بازگشت عشق و احساس به بالیوود
فیلم مادربزرگ نشان داد چگونه قصههای ساده، با بازی کنترلشده و موسیقی شاعرانه، تماشاگران را به تجربهای انسانی و درونی دعوت میکند
هفت صبح| فیلم «Thamma» ترکیبی از نوستالژی سینمای عاشقانه دهه 90 و دغدغههای اجتماعی امروز است. اثری که آیووشمان خورانا در آن دوباره ثابت کرده که از دل روزمرگی مردم هند، قهرمانهای تازه ساخته میشود.
بازگشت بالیوود به عشق و اشک
در روزهایی که سینمای هند میان اکشنهای عظیم و فیلمهای میهنپرستانه سرگردان است، «Thamma» ناگهان از دل این هیاهو بیرون میآید و با یک داستان ساده اما انسانی، تماشاگران را غافلگیر میکند. فیلم به کارگردانی راج کومار سانتوشی، درباره مادری سالخورده است که در پی گمشدهای از گذشتهاش، سفری پر احساس را آغاز میکند.

عنوان «Thamma» در زبان بنگالی به معنای «مادربزرگ» است و همین، سرنخی است از مضمون اثر: پیوند نسلها، خاطرات و بخشش. اما راز موفقیت فیلم به داستان آن منحصر نمیشود؛ بلکه در اجرای متفاوت آن توسط دو ستاره نسل جدید بالیوود است. آیووشمان خورانا و راشمیکا ماندانا که با بازیهای ظریف و کنترلشده، فیلم را از مرز ملودرام معمولی فراتر بردهاند.
آیووشمان خورانا:
مردی که از دل اجتماع قهرمان میسازد
خورانا از همان نخستین فیلمش، Vicky Donor (۲۰۱۲)، نشان داد که بهدنبال نقشهای معمولی نیست. او مردی است که در قابهای کوچک زندگی مردم هند، معناهای بزرگ پیدا میکند. مثل داستان جوانی که با تبعیض طبقاتی در Article 15 درگیر میشود. خورانا همواره مرز میان کمدی، درام و انتقاد اجتماعی را بهزیبایی جابهجا کرده است.
در «Thamma» اما او یک چهره کاملا تازه از خود نشان میدهد: آرام، پخته و درونگرا. شخصیتی که بهجای شعار دادن، با سکوتش حرف میزند. در صحنههایی از فیلم، فقط با یک نگاه، میتوان تلاطم درونیاش را حس کرد. همان نوع بازی کنترلشدهای که یادآور بازیهای آمیتاب باچان در دوران طلایی دهه ۷۰ است. نکته جالب اینکه خود خورانا در مصاحبهای با Film Companion گفته بود: «میخواستم نقش مردی را بازی کنم که قهرمان نیست، فقط انسان است.» و همین فلسفه کوچک، به قلب تماشاگران راه پیدا کرده است.
راشمیکا ماندانا:
از ستاره جنوب تا بانوی ملایم شمال
در مقابل او، راشمیکا ماندانا قرار دارد. بازیگری که از سینمای جنوب هند برخاسته و با فیلمهایی مثل Geetha Govindam و Pushpa: The Rise به شهرت رسید. ماندانا پیش از «Thamma»، بیشتر بهعنوان چهرهای پرانرژی و پر از سرزندگی شناخته میشد، اما در این فیلم، او نقشی کاملا متفاوت را بر عهده دارد. زنی که در جستوجوی مادرش میان گذشته و حال سرگردان است.
بازی ماندانا در «Thamma» آرام، درونی و حتی غمزده است. در بسیاری از صحنهها، او بیشتر از آنکه حرف بزند، گوش میدهد؛ و این سکوت، همان چیزی است که فیلم را به سطحی شاعرانه میبرد. منتقد مجله Hindustan Times در نقد خود نوشت: «ماندانا در این فیلم علاوه بر زیبا، نگاهی انسانی دارد و این بزرگترین موفقیت یک بازیگر در بالیوود امروز است.»
قصهای ساده، اما با چاشنی فلسفه شرقی
فیلم از نظر داستانی شاید پیچیده نباشد، اما تمثیلهای درونی آن، مخاطب جدیتر را هم درگیر میکند. راج کومار سانتوشی در روایت خود از مفاهیم بوداییِ بخشش و دایره کارما استفاده کرده و نشان میدهد چگونه نسلها، اشتباهات گذشته را در خود حمل میکنند تا روزی در چرخهای تازه به رهایی برسند.در سکانس پایانی، وقتی مادربزرگ (با بازی درخشان سوپریا پاتاک) در میان خاکسترهای معبد قدیمی به دنبال نشانی از گذشتهاش میگردد، فیلم به اوج شاعرانه خود میرسد. همان لحظهای که مرز میان واقعیت و استعاره در سینمای هند محو میشود.
موسیقی: بازگشت به اصالت
آلبوم موسیقی فیلم را آر. دی. پراساد ساخته و به گفته بسیاری از منتقدان، یادآور موسیقیهای کلاسیک دهه ۹۰ است. ترانه اصلی فیلم، Thamma, Take Me Home با صدای آریجیت سینگ، ظرف چند روز بیش از ۲۵ میلیون بار در یوتیوب شنیده شد و به یکی از محبوبترین قطعات سال تبدیل گشت. استفاده از سازهای سنتی بنگالی در کنار ملودیهای مدرن، حس نوستالژی را در دل تماشاگر زنده میکند و درعینحال با فضای دراماتیک فیلم هماهنگ است.
کارگردانی سانتوشی:
تجربه و جوانی در کنار هم
راج کومار سانتوشی را معمولا با آثار اکشن-اجتماعیاش میشناسند. از Ghayal گرفته تا Damini. اما در «Thamma» او به طرز شگفتانگیزی از زبان آرام و شاعرانه استفاده میکند. قابهای بلند و میزانسنهای متقارن او یادآور کارهای سانجای لیلا بانسالی است، اما بدون افراط در تجمل. فیلم در لوکیشنهای واقعی بنگال فیلمبرداری شده و نورپردازی طبیعی آن، حال و هوایی مستندگونه به اثر میدهد. در یک مصاحبه، سانتوشی گفته: «میخواستم فیلم مثل خاطرهای در ذهن تماشاگر باقی بماند، نه مثل تصویر یک کارتپستال.» همین نگاه باعث شده «Thamma» به اثری صادق و شخصی بدل شود.
فروش و بازخورد مردمی
فیلم در نخستین هفته اکران، بیش از ۹۵ کرور روپیه فروش داشت و بهسرعت به صدر جدول پرفروشترین فیلمهای هند رسید. نکته جالب این است که برخلاف بسیاری از آثار پرهزینه، «Thamma» بودجهای متوسط داشت اما با اتکا به بازیها و روایت انسانی خود، موفق به جذب مخاطبان شد.در شبکههای اجتماعی، هشتگ #ThammaMoments ترند شد و بسیاری از کاربران عکسهایی از مادربزرگهای خود را با دیالوگهای فیلم منتشر کردند که نشانهای از تاثیر احساسی عمیق فیلم بر مردم است.
مقایسه با آثار مشابه
از نظر مضمون، «Thamma» را میتوان با فیلمهایی مانند Piku (۲۰۱۵) با بازی دیپیکا پادوکونه و آمیتاب باچان مقایسه کرد که آن هم رابطه نسلها را به تصویر میکشید. اما در «Thamma»تمرکز بیشتر بر مفهوم خاطره است تا مراقبت. در واقع بر آن چیزی که از گذشته در وجود ما باقی مانده است. برخلاف ملودرامهای اشکانگیز متداول، این فیلم بهجای آنکه تماشاگر را وادار به گریه کند، او را دعوت به تفکر میکند. همان جایی که سینمای هنری و تجاری هند در مرز مشترک قرار میگیرند.
نگاه منتقدان
در مرور نقدهای منتشرشده: Times of India به فیلم امتیاز ۴ از ۵ داده و نوشته: «روایتی آرام اما موثر درباره مادر، زمان و بخشش.» Indian Express آن را «بازگشت بالیوود به احساس واقعی» توصیف کرده است. و منتقد سرشناس، راجیو ماساند، در جمعبندی خود گفته: «اگر بخواهیم بدانیم بالیوود هنوز میتواند از دل یک قصه خانوادگی، سینما بسازد، پاسخ قطعا Thamma است.»
چرا «Thamma» مهم است؟
در جهانی که بالیوود در حال رقابت با مارول و نتفلیکس است، «Thamma» یادآوری میکند که قدرت واقعی سینمای هند علاوه در جلوههای ویژه، در احساسات انسانی نهفته است. فیلم به ما میگوید که هنوز میشود با قصهای درباره مادربزرگی تنها، سالنها را پر کرد. خورانا در یکی از مصاحبههای اخیر خود گفت: «ما همیشه از غرب یاد میگیریم چگونه فیلم بسازیم، اما فراموش میکنیم که ریشه ما در داستان گفتن است. Thamma همان بازگشت به ریشههاست.»
این بازگشت، درواقع پیروزی نوعی سینمای انسانی است بر سینمای بازار. «Thamma» را باید فیلمی دانست که میان نوستالژی و نوجویی تعادلی دقیق برقرار کرده است. ترکیبی از بازیهای درخشان، موسیقی کلاسیک و کارگردانی هوشمندانه که باعث میشود حتی مخاطب غیرهندی نیز با آن ارتباط برقرار کند. در روزگاری که سینما اغلب به فریاد بدل شده، «Thamma» مثل نجواست. نجوایی از نسلها، عشق و خاطراتی که هنوز در ذهن هر بینندهای زندهاند.