عصبانیت پشت تریبون

یک رخداد غیرمنتظره در وزارت بهداشت خبرساز شد
هفت صبح| هفته سلامت روان و پویش سلامت دهان و دندان و دندانپزشکی در کشور در جریان است. روزنامه هفت صبح در همین راستا دو گزارش مهم منتشر کرده است؛ یکی تحلیلی جامعهشناختی از پدیده خودکشی در ایران و چهار روایت تکاندهنده از کسانی که تا لبه مرگ رفتند، اما دوباره زندگی را برگزیدند و دیگری بررسی چرایی غفلت سیاستهای درمانی کشور از سلامت دهان و دندان.
اما همزمان با این موضوعات حیاتی، یک رخداد غیرمنتظره در وزارت بهداشت خبرساز شد. برخورد لفظی و تند علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت با یکی از خبرنگاران حاضر در نشست خبری. این نشست با محوریت سلامت روان و پویش سلامت دهان برگزار شده بود، اما رفتار معاون وزیر بهداشت درخصوص آنچه باید یک جلسه اطلاعرسانی حرفهای میبود را به یک منبع جنجال رسانهای تبدیل کرد.
در پی پرسوجو از خبرنگاران داستان از این قرار بود که آقای رئیسی درباره افکار خودکشی و آمار آن در جامعه صحبت میکرد. او توضیح داد که بسیاری از افرادی که خودکشی میکنند، تمایل دارند با قرص این کار را انجام دهند و حتی به قرص برنج اشاره کرد. در همین لحظه، خبرنگار رکنا پرسید: «وزارت بهداشت برای کاهش افکار خودکشی و پیشگیری از آن چه کرده است؟»
از اینجا شاهد رفتار عجیب و پاسخهای عجیبتر معاون وزیر بهداشت بودیم. او بههمان شکلی که در فیلم نشست خبری مشاهده میشود، میگوید: «قرص برنج به ما چه ربطی دارد؟» و در ادامه با لحنی تند، تحقیرآمیز و از زاویه بالا با خبرنگار صحبت میکند. پاسخهای معاون وزیر غیرمرتبط بود و حتی عباراتی عجیب به کار برد: «میخواهید سایتتان جنجالی شود؟»، «یک الف بچه»، «من باید به تو جواب بدهم»، و در کمال تاسف از دشنام نیز استفاده کرد.
بازتابهای این برخورد بسیار منفی بود و ویدئوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که رئیسی حتی پس از این جنجال، ویدئویی ضبط کرد تا ظاهرا عذرخواهی کند، اما سخنان او به عذرخواهی شباهت نداشت. همان اول هم سخنانش را با این جمله شروع میکند که از نظر من مسئله خاصی نبود. دراقع ویدئوی دوم آقای مسئول بیشتر نوعی توجیه و دفاع شخصی بود تا پشیمانی از رفتارش و عذرخواهی واقعی.
رفتار آقای رئیسی را میتوان یک بیاحترامی به افکارعمومی قلمداد کرد. چرا که رسانهها نماینده مردم هستند و پرسشهای آنها، صدای جامعه را به مسئولان میرساند. پس موضوع سلامت روان و خودکشی یکی از دغدغههای مهم درحوزه بهداشت عمومی بهشمار میرود و مطرح کردن آن در هفته سلامت روان کاملا منطقی و بهجا است. اما آقای مسئول انگار که این پرسش مهم را شخصی تلقی کرد و با واکنش عصبی و پاسخهای مبهم، ضعف در مهارتهای ارتباطی و کم تحملی خودش در پاسخگویی و پذیرش انتقاد را آشکار کرد.
تجربه جدال با خبرنگاران نشان داد که مدیران ارشد باید توان تحمل پرسشهای سخت و حساس را داشته باشند و بدانند که پاسخ شفاف و صادقانه حتی اگر دشوار باشد، همیشه بهتر از پاسخهای عصبی و توجیههای غیرمرتبط است. چون به جز بیاحترامی که شاهد آن بودیم، خطر گسترش سوءتفاهم و هیجان منفی در جامعه را افزایش میدهد. به عبارت دیگر رفتار معاون وزیر نشان داد که هنوز برخی مسئولان کشورمان، آموزش گفتوگو با رسانه و مدیریت بحران رسانهای را جدی نگرفتهاند.
این نوع رفتار شاید به فرهنگ اداری اقتدارگرا و نبود شفافیت در کشور برمیگردد. اکنون که این اتفاق رخ داده است، برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی، اقدامات اداری و آموزشی ضروری است. از این رو پیشنهاد میشود که؛ برای ثبت رفتار غیرحرفهای و رعایت نکردن شئون اداری، لازم است تذکر رسمی کتبی توسط بالاترین مقام وزارت یا سازمان متبوع صادر شود. لازم است از سوی ستاد اطلاع رسانی جلسهای با هدف توضیح اهمیت رعایت ادب، احترام به رسانه و شفافیت در پاسخگویی همراه با ارائه آموزشهای کوتاه مدیریتی برگزار شود.
حتما یک بند الزام به شرکت در دورههای مهارتهای ارتباطی، پاسخگویی به خبرنگاران و مدیریت بحران رسانهای برای بهبود رفتار در آینده وجود داشته باشد. رفتار در نشستهای خبری، نحوه پاسخ دادن به تلفنهای خبرنگاران، ضرورت تعامل با رسانهها باید بخشی از شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیریتی قرار گیرد و تاثیر آن در ارتقا یا توبیخ لحاظ شود.
درنتیجه مسئولان کشور میتوانند اطمینان حاصل کنند که رفتار دور از ادب و پاسخهای مبهم دیگر مانع شفافیت و اطلاعرسانی درست نمیشود و از ایجاد بحران رسانهای و هیجانی پیشگیری میشود.در شرایطی که یک مقام مسئول در حوزه سلامت روان نمیتواند به پرسشهای منطقی و صد البته مهم پاسخ دهد و عصبانیت و پاسخهای نامرتبط را جایگزین میکند، چگونه میتوان انتظار داشت که او بحرانهای مهمی مانند افزایش خودکشی یا مشکلات روانی جامعه را مدیریت کند؟
رسانهها یکی از ابزارهای حیاتی برای پیشبرد اهداف و برنامههای نهادهای دولتی هستند. بدون رسانه بهطور قطع گردش اطلاعات محدود میشود و متعاقب آن نیز اثرگذاری هر پویش یا اقدام در حوزه بهداشت و درمان کاهش مییابد. اما یک مقام مسئول که درک مناسبی از تاثیرات رسانه داشته باشد، میتواند ایجابی عمل کند.
به این معنی که اطلاعات دقیق و مورد نیاز خبرنگاران را در اختیارشان قرار دهد، با صبر و حوصله به پرسشهایشان پاسخ دهد و از توان رسانهها برای انتشار درست پیامها بهره ببرد. درنتیجه این کار باعث میشود افکار عمومی همراه برنامهها شده و مشارکت جامعه و افکار عمومی برای مقابله با بحرانها افزایش یابد.
اما آنچه شاهدش بودیم، دقیقا خلاف این رویکرد است. برخوردهای عصبی، پاسخهای نامرتبط و بیاحترامی به خبرنگاران، نشان داد که مهارت گفتوگو با رسانه و مدیریت بحران رسانهای در برخی از مدیران بهشکل مطلوب نهادینه نشده است. حالا اگر مسئولان وزارت بهداشت واقعبین باشند، این خلأ میتواند مانعی جدی برای اجرای برنامههای سلامت روان و دیگر پویشهای ملی ایجاد کرده و اعتماد عمومی را کاهش دهد.
به طور کلی، تجربه اخیر نشان داد که وزارتخانهها نیازمند اقدامات جدی در حوزه شفافیت، پاسخگویی و سلامت نظام اداری هستند. آموزش مدیران در مهارتهای ارتباط با رسانه، مدیریت بحران رسانهای و پاسخگویی موثر باید بخشی جداییناپذیر از برنامههای ارزیابی عملکرد قرار گیرد. بدون این اقدامات حتی بهترین برنامههای سلامت روان نیز در معرض ناکامی قرار خواهند گرفت و افکار عمومی نسبت به توانایی مسئولان برای مقابله با بحرانها دچار تردید خواهد شد.