کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۲۳۷۴
تاریخ خبر:

۱۰۰قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| پری‌ جاده‌های‌ سخت

100قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| پری‌ جاده‌های‌ سخت

داستان پری محمدزاده راننده درجه یک هجده‌چرخ در دل جاده‌ها ...

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | پری دختر 15‌ساله مشهدی در سال دوم دبیرستان با جوان 22‌ساله برقکار محله سناباد آشنا شد. در باشگاه افسران مشهد وقتی که ناصر سرباز بود و پری با دوستانش برای تفریح به آنجا آمده بودند. ناصر که درس و مشق را رها کرده بود به سیم‌کشی و کارهای تعمیراتی می‌پرداخت.

 

چند ماه پس از آشنایی، این دو نفر با هم ازدواج کردند. در سال 1333. پری خانه‌دار شد و ناصر برقکار و نان‌آور خانه... زندگی مثل برق و باد می‌گذشت و این دو نفر هم در کنار هم شش تا بچه آوردند. سه تا پسر و سه تا دختر. پرویز و پیروز و پیمان و پوران و پروانه و پروین.

 

حتی نوه‌دار هم شده بودند. و تازه در گذر این‌همه سال و این‌همه اتفاقات پری 36‌ساله بود و ناصر 42‌ساله! یا باید تن می‌دادند به نقش جدیدشان در موقعیت پدربزرگ و مادربزرگ آن‌هم در حالی‌که هردو پر از انرژی و امید بودند و یا اینکه فکر جدیدی می‌کردند. پری دوباره یاد آرزوهایش افتاد. یادش افتاد که چقدر دلش می‌خواست خلبان بشود و خب نشده بود.

 

و ناصر هم که از این‌همه سال کارگری خسته شده بود. میانه دهه پنجاه است و سیل اجناس وارداتی در بنادر ایران که روی‌هم انباشته شده‌اند و کمبود کامیون و راننده غوغا می‌کند. راننده‌های فیلیپینی و کره‌ای و تایلندی و ترکیه‌ای عازم ایران شده‌اند. ناصر تصمیم بزرگی می‌گیرد: ‌برود گواهینامه پایه یک بگیرد و راننده کامیون شود.

 

پری اما همین موقع وارد می‌شود:‌ من هم می‌خواهم راننده بشوم. راننده کامیون. زن و شوهر تمرینات خود را مشترکا شروع می‌کنند. ناصر مربی است و پری کارآموز. روز امتحان پایه یک اتفاق عجیبی می‌افتد پری قبول می‌شود و ناصر مردود!

 

یک‌ جا ترمز دستی را نکشیده بود. ناصر هم یک ماه بعد پایه یک خود را می‌گیرد. بخش دوم بلند‌پروازی آنها شروع می‌شود. خرید یک کامیون با قرض و قوله به قیمت 550 هزار تومان. 80 هزار دلار! به پول امروز می‌شود 4میلیارد تومان. یک هجده‌چرخ می‌خرند و زن و شوهر قسمت بعدی زندگی عجیب خود را شروع می‌کنند.

 

دو نفری به‌دل جاده‌ها می‌زنند و به کاروان ترانزیت می‌پیوندند و به نوبت رانندگی می‌کنند. ناصر اذعان می‌کند که پری حتی راننده مطمئن‌تری از اوست. پری کم‌کم در جاده‌های کشور مشهور می‌شود. راننده کامیون‌ها به احترامش بوق‌های طویل می‌زنند و بهش راه می‌دهند و تشویقش می‌کنند. برای زنی که برای شوهرش پخت و پز می‌کرد و به امورات بچه‌هایش می‌رسید و در خیاطی و گلدوزی هم درجه یک بود و حالا در رانندگی هم سرآمد بود.

 

پری حتی در غیاب همسرش هم راننده ممتازی بود و دو سه بار به‌تنهایی بارهای 24 تنی را از خرمشهر تا مشهد حمل کرده بود. پری و ناصر به خرمشهر می‌روند و آنجا زندگی جدیدی را شروع می‌کنند. در یکی از گلوگاه‌های ورود اجناس و به‌کارگیری کامیون‌ها.

 

به همه بنادر خلیج‌فارس می‌روند و هربار 24 تن بار می‌زنند. روزهای بد هم داشته‌اند. وقتی که در جاده سلفچگان پری به‌خاطر یک لاستیک کامیون رها شده در جاده، ‌از مسیر منحرف می‌شود و کامیون پر از تیرآهن خود را به پشت هجده‌چرخ جلویی می‌کوبد و خودش هم بیهوش می‌شود.

 

پری و ناصر در دوران جنگ هم راننده کامیون سرشناس جاده‌های جنوب و غرب بودند. ده بار محموله‌های خود را تا نزدیک‌ترین فاصله ممکن به خط مقدم حمل کرده بودند. حتی محموله‌های خطرناک و انفجاری. 

 

اما در سال 64 با او بد تا کردند. وقتی که تقاضای رانندگی ترانزیت کردند و با مجوز ناصر موافقت شد و به او گواهینامه ترانزیت دادند اما به پری نه. خودش می‌گوید: این درخواست را شرکت حمل و نقل بین‌المللی ایران‌کانتینر در ششم بهمن ۱۳۶۴ برای وی مطرح کرد که نتیجه‌بخش نبود. وی جریان را چنین بیان کرده است:

 

«از پارسال که بعضی همکارانمان، در خط ترانزیت به کار افتادند، رفتند ترکیه بار زدند و آمدند، ما هم به فکر افتادیم. قراردادی بستیم و رفتیم برای گرفتن گذرنامه. بعد از مدتی گذرنامه همسرم را دادند، ولی گذرنامه من صادر نشد و مسئولان گذرنامه گفتند «باید از بالا برای سفر یک راننده زن در جمهوری اسلامی اجازه گرفت.» در نهایت گفتند  «این با شئونات جمهوری اسلامی موافق نیست.» و گذرنامه ندادند.» 

 

پری محمدزاده در سال 1374 درحالی‌که تنها 56 سال داشت، پس از بیست سال رانندگی در جاده‌های کشور با تریلرهای هجده‌چرخ بر اثر بیماری سرطان درگذشت و درجوار مقبره خواجه‌ربیع مشهد دفن شد.

 

این سرنوشت اولین زنی بود که جرات به خرج داد و وارد دنیای تمام‌مردانه رانندگان تریلرهای هجده‌چرخ شد و بیست سال هم در این حرفه دوام آورد. نمونه‌ای از جنم زن ایرانی که همیشه جامعه مردان ما را دستپاچه کرده است. روحش در آرامش. در رحمت خدا. 

 

کدخبر: ۵۵۲۳۷۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر