روزنامه خوانی در شصت سال پیش- ۶۱ | دون ژوان ۱۸ساله تهران
عادل در دادگاه به قتل نسرین اعتراف میکند و ادعا میکند که در 18 سالگی 22 تا معشوقه داشته است!
هفت صبح| دوشنبه دوم شهریور 1343.برای پیدا کردن مطلبی که برای مخاطب 60 سال بعد هم جالب باشد تا صفحه 3 باید صبر کنیم. جایی که شهلا ریاحی در تبلیغ فیلم شیطان در میزند (ساخته همسرش اسماعیل ریاحی) گفته که این فیلم بهترین تجربه سینمایی او تا به آن روز بوده است. شهلا ریاحی در سالهای پس از انقلاب هم در سینما بسیار فعال بود و در سال 1398 و در 93 سالگی و در حالیکه به یک آلزایمر پیشرفته دچار شده بود، در یک خانه سالمندان در شهرک غرب تهران درگذشت. همسرش اسماعیل ریاحی هم در سال 1389 و در 90 سالگی فوت کرده بود.
کارگری در و پنجره ساز یک وسیله مکانیکی اختراع کرده که در کنار ورودی گاراژهای منازل قرار میگیرد و رانندهها لازم نیست برای ورود به گاراژ خانه، از ماشین پیاده شوند و...در واقع یک ریموت کنترل مکانیکی! راز جنایت آپارتمان خیابان تخت جمشید هم بر ملا شد. از قرار ساکن طبقه پنجم آپارتمان شماره 429 یک کارمند بانک به نام مجید عسگری،کلید آپارتمان مجردی خود را در اختیار دوستش دانشآموز کلاس ششم متوسطه (یعنی سال آخر) قرار داده که جوان خوش قیافهای به نام عادل کوتوالی بوده.
از قرار عادل با دختری به نام نسرین که 25 ساله بوده آشنا شده و او را به آپارتمان مجید میبرد و در فعل و انفعالاتی ناشناخته عادل ادعا کرده که نسرین پس از ابراز عشق به عادل و در حالیکه عادل او را پس میزده بعد از درآوردن لباسهایش خود را از طبقه پنجم به پایین پرت کرده و خودکشی کرده. این پرونده بعدها به یکی از پروندههای پرسروصدای دهه چهل بدل شد. چرا که عادل در دادگاه به قتل نسرین اعتراف میکند و ادعا میکند که در 18 سالگی 22 تا معشوقه داشته است! حالا بعدها جریان دادگاه عادل کوتوالی را برایتان تعریف خواهم کرد.
آیتالله مطهری در کتاب نظام حقوقی زن در اسلام به این متهم اشاره کرده و نوشته: جوانی مانند عادل کوتوالی در این قرن با کمال صراحت ادعا میکند که در آن واحد بیست و دو معشوقه در شکلها و قیافههای مختلف داشته است... مرد این قرن از برکت تمدن غربی چیزی از حرمسراداری جز مخارج هنگفت و زحمت و دردسر از دست نداده است .
در مردادماه گذشته 35 نفر در تهران بر اثر تصادفات رانندگی کشته شدهاند. 33 نفر در حوض و استخر مردهاند و 25 نفر هم بر اثر آتش سوزی. امیرعباس هویدا بعد از آن تصادف وحشتناک در حوالی نوشهر و شکستن پایش و دو هفته بستری بودن در بیمارستان، دیروز با عصا به محل کار خود رفته و برای نشستن مجبور بوده پایش را روی یک مبل دیگر بگذارد. حسنعلی منصور نخستوزیر و یار گرمابه و گلستان هویدا نیز او را همراهی کرده است.
سهشنبه سوم شهریور 1343. در صفحه 5 یک لطیفه منتشر شده که این گونه است:«دو سرخپوست به تماشای مسابقات اسکی آبی (همان اسکی روی آب) رفته بودند و یکی از آنها از دوستش میپرسد چرا این قایق این قدر تند میراند؟و دومی جواب میدهد: مگر نمیبینی یک نفر داردقایق را تعقیب میکند!» واقعا که!
خبرنگار کیهان در شیراز گزارشی کارکرده از یک پدر 125 ساله و یک پسر 70 ساله اهل بشاگرد که برای درمان پای پسر(همان پیرمرد 70 ساله) شش شبانه روز پیادهروی کردهاند و خودشان را به شیراز رساندهاند. گزارش فوقالعاده خواندنیای است.
رئیس یک پاسگاه ژاندارمری در بورالان ماکو بعد از مشاجره با یک چوپان او را با گلوله هدف قرار میدهد و در توهم کشتن چوپان، خودکشی میکند. اسم این فرمانده داریوش دهقان بوده است. علی رضایی نسب قاتل نصرت احمدیان روسپی الکلی قلعه که به اعدام محکوم شده بود با خوردن زرنیخ در زندان خودش را کشت. حشمت سنجری هم به استقبال ارکستر سمفونیک بزرگ پیتسبورگ رفته که با 110 نوازنده وارد تهران شدهاند. وزیر آب و برق هم گفته«مشکل برق پایتخت تا سال آینده برطرف خواهد شد.» حتما!