روزنامه خوانی در شصت سال پیش - ۸
سوار بر شتر با تفنگ شکاری!
هفت صبح| صفحه یک همچنان در اختیار حوادث و بلایای طبیعی است. عکسی از امدادگران که با شتر در حال کمک رساندن به کسانی هستند که در آذربایجان غربی گرفتار سیل و طوفان شدهاند! با تیتر:3500 نفر، 15 روز است که در محاصره طغیان ارس هستند.
عکسی هم پایین صفحه کار شده که طبق آن هفتاد نفر از نمایندگان و تعمیرکاران و مدیران و متخصصین فولکس واگن با دعوت این کمپانی با پروازی اختصاصی راهی آلمان شدهاند تا از کارخانجات این کمپانی بازدید کنند. دیروز نتایج بیینال بزرگ تهران را نوشته بودیم. امروز اعلام شده که علاقهمندان میتوانند برای بازدید ازآثار این بیینال به کاخ ابیض در میدان ارک رجوع کنند.
خط کشتیرانی استریک والرمن هم آگهی بلند بالایی چاپ کرده در مورد خطوط کشتیرانی باری این شرکت از مبدا لندن و لیورپول و منچستر و هنگکنگ و سنگاپور به مقصد خرمشهر و ماهشهر و بوشهر. کشتی که از لندن در نیمه اردیبهشت راه میافتاده و در نیمه خرداد به خرمشهر میرسیده.
در صفحه شش که صفحه نیازمندیهاست یک آگهی چاپ شده با عنوان مژده به اهالی عباسآباد: گرمابه هیلتون که مدرنترین گرمابه تهران است با تلفنهای داخلی و آب لوله کشی در خیابان فرح سی متری امیر ابراهیمی افتتاح شده و از 4 صبح تا ده شب سرویس میدهد. فیلمهای اکران شده در سینماهای تهران را با هم مرور کنیم: وست ساید استوری،55 روز در پکن، شکوه علفزار، لارنس عربستان، یک دو سه،گلادیاتورهای رم، پلهای توکوری، طلا برای سزارها، تاراس بولبا، مملوک (فیلم روسی)، رستم و سهراب (فیلم هندی!)، پرستوها به لانه باز میگردند(ایرانی) مسیر رودخانه (ایرانی)، انسانها (ایرانی)و...
در صفحات دیگر آگهیهای متنوعی از رادیو ترانزیستوری، تراکتور، دوچرخه و فلاسک ...منتشر شدهاند که همگی از برندهای آلمانی و آمریکایی و انگلیسی هستند و هیچ کدام تولید داخل کشور نیستند.
دیروز خبر قتل پیرزن ثروتمند خیابان پاستور(کوچه عسجدی) را نوشته بودیم که توسط خدمتکار 14 سالهاش به قتل رسیده بود. امروز عکس این قاتل نوجوان اهل روستایی در حوالی رفسنجان منتشر شده که از قرار به تهران اعزام شده است. پسرک بعد از کشتن پیرزن و برداشتن پولهای او اولا یک تفنگ شکاری میخرد و به قصد شکار به روستای خود باز میگردد و بعد یک شتر میخرد تا سوا بر شتر و با تفنگ شکاری به بیابان بزند و درحال تمرین تیراندازی در یک باغ به همراه دوستانش بوده که پلیس از راه میرسد و او را بازداشت میکند و تتمه پول پیرزن که باقی مانده بود را ضبط میکند. اسم قاتل غلامحسین سلیمانیزاده است.
در اتوبوسهای دو طبقه میدان شهناز شاگرد راننده یک نوزاد چند روزه را در صندلیهای طبقه دوم پیدا میکند که کاغذی در قنداقش بوده که رویش نوشته شده:کوکب ...هاشم! در خیابان جمشید هم پلیس یک آجیل فروش را دستگیر کرده که در لابهلای آجیلهایش به پخش و توزیع هروئین مشغول بوده است.
صفحه حوادث کلا خیلی پرو پیمان است و به اندازه بقیه روزنامه خبر و عکس دارد. در خبری دیگر 16 خرس به قریه قصا در نزدیکی مشکین شهر حمله کردهاند و ابتدا وارد یک دبستان شدهاند و کودکان و شاگردان با دیدن خرسها به سرعت از مدرسه فرار میکنند و متعاقب آن جنگ سختی میان اهالی و خرسها رخ میدهد که با زخمی شدن چهار خرس و چند تن از اهالی روستا به پایان میرسد و خرسها روستا را ترک میکنند.
صفحه آخر عکسی است از محمدرضا در حال ملاقات با اعضای جامعه جهانی بانکداران که در تهران هستند. از محمدرضا خبر پیام تسلیت به پاکستان بابت قربانیان طوفان اخیر هم ذکر شده. علینقی عالیخانی هم دو تن از معاونان خود یعنی مهندس همایون و دکتر خسرو فتحی را به دربار برده است و ...
و بالاخره این که در جلسه مجلس سنا سناتوری به نام دکتر صدیق فرمودهاند: طبقه محروم امروز به آسایشی رسیدهاند که در خواب هم نمیدیدهاند!
خداحافظ.