مصائب صادق قطبزاده در جامجم
قصههای گمشده - ۷
«شورا بیشورا»؛ این جمله مشهور صادق قطبزاده است وقتی رئیس تلویزیون شد و بااعتراض کارمندان این سازمان روبهرو شد که میگفتند اداره تلویزیون شورایی باشد. مشهور است که قطبزاده با دستور آیتالله خمینی و با حقوق 2000 تومان به ریاست این سازمان رسیده بود. در 43 سالگی و در حالیکه هیچ تجربهای در این عرصه نداشت. آن هم در سازمانی که به لحاظ تکنولوژی روز و امکانات با بهترین شبکههای اروپایی برابری میکرد.
بخشی از نیروهای جوان انقلاب نیز قرار شد با او همکاری کنند. کمال خرازی و میرحسین موسوی و امیرحسین هوشیزاده و مهدی نوربخش. چالش مهم او حرکت در گرداب تمایلات و خواستههای گروههای مختلف سیاسی بود و همین طور کنترل کارمندان تلویزیون که به او اعتماد نداشتند و او را صاحب صلاحیت نمیدانستند. قطبزاده در جلسه معروف 17 اردیبهشت قدیمیهای تلویزیون را با این سخنان غافلگیر کرد:«به علت وجود شرایط خفقانی که در مملکت ما بوده عده زیادی یا در زندانها بودند و یا از درهای این سازمان و سازمانهای مشابه بیرون رانده شده بودند. استعدادهای زیادی بوده که هیچ دلیلی ندارد که از شما بالاتر نبوده باشند، تمام تلاش آنها این بوده که نظام را برگردانند بنابراین درهای سازمان به روی استعدادهای جدید باز خواهد شد ولو اینکه تخصصشان کم باشد ولی این نمیشود عدهای که در گذشته مبارزاتی نداشتهاند و امروز صاحب تخصص شدهاند اجازه ندهند که اینگونه افراد امروز هم به این سازمان راه نداشته باشند.»
قطبزاده مجرد بود و با یک خانم خبرنگار کانادایی روابط عاشقانه داشت و دوستانش روایتهایی مبالغه آمیز دارند از میزان علاقه بانوان ایرانی در سال 58 به قطبزاده!
هوشیزاده به تاریخ ایرانی گفته: «هر روز خیل عظیمی از نامههای عاشقانه به تلویزیون میرسید. از این داستانها فراوان داشتیم. روزی یک دسته نامه میآمد، همه نامهها را من میخواندم.از همه قشرها. از محجبه و چادری تا بیحجاب برای دیدن قطبزاده به تلویزیون میآمدند که مثلاً من خوابتان را دیدهام و... در راه جام جم میایستادند و خودشان را جلوی ماشین میانداختند. قطبزاده هم خیلی خجالتی بود سرش را پایین میانداخت.»
قطبزاده مجبور شد موسیقی را حذف یا به حداقل برساند اما باز هم کافی نبود. هر تصویر و هر برنامهای میتوانست با اعتراضات سنگین گروههای مذهبی جامعه روبهرو شود که از همان اول به این مرد خوش لباس با صورت همیشه اصلاح شده بدبین بودند. یا تظاهرات میکردند یا مدام به اطرافیان آیتالله خمینی فشار میآوردند. حتی دانشجویان و مذهبیهای میانهرو هم ترجیح میدادند آرزوهای خود را در وجود رقیب قطبزاده یعنی بنی صدر بجویند که چهرهاش بیشتر سنتی بود و کراوات نمیزد و لحنش و آوای حرف زدنش نشانهای از نسب و خانواده روحانیاش را در خود داشت. قطبزاده در این بندبازی مدیریتی حتی دولت موقت را نیز از دست داد. بازرگان سالها از دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا حمایت میکرد و با شاخه مقیم پاریس شامل بنیصدر و قطبزاده و دکتر حبیبی رابطه مناسبی نداشت.
بازرگان ابایی نداشت که از قطبزاده به عنوان تیمورتاش انقلاب یاد کند. اعتراضات گروههای مذهبی موجب شد تا با توصیه سید احمدخمینی، حجتالاسلام خوئینیها و حجتالاسلام معادیخواه راهی تلویزیون شوند تا از پخش برنامههای نامطلوب جلوگیری کنند. در تابستان 58 است که آقای اشراقی داماد آیتالله خمینی دو روحانی جوان و فعال را به قطبزاده معرفی میکند تا در تلویزیون مشغول به کار شوند. حجتالاسلام قرائتی و حجتالاسلام راستگو.
فهرست برنامههای تلویزیون ایران در مرداد 1358 که مصادف با ماه رمضان هم بود اینگونه بوده است: «تلویزیون در ماه مبارک رمضان، به جای سه بار درهفته تنها یک بار آن هم در روزهای چهارشنبه اقدام به نمایش فیلم سینمایی میکند. فیلم سینمایی این هفته که روز چهارشنبه بعد از اخبار پخش خواهد شد، فیلم «جنگ تریاک» که چندی پیش برای اولین بار از تلویزیون پخش شد خواهد بود و یا احتمالا فیلمی از اثر مشهور «ارنست همینگوی» به نام «زنگها برای که به صدا در میآیند».
از میان سریالهای تلویزیونی تنها مجموعه جدید «میشل استروگف» روزهای دوشنبه پخش خواهد شد که این هفته استثنائا قسمتهای دوم و سوم آن با هم نمایش داده شد.برنامه جدید «دیدگاهها» دو بار در هفته، یکشنبهها و جمعهها پخش میشود.
مجموعههای مستند «دنیای پر تحرک» و «نبردهای بزرگ» در روزهای پنجشنبه و سهشنبه بعد از اخبار پخش میشوند.
روزهای جمعه پس از اخبار، خطبههای نماز جمعه آیتالله طالقانی و برنامه بررسی مطبوعات خارجی خواهد بود.
بعد از اخبار ورزشی هر روز بین ساعت شش و سی دقیقه تا هفت و سی دقیقه برنامههای سخنرانی درباره انتخابات و مجلس خبرگان پخش خواهد شد.
به جز سهشنبهها در ساعت 21 هر روز برنامه «تدریس اصول عقاید اسلامی» و به جای آن در روز سهشنبه برنامه «با قرآن در صحنه» بین ساعت 20:45 تا 21:30 پخش میشود.»
فهرست برنامهها خیلی هم بد نبوده است!
قطبزاده در 13 آبان 1358 متوجه شد که چندان احاطهای بر سازمان تحت مدیریتش ندارد. وقتی که نفوذ خوئینیها در تلویزیون موجب شد تا این سازمان به شکل افراطی به حمایت از دانشجویان پیرو خط امام و حرکتشان بپردازد و این خلاف خواسته قطبزاده بود. با استعفای دولت موقت، شورای انقلاب با توصیه بنی صدر، سرپرستی وزارت امورخارجه را به قطبزاده دادند و قطبزاده از تلویزیون خلاص شد. در انتهای همین سال 58 قطبزاده خودش را برای ریاست جمهوری کاندیدا کرد اما شکست وحشتناکی از رقیب و آشنای قدیمیاش تقبل کرد. این شکست روحیه قطبزاده را نابود کرد و از آن پس با سرعتی شگفتانگیز از دایره سیاسی ایران حذف شد ...دو سال و نیم بعد در شهریور 1361 قطبزاده اعدام شد.