کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۶۲۳۰۲
تاریخ خبر:

‌روزنامه‌خوانی در شصت سال پیش- ۴۱ | عشق‌ و‌ عاشقی مرگبار‌ روی‌ سد‌ دز

‌روزنامه‌خوانی در شصت سال پیش- 41 | عشق‌ و‌ عاشقی مرگبار‌ روی‌ سد‌ دز

داستان خانم حسابدار زیبا، فرار دو دختر تهرانی، ارزانی مرغ، فیلم یوزپلنگ و...

هفت صبح|  16 خرداد 1343. تیتر اول همچنان در اختیار خبرهای خارجی است‌:‌ چومبه مامور تشکیل کابینه کنگو شد‌! خبرآمده که مرغ ارزان شده و توزیع مرغ در تهران افزایش داشته و ازآن طرف غائله قدیمی شهریه مدارس که وزارت آموزش و پرورش خودش را از این مسئله مبرا کرده و گفته که غیرقانونی است و اصلا به ما مربوط نبوده. از همان داستان‌هایی که هیچوقت ته ندارد. یک فیلم از روژه وادیم کارگردان خاص فرانسوی اکران شده که اسم خوبی رویش گذاشته‌اند:‌گناه و تقوا! تبلیغ اکران فیلم یوزپلنگ اثر باشکوه و تاریخی ویسکونتی هم درج  شده. با شرکت برت لنکستر و آلن دلون و کلادیا کاردیناله. خوش به حال تماشاگران سینما.

1

حسین خانگلدی کشاورز ورامینی بار گندم خود را می‌خواسته به تهران ببرد برای فروش و دست همسر و سه کودک خردسال خود را نیز گرفته تا عازم تهران شوند. انتظار آنها برای گرفتن یک وانت در کنار جاده به طول می‌انجامد و در نهایت خانوادگی در همان کنار جاده می‌خوابند که از قرار یک کامیون از روی سه کودک خردسال رد می‌شود و هرسه نفر را در خواب به شکل فجیعی می‌کشد. هوای تهران در 16 تیرماه شصت سال پیش بین 27 تا 37 بوده است.

 

دو دختر تهرانی به نام بدری حصاری و معصومه عابدی که 19 و 17 ساله بوده‌اند از خانه‌هایشان فرار کرده‌اند و گفته‌اند که می‌خواهند خودکشی کنند! کسی از این دو دختر و سرنوشتشان خبر دارد؟ دو تا جوان اهل محمودآباد به نام‌های محمد عزت پناه و گدا(!) مقصودی اتومبیل سه توریست خارجی که شامل دو سوئیسی و یک آمریکایی بوده و برای شنا به دریا رفته بودند، ‌مورد سرقت قرار می‌دهند و دارو ندار این سه نفر را به شکلی به یغما می‌برند که بخت برگشته‌ها مجبور می‌شوند با مایو وارد پاسگاه پلیس و ثبت  شکایت بشوند!

3

با دستور مستقیم تیمسار خسروانی‌،‌ پلیس ژاندارمری وارد عمل می‌شود و این دو سارق را دستگیر می‌کنند. در سه ماه گذشته 648 نفر در تهران بر اثر اسهال مرده‌اند. دادگاه حکم چهره‌های ملی مذهبی را نیز صادر کرده است. طبق این خبر مهندس مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی هرکدام به ده سال حبس محکوم شدند و عباس شیبانی و احمد بابایی به شش سال حبس و عزت‌الله سحابی و یدالله سحابی و مهدی جعفری و ابوالفضل حکیمی هرکدام به چهارسال حبس. 

 

17 خرداد 1343. کمیته‌ای برای برگزاری مسابقه دوچرخه سواری دور ایران شکل گرفته که اعضایش عبارتند از غلامرضا پهلوی، سپهبد نصیری به عنوان فرمانده شهربانی، ‌سرلشگر ایزدپناه رئیس سازمان تربیت بدنی، ‌تیمسار معزی معاون ژاندارمری، تیمسار حجازی رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، ‌شادمان شهردار تهران و...این کمیته بیشتر به کمیته جنگ شبیه است تا کمیته برگزاری مسابقه دوچرخه سواری.

 

خبرنگار کیهان با دو گدا در لشت نشای گیلان مصاحبه کرده. یکی از گداها گفته اصالتا مشهدی است و زن و سه فرزند دارد و معمولا در زمستان برای شغلشان به خوزستان می‌روند و برای تابستان خانمش رفته سمت اصفهان و آقای گدا آمده گیلان. اما از گرمای هوا در گیلان شکایت دارد و می‌گوید هنوز به اندازه کافی پول جمع نکرده است. یک آگهی چاپ شده از سوی غلامحسین نامی که گرفتن مدرک دکترای مظاهر مصفا را تبریک گفته است‌.

 

مظاهر مصفا پدر علی مصفا بودند. هفته قبل خبر خودکشی مادری به نام  اقدس شکوفنده، در خیابان سمنگان تهران  را نوشتیم که گفته بودند از تمرد دختر جوانش و حضور همیشگی‌اش در پارتی و مهمانی به ستوه آمده بوده. حالا دختر آن مادر که خانمی بیست ساله و بس برازنده به نام گیتی شکوفنده هستند به دفتر روزنامه کیهان آمده و توضیح داده که دلیل خودکشی مادرش، او نبوده بلکه پدرش بوده. مردی که در زندگی مشترک 22 ساله‌اش با اقدس موجب شده بوده تا او 4 بار خودکشی نافرجام داشته باشد.

 

آن دوتا دختری که دیروز از تهران فرار کرده بودند در لنگرود پیدا شدند. دختر 17 ساله به خاطر رد شدن در امتحانات و دختر 19 ساله به خاطر مزاحمت‌های مشتریان هتل تصمیم به فرار گرفته بودند که خب مسئله حل شد.  داستان مرگ دو مهندس جوان در سد دز هم افشا شده که در عین دراماتیک بودن کمی هم خنده‌دار است با عرض معذرت. یک خانم حسابدار زیبا به نام دوشیزه م از محل کارش در آبادان  مرخصی می‌گیرد تا در یک شب‌نشینی در اندیمشک  شرکت کند.

 

در نیمه شب اهالی این شب‌نشینی می‌روند به سمت دزفول و سد دز برای خوشگذرانی. در این میان بین دو تا از مهندسین به نام مهندس ویلسون پورصیادی(ایرانی هستند و مسلمان) و مهندس رحیم کاظمی بر سر مشارکت(!) با خانم م رقابت و اختلاف می‌افتد و کار به زدو خورد روی سد دز ختم می‌شود. در این میان مهندس ویلسون در میانه نزاع  ناگهان به داخل آب پرتاب می‌شود و در حالیکه خودش یک شناگر ماهر بوده نمی‌تواند از پس امواج خروجی از سد بربیاید.

 

دوشیزه م که بیشتر متمایل به مهندس ویلسون بوده از مهندس کاظمی می‌خواهد که بپرد داخل آب و ویلسون را نجات دهد و کاظمی هم می‌گوید چه می‌گویی مگر می‌شود ! اما دوشیزه م نامردی نمی‌کند و ناغافل مهندس کاظمی را به سمت آب‌های سد هُل می‌دهد تا او ویلسون را نجات دهد! در نتیجه هردو مهندس عاشق پیشه غرق می‌شوند و در بامداد روز بعد خانم م در حالیکه غش کرده است روی بدنه سد پیدا می‌شود! 

 

کدخبر: ۵۶۲۳۰۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر