تب کازینو
ماجراهای کازینوی رامسر و علاقه دیوانهوار محمدرضا و اشرف و محمودرضا به بازی پوکر.
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در آستانه انقلاب در ایران سه کازینوی بزرگ برقرار بود. قدیمیترینشان کازینوی رامسر بود که در مراحل تکمیل پروژه هتل رامسر از همان اواخر دهه بیست برپا شده بود و بهشدت مورد توجه خانواده پهلوی قرار داشت. خب همه میدانستند که محمدرضا و اشرف و حتی محمودرضا دیوانهوار بازی پوکر دوست دارند و هرکدامشان همبازیهای خاص خود را داشتند.
مثلا محمود حاجبی، پروفسور یحیی عدل و ابوالحسن ابتهاج از همبازیهای حرفهای شاه بودند که هفتهای یکبار معمولا چهارشنبهها در کاخ جمع میشدند و رقمهای بسیار کلانی را نیز ردوبدل میکردند. این رقمها در دهه پنجاه گاه به دو و سه میلیون تومان هم میرسید... یعنی پول سه چهار تا آپارتمان.
چیزی مثل ده دوازده میلیارد تومان امروز. حتی در یک مورد از باخت 50 میلیون تومانی محمدرضا در یکشب هم در اسناد ساواک گزارش شده که خب رقم حیرتانگیزی است (همین باختها بود که در نهایت موجب شد محمدرضا پوکر را کنار بگذارد و به بریج قناعت کند) یا سندی وجود دارد که طی آن خسرو هدایت در یکی از شبهای پوکر در خانه اشرف برنده یک میلیون و هفتصد هزار تومان میشود که بلافاصله چندروز بعد برای خرید یک ویلا در سوئیس عازم این کشور شده بود!
این دلبستگی غیرطبیعی و افراطی که برای اعضای یک خانواده سلطنتی که بر اموال کشور تسلط دارند پاشنه آشیل دردناکی محسوب میشد، موجب شد تا تاسیس کازینو در ایران بهعنوان یک حرفه سودده مورد توجه قرار گیرد. بهخصوص در شهرها و اقامتگاههای خانواده سلطنتی در تعطیلات، این کازینوها سروسامان گرفتند.
و خب در دهه بیست و سی رامسر مهمترین اقامتگاه تفریحی خانواده پهلوی بود. بیجهت نیست که پرواز محمدرضا و ثریا در سه روز قبل از کودتای 28 مرداد به اروپا در زمان اقامتشان در رامسر و از فرودگاه اختصاصیشان در این شهر شکل گرفته بود.
به این ترتیب تا مدتها کازینوی رامسر تنها محل رسمی و عمومی برای دلباختگان پوکر و قمار در میان درباریان بود که بهخصوص در تابستانها مهمانهای متنوعی را از میان سرمایهداران لبنانی، شخصیتهای سیاسی اسرائیلی، شاهزادههای عرب و حتی بازرگانهای آمریکایی و انگلیسی را به سمت خود جلب میکرد.
طبیعت زیبای رامسر جاذبه این کازینو را دوچندان ساخته بود و کار به آنجا رسیده بود که مثلا در سالهای 55 و 56 پروازهای تهران به شمال کشور طوری تنظیم شده بود که هرشب مشتاقان قمار برای شام در هتل رامسر باشند و پس از قمار و پوکر صبح روز بعد به تهران برگردند.
مدیریت این کازینو توسط بنیاد پهلوی انجام میشد اما اکثر کارکنان آن اروپایی و آمریکایی بودند. بهجز قمارخانه، این مجموعه شامل کاباره، استخر و رستورانی کنار دریا میشد. محمدرضا پای خوانندهها و رقاصههای مشهور را نیز به این کازینو باز کرد
و روایت است که در سال 1338 هنرنمایی سمیرا طارق رقاصه لبنانی در کازینو رامسر محمدرضا را بهشدت از خود بیخود ساخته بود طوری که از طارق میخواهد یک برنامه اختصاصی برای او و اشرف و چندتن از دوستان نزدیکش اجرا کند. البته در سال 38 محمدرضا از ثریا جدا شده بود و با فرح ازدواج نکرده بود.
در خطه شمال و در دهه سی کازینو هنتل بابلسر هم راه افتاده بود اما به رونق بقیه کازینوهای مشهور ایران نرسید. دیگر کازینوی بزرگ ایران کازینو آبعلی در هتل آبعلی بود. هتلی قدیمی و بسیار زیبا که سال 1316 افتتاح شده بود.
در سال 1347 این هتل به چهار شریک لبنانی اجاره داده شد و آنها بلافاصله کازینوی این شهر کوچک را راهاندازی کردند تا برای پولدارهای تهرانی که راه رامسر برایشان دور و کازینوی این شهر برایشان دور از دسترس بود، سر راه رفتن به شمال محل قمار و پوکر را فراهم کنند. و خب از رونق غیرمنتظرهای هم برخوردار شد! معروف است که در چهارراه سیدخندان تا مدتها تابلویی بوده بدینمضمون: «آبعلی از این طرف!»
اما پروژه کازینوی کیش بقیه کازینوهای ایران را بیرنگ کرد. در سال 1349 محمدرضا پروژه تبدیل کیش به محل تعطیلات زمستانی خود را کلید زد و از آن پس سیر تحولات عمرانی در کیش سرعت شگفتانگیزی پیدا کرد که داستانش را بعدا برایتان میگویم.
اما ایده اولیه این بود که کیش به مونتکارلوی خاورمیانه بدل شود. کازینوی کیش در سال 1352 توامان با هتل شایان آماده شد و فاصله کمی از دریا داشت. افراد ثروتمند منطقه، شیوخ عرب، درباریان و توریستهای خارجی برای تعطیلات زمستانی و خوشگذرانی و بازی به این محل میآمدند. متصدیان میزهای این کازینو از آفریقای جنوبی یا اروپا آمده بودند.
میز مخصوص بازی پوکر و میز رولت در این کازینو وجود داشت. کیش اما جزیرهای بهشدت محافظت شده بود و از ورود مردم عادی به آن ممانعت میشد. پروژه تبدیل کیش به مونتکارلو هم بسیار کند پیش میرفت و بعید بود موفقیتی در این میانه حاصل شود. حداقل در آیندهای نزدیک. فاز یک پروژههای عمرانی کیش در خرداد 1357 به پایان رسید اما دیگر فرصتی نبود و انقلاب در پیش بود.