قصههای اغمانشینی تیم ملی فوتبال ایران در روزی که ۱۱ گل خوردیم
سال ۱۳۰۹، با ناامیدکنندهترین تیم فوتبال ایران روبرو بودیم
هفت صبح|
1-سال 1308 شاید ناامیدکنندهترین و زشتترین سال در تاریخ فوتبال ایران باشد. سالی که تیم ملی فوتبال ایران 18 گل از اولین حریف خارجی خود خورد و به اغما افتاد. این همان سالی بود که احمدشاه واپسین پادشاه دودمان قاجار درگذشت، دانشگاه علم و صنعت ایران تاسیس شد، پول مملکت از تومان به ریال تغییر یافت. همچنین سالی که ایل قشقایی شورش بزرگی علیه دولت کرد. اما هیچکدام از این وقایع به اندازه خوردن 11 گل در اولین بازی باکو با منتخب ایران در تهران خاطر مردمان پایتخت را مکدر نکرد و تاثیرات مخرب آن تا سالهای سال بر فوتبال نوپای مملکت سایه افکند. در این سال بود که ولیعهد پهلوی (محمدرضا) با کنار زدن بنیانگذاران انجمن ترویج و ترقی فوتبال ایران به ریاست آن منصوب شد اما اولین پاقدمش با یک فاجعه ورزشی همراه شد.
داستان از آنجا آغاز شد که هیات فوتبال تهران، در حالی به دعوت از تیم فوتبال باکو دست زد که دو سال پیش از آن، تیم منتخب ایران اولین بازیهای برونمرزی خود را در بادکوبه برگزار کرده و اکنون به نوعی دیدارهای برگشت را میزبانی میکرد. دعوتنامه هیات تهران وقتی مورد پذیرش مقامات ورزش اتحاد شوروی قرار گرفت تصمیم بر آن شد که تیم فوتبال باکو با 19 بازیکن، یک همراه و یک ژوری (داور-عضو هیاتمنصفه) از طریق بادکوبه به بندرپهلوی (انزلی فعلی) اعزام شود. تیم مهمان از انزلی به کرج رسید و در آنجا از سوی دو تن از اعضای هیات بازیکنان تهران، نایباول سفارت و قنسول شوروی در تهران و جمعی از ورزشدوستان کشور مورد استقبال قرار گرفت. تیم آذربایجان شوروی در اولین بازی خود در زمین دولت، منتخب ایران را 11 بر هیچ، برد و خاکسترنشین کرد. دومین بازی نیز 3 بر یک با پیروزی مهمان همراه شد و بازی سوم در حالی برگزار شد که عبدالحسین تیمورتاش (وزیر دربار ایران) و سید محمد تدین (وزیر معارف و رئیس مجمع ترقی و ترویج فوتبال) در کنار کاردار سفارت شوروی به نظاره آن نشسته بودند تا آب رفته را به جوی بازگردانند اما فوتبالیستهای رنگپریده ایرانی این بازی را نیز با 4 گل شکست خوردند و تیم مهمان با به ثمر رساندن 18 گل در سه بازی به کشور خود بازگشت. در مراسم افتتاح آخرین مسابقه، آقای تیمورتاش (که بعدها رقیب عشقی استاد شهریار شد و ثریای او را از دستش درآورد) درباره فواید ورزش سخنرانی کرد و سپس یک گلدان نقرهای که قبلا از طرف فوتبالیستهای تهرانی تهیه شده برد به تیم آذربایجان شوروی اهدا کرد. آنگاه به دست خود نشانهایی را نیز بر سینه ورزشکاران مهمان سنجاق نمود. از آن سو نیز «شیخ سعیداف» نماینده شورایعالی تربیتبدنی آذربایجان شوروی، بیرقی را از طرف تیم مهمان به توپچیهای ایرانی اهدا و از مهمان نوازی آنها بسیار سپاسگزاری نمود.
درد اما این بود که خوردن 18 گل در سه بازی، میزبان را چنان پریشانخاطر و پکر کرد که حتی فرصت نکرد افاده «زمین دولت» که به میمنت ورود اولین حریف خارجی، چمن کرده بود را به حریف بفروشد! دولت وقت تصمیم گرفته بود زمین دولت را که در آن سالها محل اصلی برگزاری مسابقات بود تا پیش از حضور روسها چمن کاشته و پیشرفت ورزشی خود را در چشم حریف فرو کند. این فخرفروشی بابت این بود که تیم ملی ایران که دو سال پیش از آن (1305) برای برگزاری بازیهای دور رفت به آذربایجان شوروی رفته بود تمام مسابقات خود را در زمین خاکی میزبان شمالی برگزار کرده بود.
به همین خاطر بود که طی عملیاتی فوری و فوتی، زمین دولت پیش از رسیدن تیم بادکوبه به تهران، چمنکاری شد اما گلهای پرتعداد حریف، چنان روزگار فوتبال تهران را سیاه کرد تا سالهای سال نتوانست از زیر پیله آن شکستها بیرون آمده و خود را بازیابی کند. فوتبال تا سالهای سال عزای این 18 گل را گرفت و بسیار طول کشید تا آن را فراموش کند. این بازیها چنان برای دولت ایران اهمیت داشت که «هیات وزرا» در جلسه 13 مهرماه 1308 خود تصویب کرد مبلغ 1500 تومان برای تکمیل مقدمات ورود توپچیهای روسیه در اختیار میزبانان گذاشته شود. همچنین در این جلسه دولت تصمیم گرفت مبلغ دویست تومان به خانخانان دروازهبانان دُردانه تیم ملی پاداش اهدا شود که آن زمان برای خود پولی بسیار کلان محسوب میشد. وزارت معارف همچنین تصمیم گرفت 31 نفر از محصلین خود را به همراه میرزا ابوالفضلخان صدری (اولین رئیس ورزش مملکت) برای استقبال از هیات فوتبال آذربایجان شوروی به رشت اعزام کند. آقای صدری 23 سال بعد از این واقعه در حالی که سرپرست کاروان اعزامی ایران به المپیک 1952 هلسینکی بود از فرط استرس در شب قبل از افتتاحیه با سکتهای ناگهانی درگذشت و امامعلی حبیبی تا صبح بالای سرش قرآن خواند. شاید این چهار سند باقی مانده از آن سالها، نشان دهنده همین داستانها باشد:
نامه اول:
«به تاریخ 16 مهر ماه 1308
ریاست وزرا
نمره 5636
هیات وزرا در جلسه 13 مهر ماه 1308 تصویب نمودند مبلغ یکهزار و پانصد تومان برای تکمیل مقدمات ورود فوتبالیستهایی که از روسیه به ایران میآیند از محل اعتبار مخارج غیرمترقبه دولت به اختیار وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه گذاشته شود.
مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) - قاسم صوراسرافیل- محمدعلی فرزین حسین سمیعی (ادیب السلطنه) و یحیی قرهگوزلو.»
نامه دوم:
«وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه- اداره تفتیش
به تاریخ 5 آذرماه 1308
نمره 4375
ریاست محترم اداره تعلیمات عمومی
مطابق اطلاع واصل آقایان صدری و صفوی، معلمین ورزش مدارس متوسطه ایام 26-27-30 ماه آبان را به عذر استقبال و پذیرایی از هیات فوتبالیست اعزامی از قفقاز در مدارس حاضر نشدهاند. لزوما استفسار میشود که غیبت مشارالیهما بر حسب اطلاع و اجازه آن اداره محترمه بوده است یا خیر؟ در صورت عدم اجازه لازم است اقدام مقتضی بفرمایند.»
نامه سوم:
«به تاریخ 20آذر ماه سنه 1308
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه-دائره مدرسه ورزش
مقام منبع وزارت جلیله معارف و اوقاف دامت شوکه... محترما معروض میدارد از برای بازی فوتبال شاگردان مدارس در زمین معارف، حسبالامر قرار بود پس از اتمام بازی فوتبالیستهای شوروی، زمین به اختیار مدرسه ورزش واگذار شود که بازی آنان با یک نظم و اسلوب صحیحی به عمل آید. بنابراین تقاضا میشود امر و مقرر فرمائید زمین را با اثاثیه موجود تحویل مدرسه ورزش نمایند. مدیر مدرسه ورزش- ورزنده»
نامه چهارم:
«به تاریخ 15-11 ماه 1308
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه
نمره 9176/29496
اداره محاسبات- مقام منیع هیاتمحترم وزراء عظام دامت شوکتهم
نظر به اینکه آقای «خانخانان سرداری» در موقع ورود فوتبالیستهای شوروی به ایران «برای مسابقه» از طرف قسمت فوتبالیستهای ایران به سمت دروازهبانی انتخاب و وظیفه خود را در ایام مسابقه با نهایت خوبی و جدیت انجام داده و ذیحق به دریافت حق الزحمه میباشد لهذا مستدعی است تصویب فرمایند که مبلغ دویست تومان باب حقالزحمه ایشان از محل یکهزار و پانصد تومان اعتبار دولت که برای مخارج لازمه فوتبالیستها به اختیار وزارت معارف گذارده شده پرداخت و به محاسبات فوتبالیستها خاتمه داده شود. یکصد و پنجاه تومان تصویب شد.»
2-سال 1309 سال سکوت و ماتمزدگی ورزش ایران بود. سالی که کاملا تحتالشعاع شکست سال پیش از تیم آذربایجان شوروی بود و مطبوعات کمترین اقبالی نسبت به مسابقات نشان نمیدادند. آنها برخلاف سالهای قبل، در این سال حتی از درج نتایج فوتبال باشگاههای تهران نیز خودداری کردند. تنها اخباری که در این سال در رسانهها به چشم می خورد آغاز آموزش صبحگاهی ورزش زیرنظر میرمهدی ورزنده در خانه معلمین ورزش بود که سه روز در هفته از ساعت 7 تا 15/8 دقیقه در خیابان ناصریه- جنب مدرسه امیر برگزار میشد. در این سال البته مسابقات فوتبال دستجات آزاد تهران برگزار شد و تیم ایران موفق شد در فینال که در زمین کالج آمریکایی برگزار میشد طوفان را شکست داده و برای دومین سال پیاپی به قهرمانی برسد. ورودیه برای عموم، در این مسابقه یک ریال بود. مهمترین اتفاق ورزشی سال 1309 این بود که دو کلوب طهران و ایران در اردیبهشت همین سال برای کمک به تهیه مخارج سفر سیاحتی پیادهگران دور ایران، مسابقهای در زمین لنج برگزار کردند. ابوالفضل صدری در اطلاعیهای از سوی مجمع ترقی و ترویج فوتبال ایران در این باره در روزنامه ایران 9/2/1309 نوشت:
«چون کلوب تهران بعد از سه سال متارکه، حاضر شده است که به نفع و افتخار سیاحین پیادهگر دور ایران، مسابقه مهمی با کلوب ایران در روز جمعه 12 اردیبهشت در زمین لنج بدهند که عواید فروش بلیت آن کمک خرج سیاحین پیاده باشد، علیهذا برای تشویق سیاحین جوان، بازی فوتبال فینال بین قویترین تیمهای پایتخت (ایران و نظام) به روز جمعه 19 اردیبهشت موکول گردید. امید است علاقهمندان و عموم هموطنان از خرید بلیت این مسابقه که بهنفع یک اقدام مهم و موثری است خودداری نخواهند فرمود.»
روزنامه ایران نیز در تبلیغ این مسابقه فوتبال در گزارشی نوشت:
«در ساعت 30/7 بعدازظهر جلسه هیات مدیره کلوب تهران و ایران در عمارت کلوب حاضر و در اطراف تنظیم امور داخلی مسابقه مهمی که امروز ساعت 30/3 بعدازظهر در زمین لنج، بیرون دروازه یوسفآباد انجام خواهد گرفت مذاکره نمودند و جلسه ساعت 9 خاتمه یافت. البته این نوع مساعدتهای حقیقی که با یک روح پاکی از طرف آقایان فوتبالیست به جامعه اسپرت (ورزش) میشود قابل تقدیر است، قبلا که آقایان فوتبالیستها به نفع این اقدام مهم اقدام نموده و هموطنان خصوصا علاقهمندان اسپرت واجب است که از خرید بلیت خودداری نفرمایند.»
یک روز قبل از بازی نیز دو کلوب تهران و ایران با چاپ اطلاعیهای مشترک در روزنامه اطلاعات از عموم مردم برای تماشای مسابقه دعوت کردند:
«بعد از سه سال که کلوب تهران از مسابقه با کلوبهای مجمع محترم ترویج فوتبال خودداری مینمود، الحال بزرگترین مسابقه فوتبال را که به نفع و افتخار سیاحین پیادهگر دور ایران بین کلوب فوتبال تهران و ایران در زمین لنج بیرون دروازه یوسفآباد سه ساعت بعدازظهر جمعه 12 اردیبهشت مطابق با 2 می 1930 داده خواهد شد تماشا فرمایید. غیر از اینکه قیمت بلیتهای شما بهنفع ترقی اسپرت و یک اقدام مهمی است که اثرات قوی در مملکت و ملت شش هزار ساله ایران دارد و در پرتو این مساعدت شما سیاحان (اسپرتمن) ما قادر به اقدام نیکی یعنی تبلیغ لزوم تحصیل در اطفال جوان مملکت و نوشتن کتاب جامعی راجع به عادات و آداب هموطنان گرام میگردند، نطق دو نفر از اساتید اسپرت (ورزش) را شنیده و یک تماشایی را که چندین سال است علاقهمندان اسپرت تعقیب نموده و آرزوی آن را داشتند، ملاحظه خواهید فرمود. خانمها هم میتوانند در تماشای این مسابقه مهم شرکت نمایند.»