کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۷۳۶۰
تاریخ خبر:
قسمت چهارم- فرزندان تلخ ازدواج

مردی که با تورم ازدواج کرد

مردی که با تورم ازدواج کرد

شاید یک روز بیکاری کار مناسبی پیدا کند. شاید فشار اقتصادی کمتر شود و دختر فقر، برود دنبال زندگی بهتر

مهدی خاکی‌فیروز دبیر گروه اقتصاد

هفت صبح|  سال‌ها از ازدواج آن مرد با تورم گذشت و حالا قصه فقط درباره خودش نبود. زندگی مشترک‌شان صاحب فرزندانی هم شده بود؛ فرزندانی که نه شادی به همراه داشتند، نه آرامش، فقط درد و مشکل. پسر اول به نام بیکاری، پسری به نام فشار اقتصادی و دخترشان فقر که هرکدام نقشی متفاوت در داستان این خانواده داشتند.

 

بیکاری از همان ابتدا با چهره‌ای خسته و افسرده وارد زندگی شد. نه درست و حسابی مدرسه رفت و نه شغلی یافت. ظاهرا دنبال کاری بود تا سربار پدرش نماند اما همه درهای بازار کار به روی او بسته بود. هر روز از این که به رغم تلاش‌هایش، بازهم بیکار مانده بود، گلایه می‌کرد. همه جا صدای آه و شکایت او پیچیده بود؛ از اینکه چرا بعد از سال‌ها این در و آن در زدن، هیچ فرصتی نصیبش نشده بود.

 

پسر دوم این ازدواج، فشار اقتصادی نام داشت. بار سنگین هزینه‌ها و خرج‌های سنگین روی دوش او افتاده بود. هر روز که قیمت‌ها بالاتر می‌رفت، فشار بیشتر می‌شد و جیب‌ها خالی‌تر. فشار اقتصادی هیچ وقت کوتاه نمی‌آمد و انگار همیشه پشت سر او بود و نفسش را می‌گرفت.

 

دختر خانواده هم فقر بود؛ نماینده تمام خانه‌های کوچک و فکسنی که امکانات و آرامش کافی نداشتند. فقر با لباس‌های کهنه و جیب‌های خالی آمده بود و جایش را بین همه پیدا کرده بود. او چنان قدرتمند بود که امیدها را کم‌رنگ می‌کرد و خانواده‌ها را از هم جدا می‌ساخت.

 

این سه فرزند خانواده، که نام‌شان در شناسنامه مرد بینوا ثبت شده بود، نماد مشکلات بزرگ جامعه بودند. بیکاری، فشار اقتصادی و فقر دست به دست هم داده بودند و زندگی را سخت‌تر از همیشه کرده بودند. دیگر خبری از شادی نبود؛ همه چیز زیر سایه این سه فرزند برومند، رنگ باخته بود.

 

اما در میان همه سختی‌ها، امیدی هم بود. شاید یک روز بیکاری کار مناسبی پیدا کند. شاید فشار اقتصادی کمتر شود و دختر فقر، برود دنبال زندگی بهتر. تا آن روز، مردی که با تورم ازدواج کرده بود، هر روز با آه و آرزو به فرزندانی نگاه می‌کرد که آینده مبهمی داشتند.

 

زندگی‌اش شده بود تماشای این خانواده بزرگ و در عین حال دردناک. هر روز که به خانه برمی‌گشت، نگاهش به این سه فرزند بود که می‌دانست هیچ کدامشان به آسانی رها نمی‌شوند. باید جنگید و امیدوار بود شاید روزی بتواند این ازدواج را نجات دهد یا فرزندانش را راهی زندگی بهتری کند.

 

برای پیگیری اخباراقتصادیاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۵۹۷۳۶۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر