جوانهای مجرد خیابان زاهدی
100 قصه دیگر از لابهلای تاریخ؛ این داستان: هروئین در میان هنرمندان و روشنفکران.
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در ابتدای دهه 50، هروئین در میان هنرمندان و روشنفکران بهشدت شایع بود. آزاد شدن کشت خشخاش در سال 1347 موجب شد تا لابراتوارهای تولید هروئین با تمام توان شروع به فعالیت کنند. قبل از این هروئین از دهه30 در ایران بهعنوان مادهای گرانقیمت در دسترس اشراف بود.
رسواییهای هروئینی اشرف پهلوی هم که در تاریخ ثبت شده است؛ دستگیریاش با کیفی پر از هروئین در پاریس. شایع است که صادق هدایت در سفر آخرش به پاریس گرفتار این ماده شده بود، هرچند جز اقوال شفاهی سند مکتوبی درباره آن وجود ندارد. اما از ابتدای دهه50 هروئین به جامعه هنری و فرهنگی ایران شبیخون زد.
شعرای مشهوری مثل نصرت رحمانی، میم آزاد، سهراب سپهری و احمد شاملو هرکدام بهتناوب و به شکل موقت و مستمر گرفتار هروئین شده بودند و بعضی از آنها پرونده قضایی هم پیدا کردند. در سینما چهرههای بسیار مشهوری به این مسئله دچار شدند. سعید ک، پرویز ف، اکبر میم و ناصر ت ازجمله چهرههای مشهوری بودند که به دام هروئین افتادند و در تئاتر نابغهای مثل نعلبندیان جان خود را بر سر این اعتیاد گذاشت.
بزرگترین شبیخون هروئین اما در عرصه موسیقی پاپ رخ داد؛ سه ستاره جوان و متفاوت موسیقی پاپ روز و چهرههایی که معرف موسیقی متفاوت و معترض بودند، گرفتار هروئین شدند. داریوش اقبالی، فرهاد مهراد و فریدون فروغی. دوره اعتیاد فرهاد کوتاه بود اما مشهور است که عود کردن بیماری هپاتیت در دوران میانسالی، بهخاطر تبعات همان تجربه ناخوشایند استعمال هروئین بوده است.
بزرگترین و بیپرواترین چهره موسیقی پاپ ایرانی اینگونه در 53سالگی صحنه موسیقی ایران را ترک کرد. تورج شعبانخانی نقل میکند که تلاشهای فرهاد برای ترک اعتیاد و تناقضی که میان این اعتیاد و پایبندیاش به مناسک دینی رخ میداد، تعارضاتی در زندگی او پدید آورده بود.
همتای فرهاد یعنی فریدون فروغی هم درگیر این ماجرا بود و مشهور است که در اولین سال انقلاب برای خلاص شدن از این اعتیاد در قامت یک کارگر ساختمانی به اصفهان رفت و با کار یدی درصدد رفع اعتیادش و بازگشت به جریان موسیقی پاپ بود و موفق هم شده بود.
یک روزنامهنگار در اینباره میگوید: فریدون فروغی در اوج شهرت، آلوده اعتیاد گردید... و کمکم به اتهام خرید و فروش هروئین کارش به زندان کشید. وی پس از انقلاب مدتی به اصفهان رفت و در مسجدی که در ضلعغربی میدان شهرداری و دروازه دولت اصفهان ساخته میشد، بهعنوان کارگر ساختمانی مشغول کار شد و شبها همانجا میخوابید...»
اما محروم شدن ناعادلانه و حتی احمقانهاش توسط مسئولان فرهنگی وقت او را دوباره به مغاک تاریک اعتیاد و در نهایت مرگ غریبانهاش سوق داد. داستان داریوش اقبالی اما به یک ماجرای جنجالی بدل شد.
دو روایت در اینباره وجود دارد؛ میگویند ارتباط عاطفی میان داریوش اقبالی با گوگوش، موجب واکنش بهروز وثوقی شد و بهخاطر روابط بهتر وثوقی با دربار، پرونده اعتیاد داریوش به هروئین به صفحه اول روزنامهها کشیده و به یک رسوایی بدل شد.
اما روایت دوم قابل استنادتر است. این را پرویز ثابتی گفته است: «داریوش خواننده معروف، چندی بود شروع به خواندن اشعار انقلابی در مجامع و محافل کرده بود که متن یکی از شعرهایش این بود که «تنپوش تو از پوست پلنگ است و تنپوش من از تاول است» و خود را خوانندهای مردمی و مخالف اغنیا و طرفدار مستضعفین معرفی میکرد
و چون به دستگاه والاحضرت اشرف راه داشت، به تذکراتی که به او داده میشد که از این عوامفریبی و تحریک دست بردارد، اعتنا نمیکرد و گستاخی او سبب شده بود خوانندههای انقلابی دیگری مانند فرهاد به خواندن اشعار انقلابی بپردازند. گزارشی برای شاه تهیه کردیم و اجازه گرفتیم که او بازداشت شود. در موقع بازداشت از خانه او متجاوز از 2کیلو تریاک بهدست آمد و حساب بانکی او موجودی بیش از یکونیم میلیون را نشان میداد.»
شرح ماوقع در مجله اطلاعات هفتگی در 8 شهریور 1353 اینگونه روایت شده است: «چندی پیش شکایتی از طرف عدهای از اهالی خیابان زاهدی واقع در نیاوران تسلیم ماموران انتظامی شد مبنی بر اینکه مدتی است خانه شماره 9 واقع در کوچه لیلا، بهوسیله چند جوان مجرد اجاره شده و مورد استفاده عدهای قاچاقچی و معتاد به مواد مخدر قرار گرفته است.
ماموران مدتی خانه مورد بحث را تحت مراقبت قرار دادند و مسلم گردید عدهای معتاد به موادمخدر به این خانه رفت و آمد میکنند. از اینرو ساعت چهار بعدازظهر روز ششم شهریور با تشریفات قانونی منزل مزبور بازرسی گردید و مشاهده شد که عدهای جوان به کشیدن تریاک و حشیش مشغول میباشند.
این افراد که بین آنها، داریوش خواننده نیز بهچشم میخورد، دستگیر شدند و در بازرسی از این خانه، مقدار 46سانت هروئین، 175گرم تریاک و 25گرم حشیش و دو عدد وافور و کاغذهای آغشته به گرد هروئین کشف و ضبط شد. در تحقیقاتی که بهعمل آمد مشخص گردید خانه مورد بحث بهوسیله داریوش اقبالی (خواننده) و یکی از دوستانش که معتاد میباشند اجاره و بساط استعمال مواد مخدر در آن گسترده شده است.»
داریوش تا سال 2000 یعنی 1379 درگیر اعتیاد بود و بالاخره در این سال توانست از کمند این بلا نجات پیدا کند...