تکنگاری| اینجا فقط من سوال میکنم!
یادداشت حمید رستمی در باشگاه مشتزنی با موضوع: تاکشو.
روزنامه هفت صبح، حمید رستمی| یک: عمر «تاکشو»ها در ایران چندان دراز نیست و البته یکی از جذابیتهای عمده این برنامهها که اجرای زنده است، به دلیل ملاحظات نظارتی در ایران رعایت نمیشود ولی با این حال باز هم خیلی از مصاحبههایی از این دست، دیدنیتر و شنیدنیتر از بسیاری از برنامههای دیگر جلوه میکند
و هر موقع یک شخص معروف با معلومات و گزیدهگوی روبهروی یک مجری کاربلد مینشیند که تحتتاثیر نام و آوازه مهمان قرار نگرفته و تبدیل به گوش مفتی برای شنیدن درددلهایش نشود و بتواند بهموقع از بین حرفهای طرف مقابل سوالات چالشی خود را درآورده و مهمان را در مسیری قرار دهد که شفافتر و دقیقتر به تکتک سوالاتش جواب دهد یقیناً برنامه جذابی برای مخاطبان خواهد شد و بخشهای مهمش به سرعت در شبکههای اجتماعی وایرال شده و دست به دست خواهد چرخید.
دو: یکی از نخستین تاکشوهای ایرانی برنامه صندلی داغ مرحوم منوچهر نوذری بود که بعدها با اجرای داریوش کاردان و احمد نجفی از مسیرش منحرف شد و نه مجریان آن کاریزمای خاص نوذری در مواجهه با مهمانان را داشتند و نه دعوتشدگان به برنامه جذابیت آنچنانی برای مخاطبان که یک ساعت پای حرفهایش نشسته و خوشهچین تجربیات سالهای گذشته کسی باشند که خود آنچنان هم که باید آدم موفقی نیست.
اما در همان برهه رضا رشیدپور برنامههای عبور شیشهای، شب شیشهای و مثلث شیشهای سهگانه گفتوگو محور ساخت که در روزگار خود در غیاب شبکههای ریز و درشت اجتماعی حسابی سروصدا کرده و آدمهای معروف برای نشستن روی صندلی این برنامهها سرودست میشکستند و یکی از عوامل مهم اشتهار رشیدپور بود بهگونهای که حتی آدمهای مهم سیاسی هم با فراغبال پیشرویش نشسته و تخلیه اطلاعاتی میشدند.
همه اینها حواشی زیادی برای برنامه رقم زد تا بعد از ۳ فصل دیگر ادامه پیدا نکند. الگویی که بعدها فرزاد حسنی در کولهپشتی از آن برای شهرت برنامهاش استفاده کرد و احسان علیخانی هم برنامه ماه عسل را بر پایه چنین تفکری ساخت با این تفاوت که مهمانهایش چندان نامدار نبودند و او در طول همان برنامه تلاش خود را برای برجسته کردن کارهایشان صورت میداد.
سه: یکی از مهمترین و طولانیترین برنامههایی که تمرکز عمدهاش روی تاکشو بود، برنامه خندوانه (رامبد جوان) بود که حاوی بخشهایی دیگر ازجمله استندآپ کمدی، گزارش میدانی و مسابقه بود ولی چنان محیط خوب و صمیمی با حضور تماشاگران و عروسک جنابخان با صدای محمد بحرانی مهیا کرده بود که هر کس بهعنوان مهمان راهی آن برنامه میشد انگار به یک جمع خانوادگی صمیمی راه پیدا میکرد که بهراحتی میتوانست سفره دلش را باز کند و به یک معاشرت جمعی برسد.
رامبد با نهایت ادب و احترام، میزبان بزرگان حوزههای مختلف میشد و به تناسب وزن و جایگاه اجتماعی فرد از او میزبانی میکرد و سوالات خود را بهگونهای طرح میکرد که گاه تبدیل به یک کلاس آموزشی و مشاورهای میشد و در کنار آن موسیقی جنوبی جنابخان شور و اشتیاق زائدالوصفی به تاکشو داده و مانع از آن میشد که برنامه از ریتم بیفتد و به دایره ملال گرفتار شود.
حضور چهرههایی چون علی نصیریان در این برنامه آنچنان جذاب بود که بعد از سالها دیدنش خالی از لطف نیست. یکی از بهترین قسمتهای این برنامه حضور جمشید مشایخی با همسرش گیتی رئوفی بهعنوان مهمان بود که بعد از گذشت چند دقیقه گیتی خانم چنان عرصه را از رامبد و استاد مشایخی ربوده بود که خود تبدیل به ستاره مصاحبه شده و جذابیتهای خاص خودش در سخنوری و تعریف خاطرات بامزه را به رخ میکشید و مشایخی در حد تایید گفتههای همسرش در برنامه حضور داشت و رامبد هم از این ساختارشکنی بدون برنامهریزی حسابی لذت میبرد.
چهار: یکی از عامهپسندترین تاکشوهای ایرانی را مهران مدیری برای دورهمی عرضه کرد که بخش زیادی از بازیگران معروف سریالهای تلویزیونی و موسیقی عامهپسند را دعوت و در مورد گذشتهشان سوالاتی طرح میکرد که تیم اتاق فکر برنامه در اختیارش میگذاشتند و کاریزمای شخصی مدیری هم کمک میکرد که مهمانان حتی در مورد سوالات خصوصی از قبیل «عاشق شدید؟» یا «چجوری با هم ازدواج کردید؟ و اول چه کسی پیشنهاد داد؟»
هم چندان مقاومت نکنند و روایتی در حد وسع پخش از شبکه رسمی صداوسیما ارائه دهند و لحظات خوشی برای مخاطبان که پای گیرندهها نشستهاند و علاقهمند به چنین مباحثی هستند پدید آورند هر چند در سریهای بعدی بخش زیادی از سوالات از پیش معلوم بود و بیننده نهایت هیجانش در این خلاصه میشد که ببینیم حالا این آدم چجوری عاشق شده است و نکته چندان کاربردی و آموزشی از نیمساعت مصاحبه عایدش نمیشد.
پنج: یکی از مهمترین مزیتهای تاکشوها معلومات بالا و تسلط کامل مجری به حوزه مورد بحث است که در تاکشو ۳۵ (فریدون جیرانی) شاهد آن بودیم. او که با حافظه فوقالعاده قوی و کاملا کلاسهبندی شده روبهروی اهالی سینما قرار میگرفت مصاحبه تاریخی ماندگار از شروع کار و چگونگی پیشرفت و نقشآفرینیاش در پروژههای مختلف صورت میداد تا برای سالهای بعد تبدیل به یک تاریخ شفاهی کاملاً قابل استناد برای نسلهای بعدی باشد. جیرانی چنان در این کار مهارت، دقت، هوش و نکتهسنجی داشت که گاهی حتی روایتهای اشتباه را تصحیح میکرد و بهطور کامل بدون اینکه ذهن مهمان را مغشوش کرده و او را از روند مصاحبه دور یا میل به حرف زدن را پایین بیاورد او را به مسیر خاصی که علاقه داشت سوق میداد.
شش: برنامه هم رفیق سوژه متفاوتی برای یک تاکشو انتخاب کرده بود و حضور تیمی قوی در پشت صحنه برنامه به رهبری سروش صحت نوید یک برنامه جذاب و دیدنی را برای مخاطب میداد که تکیه بیش از حد بر روی جذابیتهای فردی خاص شهاب حسینی کار دستشان داد و بعد از یک فصل ادامه پیدا نکرد .
شاید شهاب حسینی در حوزه بازیگری برای خود وزنهای بسیار معتبر محسوب شود و یا چون کارش را با مجریگری شروع کرده به فوت و فن کار واقف باشد ولی اجرایش در برنامه همرفیق چنگی بهدل نزد و چیزی به برنامه اضافه نکرده و در کارنامه خود حسینی هم نکته برجستهای محسوب نمیشود. اینکه مهمانان هر کدام با بهترین دوستشان به محل ضبط برنامه دعوت شوند و در اواسط برنامه ایشان هم به جمع اضافه شود و سوال جواب ادامه پیدا کند شاید روی کاغذ ایده جذابی باشد
و اصلاً چرخیدن حولمحور رفاقت برای یک برنامه گفتوگومحور ایده درخشانی تلقی گردد اما در اجرا آنچه شاهد بودیم یکسری سوالات تکراری بود که حتی تقدم و تأخرش هم بهصورت کامل رعایت میشد و شهاب حسینی فقط وظیفه خواندن آن سوالات و بر زبان آوردنش را به عهده داشت و دخالت چندانی در رهبری مصاحبه از خود بروز نداده و بیشتر محو تماشای حرف زدن مهمانان و شوخیهایشان با هم میشد و اگر از روی بخت و اقبال دعوتشوندگان آدمهای بامزهای بودند ۴ تا خاطره خوب تعریف میکردند وگرنه که همه منتظر بخشهای موسیقی و اجرای زنده گروه بمرانی میشدند.
هفت: همین دیروز گفتوگوی پژمان جمشیدی با جواد نکونام را که میدیدم این همسنگ و هموزن بودن دو طرف و نوع تعاملشان در سوالها و جوابها بهراحتی عیان بود و تبدیل به نقطه قوت مصاحبه میشد که از هوش عادل فردوسیپور برای انتخاب دقیقش میگفت. شاید اگر بهجای جمشیدی خود فردوسیپور مجری برنامه بود بهشدت از جذابیت مصاحبه کاسته میشد ولی همردیف بودن دو نفر و وجود خاطرات مشترک و حضور در فضاهای مشترک باعث شده که یک ساعت مصاحبه رنگ تکرار نگیرد و حتی نظرات فوتبالیشان هم بسیار کارشناسانهتر باشد و نکتهای به اطلاعات مخاطب اضافه کند.