میراث اریک برای موسیقی ایران
قصههای گمشده - ۴
هفت صبح| تحول موسیقی ایرانی در دهه چهل و پنجاه فرایند پیچیدهای را از سر گذراند که شاید از دایره معلومات من فراتر باشد. اما در مرور تاریخ، به شکل عجیبی ردپای دو چهره خارجی، یکی آمریکایی و دیگری فرانسوی را در تطور موسیقی سنتی و پاپ ایرانی میتوانید پیدا کنید.
در مورد لوید میلر که بعدها نامش به کوروش علیخان تغییر پیدا کرد و از سال 1349 تا 1357 در ایران مستقر بود و به یکی از منادیان موسیقی تلفیقی بهخصوص موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی جز و بلوز بدل شد قبلا نوشتهام و بعدها هم به او خواهیم پرداخت. اما نفر دیگر اریک آرکانت موزیسین فرانسوی است که حضورش به شکل نامحسوس عیار و تراز موسیقی پاپ ایرانی را چند لول بالا برد. جالب آنکه کوروش علیخان و اریک آرکانت هم سن و سال بودند و هردو متولد 1938 و هردو در سنین جوانی جذب افسون موسیقی ایرانی شده بودند هرچند در دو شاخه مختلف.
اریک آرکانت تیرهپوست بود و در منطقه کارائیب متولد شده بود و از سیزده سالگی به همراه خانوادهاش در پاریس زندگی میکرد. قرار بود نقشه کش صنعتی شود اما با اصرار توانست از مادرش مجوز تغییر رشته و تحصیل در موسیقی را اخذ کند. فارغالتحصیل مدرسه کنسرواتوار پاریس بود و در دورهای بین سالهای 1959 تا 1962 به ارتش فرانسه در جنگ الجزیره پیوست و بعد به پاریس بازگشت و در اداره پست فرانسه مشغول فروش تمبر و پاکت و این طور چیزها شد و سپس ازدواج کرد.
همسرش شروع آشنایی اریک با ایران بود. همسر او در یک شعبه اداره پست کار میکرد که دقیقا جنب دفتر ایران ایر در خیابان شانزلیزه قرار داشت و از همین جا آنها با فرهنگ ایرانی و شهروندان ایرانی آشنا میشوند. در سال 1965 یک گروه ایتالیایی عازم تهران میشود تا کنسرتهایی برگزار کند و یک نوازنده تومبا احتیاج داشتند. اریک آرکانت از خدا خواسته به این گروه میپیوندد و عازم تهران میشود و در رستوران مشهور چاتانوگا برنامه اجرا میکند. در حالیکه تنها 27 سال دارد. توانایی آکادمیک اریک در نت خوانی که میراث تحصیلاتش در کنسرواتوار ملی موسیقی فرانسه است، موجب میشود تا خیلی سریع ریتمهای موسیقی ایرانی را در دست بگیرد و مسلط شود.
با توصیه فریدون فرهاد حضورش در تهران را طولانیتر میکند و در جاهای مختلف از هتل ونک گرفته تا مهمانیهای اعیان تهران به اجرای برنامه میپردازد. او به اجراهای پاپ مشهور دهه چهل از کارهای ویگن تا شیبانی و مهرپویا، استفاده دینامیک از سازهای کوبهای و همین طور سازهای بادی را اضافه کرد و شکل و شمایل موسیقی پاپ ایرانی را بالکل عوض کرد و نوعی ریتم خاص آمریکای جنوبی و کارائیب را به این موسیقی اضافه کرد.
یادمان باشد که اریک در مجمعالجزایر گوادالوپ از مستعمرههای فرانسه در کارائیب متولد شده بود و آن نوع موسیقی در شخصیت و ذهنیتش وجود داشت. او در دهه پنجاه به مهمترین تنظیم کننده موسیقی برای ترانه یا موسیقی بدل شد و با ابتکاراتش خیلی از اهالی فن را شگفتزده کردو به آن پویایی شگفتانگیزی بخشید. او به تدریج بر زبان فارسی مسلط شد و چهره و پوست تیره اش و لهجه جالبش در فارسی حرف زدن موجب شد تا دوستانش به شوخی او را از اهالی بندرعباس به دیگران معرفی کنند و جالب آنکه این شوخیشان هیچوقت با شکست روبهرو نمیشد و آرکانت کاملا در هیات یک شهروند اهل جنوب ایران قابل پذیرش بود.
این رنگینپوست خونگرم فرانسوی در بهمن 1357 به همراه همسر و دو فرزندش تهران را ترک کرد. شهرت او در بازگشت به پاریس هم ادامه داشت و به عنوان یک موزیسین سرشناس و موفق مورد تقدیر قرار گرفت. اما او هم در اواخر عمرش توسط شاخه فرهنگی سازمان مجاهدین خلق شکار شد و مثل مارتیک و مرجان و مرضیه و یکی دو نفر دیگر در دام افتاد و البته دستمزدهای کلانی هم گرفت.
آرکانت اما خیلی زود دنیا را وداع گفت. در سال 2007 و در سن 69 سالگی و در همان جزایر گوادالوپ درگذشت.