سیبزمینی مرا چه کسی جابهجا کرد!

خواب دیدم با گربه نره و روباه مکار داشتم میرفتم مراسم تودیع و معارفه یکی از مسئولین خدوم
هفت صبح| _ من بیژن، مدیر ارشدزاده هستم و سمتم معاون مدیریت بحران سیبزمینی در سطح سران سهقوه یا CHIPS in3GL هست: ((Chief of High-Intensity Potato Situations (in 3 Ghovehs Level) خیلی قبلتر توی موز بودم، یعنی مدیریت بحران موز با من بود و تونستم چند فقره سلطان موز و میمونهای پرمصرفرو بهسزای اعمالشون برسونم. دیشب یه خواب عجیب دیدم و بچههای بالا گفتن شماره شمارو از بچههای پایین بگیرم، زنگ بزنم برای تعبیرش:
خواب دیدم با گربه نره و روباه مکار داشتم میرفتم مراسم تودیع و معارفه یکی از مسئولین خدوم، گربه نره گفت: بیژن جون سیبزمینی که همراهت هسترو اینجا بکار، روباه مکار یهکم بهش کود تازه اضافه میکنه و تا یه ماه بعد درخت سیبزمینی درمیاد. منم کاشتم و بعد از یه ماه در اون محل درختی دراومده بود که میوههاش علامت لایک بود! لطفا خوابمرو تعبیر کن.
_ ای بیژن ژنخوب! بدان و آگاه باش قرار است به زودی شخص یا اشخاصی مجوز صادرات سیبزمینی را بگیرند و تمام سیبزمینیهای کشور را صادر کنند و بعد که بحران سیبزمینی پیش آمد، مجوز واردات بگیرند و همانهایی را که در کشور دوست و همسایه موقتا انبار کرده بودند، برگردانند که نه خانی آمده و رفته، فقط در ازای هر کیلو سیبزمینی، مردم چند ده هزار تومان بیشتر پرداخت کنند.
آن درخت لایک هم، قدردانی از زحمات جبرانناپذیر شما و سایر مسئولین مملکت است که اینقدر با دقت نظارت میکنند._ وای بر من. وای بر من که غافل بودم. چرا متوجه نشدم. چرا به ذهن خودم نرسید، الان سر من بیکلاه میمونه و همون میوه درخت لایک هم به من نمیرسه.
کاش به بادافره این اشتباه، من رو هم به قطب شمال یا جنوب یا قطب صنعت (آلمان) تبعید کنن تا در تعطیلات به اشتباهم فکر کنم، بعدش «برمیگردم با یه دنیا قصههای عاشقانه، گریه نکن! برمیگردم تا بخونم در وصف سیب، باز ترانه، گریه نکن!»