواده جمیل و سمیر جعجع اداره میشوند. فالانژها همان نیروهایی هستند که در ایران به عنوان مسئول ربایش احمد متوسلیان و سه ایرانی دیگر شناخته میشوند.
۸ مارسیها هم شامل شیعیان به رهبری سیدحسن نصرالله از حزبالله و نبیه بری از جنبش امل و میشل عون هستند که عون از مسیحیان مارونی است. (اگر برایتان سوال است بگویم که ولید جنبلاط اول ۱۴مارسی بود ولی حالا 8 مارسی است!)
در لبنان طبق توافق طائف در سال ۱۹۹۲ که برای پایان جنگ داخلی منعقد شد، سمتهای سیاسی به این شکل تقسیم شده که یک مسیحی مارونی رئیسجمهور است، یک سنی نخستوزیر و یک شیعه رئیس مجلس.
سعد حریری که خاندان او اصالتا سنتی و متعلق به شهر صیدا هستند در سال ۲۰۰۹ توانست برای نخستینبار نخستوزیر لبنان شود و این نخستوزیری حدود دو سال دوام آورد. در همین زمان است که سعد حریری برای اولین و آخرین بار به ایران آمد و داستان معروف ملاقاتش با رهبر انقلاب و نقل داستان گوژپشت نوتردام به وجود آمد. اگر این داستان را نمیدانید در باکسی به ضمیمه این مطلب برای شما آن را نقل کردیم. بخوانید. جالب است.
با این حال دل حریری با حزبالله صاف نشد مخصوصا که کشورهای غربی و برخی کشورهای عربی مدام در گوش او میخواندند که حزبالله عامل اصلی این ترور است. همین رویکرد او مخصوصا با توجه به اینکه پروندهای در یک دادگاه بینالمللی گشوده شده بود باعث شد که حزبالله و ائتلاف ۸ مارس از دولت او کنارهگیری کنند آن هم دقایقی بعد از آنکه او به عنوان نخستوزیر لبنان با اوباما در کاخ سفید عکس یادگاری گرفته بود و به این شکل عملا او را تحقیر کردند.
دوره دوم نخستوزیری حریری در سال ۲۰۱۶ آغاز شد. تقریبا یکسال بعد ماجرای معروف حریری در عربستان به وجود آمد. سعد حریری روز جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۶ سر میز ناهار در کاخ نخستوزیری بود که تلفنی از ریاض دریافت کرد که به او گفته بود همین حالا به سمت عربستان حرکت کند تا در روز شنبه با محمد بن سلمان دیدار کند. دقت کنید که رفیق حریری، پدر سعد، شهروندی عربستان را دریافت کرده بود و سعد حریری هم متولد ریاض بود و علاوه بر شهروندی لبنان، شهروندی عربستان را هم داشت و در آن زمان همسر و فرزندانش هم در ریاض بودند.
پس از رسیدن به ریاض آنطور که مشهور شده، به سعد حریری گفته میشود که باید استعفای خود را از نخستوزیری ارائه بدهد یا اینکه مثل بقیه بازرگانان و افراد قدرتمند عرب که در آن زمان به هتل ریتز کارلتون ریاض منتقل شده بودند به آنجا منتقل خواهد شد. حریری بعد از مدتی استعفا را پذیرفت و در نطق استعفای خود فشارهای ایران و حزبالله را دلیل این استعفا ذکر کرد!
بعد از مدتی هم، با فشارهای بینالمللی به عربستان در خصوص گروگان گرفتن نخستوزیر یک کشور دیگر، با وساطت امانوئل مکرون، او میتواند از ریاض خارج شده و به فرانسه برود. در نهایت هم او روز ۲۱ نوامبر به لبنان بازگشت و استعفای خود را پست گرفت ولی دو سال بعد، با شدت گرفتن اعتراضات معیشتی در لبنان علیه دولتش مجددا مجبور به استعفا شد.
یکبار دیگر پس از انفجار بیروت قرار شد که سعد حریری نخستوزیر شود که اینبار اساسا نتوانست دولتی تشکیل بدهد و در نهایت در زمستان سال ۱۴۰۰ او اعلام کرد که پس از حدود ۱۵ سال از کار سیاسی کناره گرفته است و لبنان را هم به مقصد امارات ترک کرد.
در این میان البته او سال گذشته در همین روزها برای مراسم سالگرد ترور پدرش به بیروت آمد ولی در مورد بازگشت شامگاه یکشنبه، گفته شده که شاید چیزی فراتر از یک سفر ساده باشد. حزب او یعنی المستقبل سرمایهگذاری وسیعی روی این سفر کرده است و در روز یکشنبه موتورسوارها و خودروسواران زیادی در بیروت با پرچمهای آبی این حزب گشت میزدند
و بازگشت او را جشن گرفته بودند و این نوع از بازگشت در کنار هشتگهای شبکههای مجازی برخی را به این نتیجه رسانده بود که این در واقع نه یک بازگشت ساده سعد حریری به بیروت و خانه پدرشاش یعنی بیت الوسط در نزدیکی کاخ نخستوزیری در بیروت که احتمالا بازگشت به عرصه سیاسی لبنان است.
قصه سوم
ماجده الرومی، یک خواننده تقریبا ۷۰ساله لبنانی است. او فرزند حلیم الرومی یکی از موسیقیدانان بنام لبنان است. همانطور که از اسم این خواننده مشخص است او یک مسیحی کاتولیک است. ماجده شامگاه یکشنبه در یکی از شبهای «سعدیات» در جزیرهای به همین نام در ابوظبی کنسرت داشت.
سعدیات یک جزیره مصنوعی است که ابوظبی ایجاد کرده و میخواهد آن را به یک مرکزی فرهنگی تبدیل کند. از ۶ ژانویه هم یک فستیوال سه ماهه موسیقی در آن برقرار شده که در آن از چهرههای موسیقی جهانی مثل آندره بوچلی و ماریا کری برای اجرا دعوت شده و از میان ایرانیان هم خانم فائقه آتشین در این جشنواره اجرا داشتند.
بگذریم. خانم الرومی در سخنانی قبل از اجرای خود، به شدت علیه برخی جریانهای سیاسی در لبنان صحبت کرده و گفته: «من از لبنان آمدهام، جایی که بدترین کابوسهای زندگی خود را به خاطر جنایاتی که توسط کسانی که در میان ما هستند در حق ما انجام میشود، زندگی میکنیم...با ما هر چه کنند و چه مرتکب شوند، مطمئن باشید که حرف آخر از آن پروردگار ماست و لبنان پروردگاری دارد.»
این سخنان به شدت توسط طرفداران حزبالله و مقاومت در لبنان با واکنش منفی روبهرو شده است. آنها به جز انتقادات تندی که در شبکههای اجتماعی به خصوص پروفایلهای خود ماجده از او مطرح کردند؛ نام یک خواننده دیگر را هم بولد کردند که در ایران به شدت شناختهشده است: خانم جولیا بطرس.
بطرس ۵۵ ساله که او نیز یک مسیحی (ولی مسیحی ارمنی و نیز از خانوادهای فلسطینی) است با سرودهایی که در ستایش مقاومت جنوب لبنان و نیز در مخالفت با اسرائیل میخواند شناخته میشود. او البته به شدت کم کار است و آخرین کنسرتش در لبنان در سال ۲۰۱۸ و همان جشن معروف در شهر صور است که هنوز هم در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود
و از سال ۲۰۱۶ هم آلبوم جدیدی بیرون نداده ولی همین دو ماه پیش بالاخره طلسم را شکست و با انتشار آهنگی در مورد فلسطین، باز هم نشان داد که در دوقطبی لبنان، طرف مقاومت ایستاده و اینطور شد که دیروز فضای شبکههای اجتماعی لبنان پر شده بود از این جمله که طرفداران مقاومت میگفتند: اگر شما «ماجده» دارید؛ ما «جولیا بطرس» داریم.
یکبار برای همیشه هم این شایعه را پایان بدهیم و بگوییم زنی مسیحی که سیدحسن نصرالله بعد از جنگ ۳۳ روزه عبای خود را برای او میفرستد، جولیا بطرس نیست. او یک روزنامهنگار مسیحی است به نام ریم حیدر که در حال حاضر هم دیگر طرفدار حزبالله نیست و حتی حدود یکسالونیم پیش عبای سید حسن نصرالله را با ادبیاتی توهینآمیز در شبکههای اجتماعی با قیمت دو میلیون دلار برای فروش گذاشت که با واکنش تند طرفداران حزبالله روبهرو شد و ترجیح داد کلا حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی را تعلیق کند.
خلاصه که اینجا در لبنان، جایی که تقریبا نزدیک به ۲۵۰نفر تاکنون در حملات اسرائیل به جنوب کشور جان خود را از دست دادند و بنا به برخی آمارها بیش از 10هزار نفر آواره شدهاند، هنوز دو قطبی مقاومت و مخالفت با مقاومت داغ است و هر چیزی، از دعوایی در یک بار در هتلی در کوهستانهای شرق کشور تا بازگشت یک چهره سیاسی کنارهگرفته از سیاست به بیروت و البته کنسرتی در ابوظبی میتواند جدالهای سیاسی تندی را بین مردم ایجاد کند.
روایتی از دیدار سعد حریری و رهبر انقلاب
این ماجرا را یک شخصیت لبنانی که نام او ذکر نشده، به نقل از طارق متری وزیر سابق فرهنگ لبنان، در نوامبر سال ۲۰۱۷ یعنی پاییز سال ۱۳۹۵ برای روزنامه الانباء کویت نقل کردهاست. ماه مارس سال ۲۰۱۰ من به همراه سعد الحریری به تهران رفتم. با آیتالله خامنهای وقت ملاقات داشتیم. قبل از نشست من و سعد الحریری کنار یکدیگر نشستیم.
سعدالحریری به من گفت که ما باید سلاح حزبالله را بهعنوان موضوع اصلی مطرح کنیم. من چیزی نگفتم اما دیگران همه موافقت کردند. زمانی که به دفتر آیتالله خامنهای وارد شدیم، ایشان بسیار گرم و صمیمانه با سعد الحریری برخورد کردند. ایشان از رفیق الحریری به نیکی یاد کرد. سعد الحریری درباره لبنان و موضوع سلاح حزبالله سخن گفت و سپس آیتالله خامنهای نگاهی به وی کرد و گفت که آیا رمان گوژپشت نوتردام را خواندهای؟
مشخص بود که سعد الحریری این رمان را نخوانده بود. سپس آیتالله خامنهای ادامه داد: این داستان یک زن بسیار زیبا و شاید زیباترین زنهای پاریس است و طبیعی است تمام کسانی که قدرت داشتند به دنبال او بودند. اشخاص دارای نفوذ و ثروت. اسم این زن چه بود؟ طارق متری میگوید من جواب دادم: اسمرالدا. آیتالله خامنهای نگاهی به من کرد و با تبسمی گفتند: آفرین. معلومه که تو وزیر فرهنگ هستی!
سپس رهبر ایران گفت که تمامی اشخاصی که ویژگیهای این زن را در زیبایی و لطافت میدانستند خواهان سوءاستفاده از وی بودند. این زن (اسمرالدا) خنجری زیبا و تیز همراه خود داشت تا در برابر سوءاستفادهکنندگان از خود دفاع کند. آیتالله خامنهای ادامه دادند: آقای نخستوزیر! لبنان شبیه این زن زیباست. عروس مدیترانه است. تمامی کشورها خواهان آن هستند و اسرائیل تهدید و خطری برای آن است. اما سلاح حزبالله مانند خنجر اسمرالدا است.